#خاطرات_اذان
سلام. دیروز در مطب نشسته بودم و منتظر ویزیت دکتر بودم که اذان ظهر گفت. وقتی صدای اذانِ موبایلم بلند شد، مدام جملههای آیت الله حائری در ذهنم رژه میرفتند:
"اگر می خواهید یک چیزی بشوید، اذان بگویید."
"ترویج اذان، مقدمۀ ترویج امر به معروف و نماز است"
"هرکس اذان بگوید و زورش به خودش برسد، زورش به شیطان هم می رسد"
"می دانم اذان گفتن سخت است. صد تا یکی زورشان نمی رسد."
"اگر مرد میدان هستید، هر وقت اذان گفتند همانجا اذان بگویید"
"موقع اذان به هرجا رسیدی، وسط راه، وسط پیاده رو، اذانت را بگو"
"تقید به اذان، پرده را از جلوی چشم بر می دارد"
خلاصه تصمیمم را گرفتم و شروع کردم به اذان گفتن در مطب دکتر!! نکتۀ جالب این بود که به محض اینکه شروع به اذان گفتن کردم، خانم های محترمی که مقداری حجابشان کم بود و در مطب حضور داشتند، ناخودآگاه حجابشان را مرتب میکردند و روسری را جلو میکشیدند!!! گویا خدا یک نفوذ معنوی در کلمات اذان گذاشته که باعث می شود ناخودآگاه بر دیگران تاثیر بگذارد. آنجا بود که فهمیدم اذان چه پدیدۀ عجیب و موثری است و ما چقدر از تاثیر فرهنگی آن غافل بودهایم. وقتی کسی با صدای خودش به صورت زنده میگوید، انگار تمام جوّ اطرافش را تحت تاثیر قرار میده و دین و خدا را به یاد آنها میآورد.
#پویش_اذان_زنده