🔸یه لحظه فکر کن 🤔...
یکی ازت بپرسه: «حاضری یه پیامبر یا یه ولی خدا رو بکشی؟!» 😱
مطمئنم مثل من کلی وحشت میکنی و سریع میگی: «نهههه! 😨 اصلاً همچین چیزی امکان نداره!»
انگار این گناهها خیلی از ما دوره، یه دیوار بلند بین ما و اونا هست.🧱
حس میکنیم ما که اهل این کارا نیستیم! 🤷♀️
اما… یه چیزی این وسط هست که باید بهش فکر کنیم.🤔
من معتقدم همهمون یه جورایی فرعونیم! 👑 البته نه اون فرعونِ مصر با اون کاخ و خدم و حشمش! 😅
مصر ما میتونه کوچیک یا بزرگ باشه. خونهمون 🏠، خانوادهمون 👨👩👧👦، کارمون 🏢… هر جایی که توش احساس قدرت میکنیم و میگیم: «من اینجا رئیسام! 😎 من اینجا حرف اول و آخر رو میزنم!» یه جورایی داریم میگیم: «اَنَا رَبُّکمُ الاعْلی»! 😉
مثلاً من تو خونهم، برای پدر و مادرم، همسرم و بچههام، یه فرعون کوچیکم! 😬
گاهی وقتا یادمون میره که عشق ❤️ و احترام مهمتر از قدرت 💪 و کنترل کردنه.
به نظرم هنوز تو موقعیتهایی که بخوایم برای عزیزامون دست به هر کاری بزنیم قرار نگرفتیم. شاید اگه تو اون شرایط قرار بگیریم، اون روی تاریک وجودمون 😈 رو ببینیم که خیلی هم از فرعون بودن دور نیست! 🤭
پس بیایم حواسمون باشه که فرعون درونمون 👑 رو کنترل کنیم و نذاریم عشق ❤️ و محبت 🥰 رو قربانی قدرت طلبی کنیم. 🙏
📚بخشی از کتاب اِخبات با اندکی تغییر
🖋نوشته استاد علی صفائی حائری
#یه_جرعه_کتاب
@halkhoob_20 🌺✨🌸
حال خوب 🌱
گام چهارم: پذیرش 🥸 به جای جنگیدن با موج احساسات، سوارش شو! 🏄♀️🏄♂️ رسیدی به مرحلهی پذیرش. اینجا
🔴 رسیدیم به گام پذیرش.
یعنی چی؟ یعنی اینکه دیگه با خودمون سر جنگ نداشته باشیم. با فکرهامون🧠، احساسهامون❤️🩹، حتی اون هیجانهای آتشفشانی💥، خاطرههای تلخ و شیرین، وسواسها و تکرارها... دیگه باهاشون کشتی نگیریم. بذاریم بیان، یه چرخی بزنن، بعدش هم برن پی کارشون🚶♀️🚶♂️. مثل مهمون ناخونده که یه سری میزنه و میره. چسبیدن بهشون فقط انرژیمون رو میگیره و حالمون رو بدتر میکنه. 😌
.
مثلاً یه فکر مزاحم اومد سراغت، هی با خودت نگو: "چرا این فکر اومد تو سرم؟"، "چیکار کنم از شرش خلاص شم؟" به جاش بگو: "خب، اومدی؟ باشه، بیا یه چایی☕️ با هم بخوریم، بعدش هم برو به سلامت👋." به همین راحتی!
.
یا مثلاً یه خاطرهی بد هی میاد جلوی چشمت، به جای اینکه هی بخوای پسش بزنی و فرار کنی، بگو: "سلام👋 خاطرهی قدیمی، میدونم که اون موقع خیلی سخت بود، اما دیگه گذشت. حالا من قویترم💪."
.
پذیرش یعنی همین؛ یعنی مقاومت نکردن، یعنی جنگیدن با آسیاب بادی❌. یعنی رها کردن و سپردن به جریان زندگی🌊. یعنی به جای اینکه بشینی غصه بخوری و هی خودخوری کنی، بلند شی و بگی: "خب، حالا چی؟ از اینجا به بعد چیکار میتونم بکنم؟" و بعدش هم با قدرت بری دنبال راه حل💪.
⏰#کوک_شو
@halkhoob_20 🌸✨🌺
🔸مثل بازار
بازار زندگی شلوغه! 🚶♀️🚶♂️ کاسبهای باهوش میدونن مشتری ثابت، رگ حیات کسب و کارشونه. 💖
نه اینکه به مشتری گذری بیتوجه باشن، نه! 👀
اما هوای مشتری همیشگیشون رو بیشتر دارن. 🎁
بهترین جنس رو براشون کنار میذارن. 😉
خدا مشتری ثابت و همیشگی ماست. 🙏
دنیا هم مثل یه بازار بزرگه. 🌍 "الدنیا سوق..." میگه. ما هم اومدیم تو این بازار، فضیلت و پاکی بخریم. ✨
پس چرا هوای مشتری ثابت خودمون رو نداشته باشیم؟! 🤔
چرا کارهای خوبمون فقط برای خوشایند بقیه باشه؟ 👎
حافظ همیشه هوای مشتری ثابت خودش رو داشت: 💫
"بندهی پیر مغانم که لطفش دائم است / ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست"
حتی بالاتر از حافظ، یوسف رو ببین! 😍
یوسف، یوسف شد چون هوای مشتری ثابت و همیشگیش رو داشت، نه زلیخا رو! 🙅♀️
زلیخا مشتری موقت بود. 😉
پس بیا مثل کاسبهای باهوش، بهترین خودمون رو برای خدا نگه داریم.😇
برای اون کسی که همیشه هست و همیشه میبینه.
📚مثل شاخه های گیلاس « با اندکی تغییر»
🖋 نوشته محمد رضا رنجبر
#یه_جرعه_کتاب
@halkhoob_20
چگونه حرفزدن را از قرآن بیاموزیم؟
دوازده ویژگی "سخن خوب" از دیدگاه قرآن کریم:
🦋 ۱. آگاهانه باشد.
"لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ" (سوره اسراء، آیه ۳۶)
هرگز به چیزی که از آن آگاهی نداری، عمل نکن و سخنی نگو. حرفهای ما باید بر پایه دانش و آگاهی باشد.
🦋 ۲. نرم و ملایم باشد.
"قَوْلاً لَّيِّناً" (سوره طه، آیه ۴۴)
زبان ما باید مانند نسیم بهاری باشد، نه تیغ برنده. نرمی در گفتار، دلها را نرم میکند.
🦋 ۳. حرفی که میزنیم، خودمان هم به آن عمل کنیم.
"لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ" (سوره صف، آیه ۲)
سخنی که میگوییم باید با عمل ما هماهنگ باشد. گفتار و کردارمان باید یکی باشد.
🦋 ۴. منصفانه باشد.
"وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا" (سوره انعام، آیه ۱۵۲)
در گفتارمان عدالت را رعایت کنیم و از هرگونه ظلم و بیعدالتی دوری کنیم.
🦋 ۵. مستند و منطقی باشد.
"قَوْلًا سَدِيدًا" (سوره نساء، آیه ۹)
سخن ما باید محکم، مستدل و منطقی باشد تا دیگران بتوانند به آن اعتماد کنند.
🦋 ۶. ساده و روان باشد.
"قَوْلاً مَّیْسُورًا" (سوره اسراء، آیه ۲۸)
پیچیده حرف زدن هنر نیست. سخن ما باید ساده و قابل فهم باشد تا همه بتوانند از آن بهره ببرند.
🦋 ۷. رسا و تاثیرگذار باشد.
"قَوْلاً بَلِیغًا" (سوره نساء، آیه ۶۳)
سخن ما باید به گونهای باشد که به قلب و ذهن مخاطب نفوذ کند و تاثیرگذار باشد.
🦋 ۸. زیبا و دلنشین باشد.
"قولوللناس حسنا" (سوره بقره، آیه ۸۳)
گفتار ما باید زیبا و دلنشین باشد تا دیگران را جذب کند و رابطهها را بهبود بخشد.
🦋 ۹. بهترین کلمات را انتخاب کنیم.
"یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن" (سوره اسراء، آیه ۵۳)
همیشه بهترین و مناسبترین کلمات را برای بیان مقصود خود انتخاب کنیم.
🦋 ۱۰. همراه با معرفت و جوانمردی باشد.
"و قولوا لهم قولا معروفا" (سوره نساء، آیه ۵)
سخن ما باید همراه با ادب، احترام و جوانمردی باشد تا دیگران احساس ارزش کنند.
🦋 ۱۱. با القاب نیکو خطاب کنیم.
"قولاً كريماً" (سوره اسراء، آیه ۲۳)
همدیگر را با نامها و القاب زیبا صدا بزنیم تا احترام متقابل حفظ شود.
🦋 ۱۲. در جامعه، سخنان پاک و نیکو را ترویج کنیم.
"هدوا الی الطّیب من القول" (سوره حج، آیه ۲۴)
بکوشیم تا در جامعه، گفتارهای پاک و نیکو رواج یابد و از سخنان زشت و ناپسند دوری کنیم.
---
@halkhoob_20 🌸✨🌺
رفیق، هر کی یه سازی زد، ما هم باهاش رقصیدیم💃.
گفتن بخند، خندیدیم😄.
گفتن شادی کن، کردیم🥳
. هر جا گفتن بریم، رفتیم🚶♀️.
دورهمی، مهمونی، هر چی بگی... آخرش چی شد؟ بازم رسیدیم به همون نقطهی اول.
دیدیم یه چیزی کمه🤔،
یه چیزی انگار سر جاش نیست💔.
اونی که باید باشه، نیست... انگار یه تیکه از پازل دلمون گمشده🧩.
میدونی چیه؟ یه لحظه دستت رو بذار رو قلبت❤️.
حسش میکنی؟ تپشهاش...💓
آروم و منظم. انگار خدا داره با هر تپش باهامون حرف میزنه. خیلی صمیمی، انگار داره میگه: "بندهی من، خسته نشدی اینقدر این در و اون در زدی؟ چقدر دیگه میخوای بگردی؟ چقدر "نه" بشنوی و دلت بشکنه💔؟ چقدر ناامید بشی؟😔..."
یه نفس عمیق بکش😌. آروم باش🤗. من اینجام. کنارتم. از رگ گردن بهت نزدیکتر. از صدای قلبت نزدیکتر🫀. یه عمر هر کی صدات کرد، رفتی. حالا یه بارم به حرف من گوش کن. بیا پیش خودم🥰. من که هیچوقت تنهات نمیذارم. قول میدم!🤝
خدا تو قرآن، سورهی انفال، خیلی قشنگ گفته:✨
"ای کسایی که ایمان آوردین! وقتی خدا و پیامبرش، شما رو به چیزی دعوت میکنن که بهتون زندگی واقعی میده😍، قبول کنین... لبیک بگین!"
پس بیا این دفعه رو به خدا لبیک بگیم. ببینیم چی میشه😉💚
@halkhoob_20 🌸✨🌺
حال خوب 🌱
🔴 رسیدیم به گام پذیرش. یعنی چی؟ یعنی اینکه دیگه با خودمون سر جنگ نداشته باشیم. با فکرهامون🧠، احساس
🔸این گام مثل راه رفتن روی لبه تیغه اگر درست بفهمین موفقید و اگر برداشت اشتباه بکنید تا ابد در یک چرخه باطل گیر میکنید
پس حواستون جمع کنید😨…
سلام👋🏻
🔹این گام میخوایم راجع به ارزنده سازی حرف بزنیم
خداوند در قرآن شریف به ما میفرمایند: «وَتِلكَ الأَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاسِ - این ایام(پیروزی و شکست ها) را بین مردم میگردانیم» آل عمران ۱۴۰
🔸خیلی وقتا تو زندگی دچار دردها و شکست هایی میشیم اما خب فقط براش عزاداری میکنیم مثل مورچه ایی که آب وارد خونش شده میگیم :آی هواااااار دنیارو آب برد☹️ و فکر میکنیم دیگه تموم شد زندگی
نامید میشیم،افسرده میشیم،سردرگم میشیم و…
🔹در صورتی که ما داریم توسط این دردها و رنج ها آزمایش میشیم و عقل🧠 به ما میگه که اگر شکست خوردی وقتتو با عزاداری تلف نکن
عبرت بگیر ، اونو بعنوان یه تجربه در ذهنت ذخیره کن و حواست باشه از یه سوراخ دوبار گزیده نشی🕵️♂️
🔸خودتو با بقیه مقایسه نکن
تو DNA 🧬 مخصوص خودتو داری،تربیت منحصر بفرد خودتو داری،سبک زندگی خودتو داری،الگوها و اسطورههای خودتو داری و در یک کلام از تو توی دنیا فقط یک نسخه هست پس این واکنش مخصوص توعه🫵🏻
🔹به این کار میگن ارزنده سازی فقط حواستون باشه که این شکست هارو صرفا به تجربه تبدیل نکنین👨🏻💻👩🏻💻 مرحله مهمی که اول متن اشاره کردیم بهش اینجاست که باید این تجربه هارو بکار بگیری والا هیچی به هیچی💪🏻
#کوک_شو⏰
@halkhoob_20
نسخهای برای آرامش، به روایت حاج آقا دولابی (ره):
💠 راز و رمزی میان خالق و مخلوق:
خداوندگار، در کلامی ژرف، رازی را با ما در میان میگذارد: «هرچه دیدی، دم مزن! من نیز هرچه دیدم، نادیده میگیرم.» این، یعنی در کوران سختیها و ناملایمات، صبور باش و شکوه مکن؛ آنگاه من نیز خطاهایت را به روی تو نخواهم آورد.
سکوت، کلید گشایش:
هرچه بیشتر دردهایت را فریاد بزنی، مرهم دیرتر به سراغت خواهد آمد. اما اگر با متانت و ادب، سکوت پیشه کنی، راه چاره، خود را به تو نشان خواهد داد. پس افسار زبانت را در دست بگیر، حتی اگر روزگار بر تو سخت گرفت. چرا که بازگویی مشکلات، آنها را چند برابر میکند و تو را از یافتن راهحل دور میسازد.
@halkhoob_20
سلام رفیق!
میخوام راجب آیه "لا اکراه فی الدین " باهات صحبت کنم یه جوری که قشنگ تو ذهن همه بمونه و دیگه کسی فکر نکنه دین یه بوفه سلف سرویسه که هر چی دوست داشت برداره و بقیه رو بذاره کنار! 😉
ببین رفیق، داستان از این قراره:
فرض کن داری میری کوهنوردی. ⛰️ دو تا راه جلوته: یه راه صاف و هموار که تهش میرسه به یه دره عمیق و خطرناک! ☠️ یه راه دیگه هم هست، پر از سنگ و صخره و سربالایی، اما تهش میرسه به قله، با یه منظره بینظیر و هوای پاک! 🏞️
حالا خدا اومده بهت یه نقشه داده و گفته: "ببین بنده من، من تو رو مجبور نکردم کدوم راهو بری. خودت مختاری. اما این نقشه رو بگیر دستت که راه درست رو گم نکنی. اگه راه دره رو بری، خودت ضرر میکنی. اگه راه قله رو بری، هم خودت کیف میکنی، هم به اون منظره قشنگه میرسی."
این آیه "لا اکراه فی الدین" هم داره همینو میگه. نمیگه دین اجباری نیست که هر کاری دلت خواست بکنی! میگه تو انتخاب دین اجباری نداری، اما وقتی دین رو انتخاب کردی، دیگه باید طبق قوانینش رفتار کنی. مثل همون کوهنوردی، وقتی راه قله رو انتخاب کردی، دیگه نمیتونی وسط راه بگی "من خسته شدم، میخوام از این صخره بپرم پایین!" 🤷♂️
حالا یه مثال دیگه:
فرض کن رفتی رستوران. 🍽️ منو رو میارن جلوت. تو مختاری که هر غذایی دوست داری سفارش بدی. اما وقتی غذاتو سفارش دادی، دیگه نمیتونی بگی "من این غذا رو نمیخورم، پولشم نمیدم!" 😜 باید طبق قوانین رستوران عمل کنی.
دین هم همینه. خدا به ما "منوی انتخاب" داده. گفته این کارا خوبه، این کارا بد. تو مختاری که خوبها رو انتخاب کنی یا بدها رو. اما وقتی خوبها رو انتخاب کردی، دیگه نمیتونی بگی "من این قسمتشو دوست ندارم، انجام نمیدم!" 🤷♀️
پس چی شد؟
خدا به ما "حق انتخاب" داده، نه "حق هر کاری دلمون خواست"!
آزادی ما برای اینه که "آزادانه خوب باشیم"، نه اینکه هر غلطی خواستیم بکنیم!
دین مثل یه "نقشه راه" میمونه، کمکمون میکنه راه درست رو پیدا کنیم و به مقصد برسیم.
وقتی دین رو انتخاب کردیم، باید به قوانینش هم احترام بذاریم، مثل قوانین رستوران یا کوهنوردی!
@halkhoob_20
🌿پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت
نیمه شب خواب دید که بیگناه است
پس او را آزاد کرد
پادشاه گفت حاجتی بخواه
درویش گفت :وقتی خدایی دارم
که نیمه شب تو را بیدار میکند
تا مرا از بند رها کنی!!!
نامردی نیست که از دیگری
حاجت بخواهم؟
💚آنکه کارهای خود را به خدا بسپارد، همواره در زندگی به آرامش برسد.
امام صادق علیه السلام 💚
@halkhoob_20
چند سال پیش به یه راننده تاکسی در سنگاپور ، یه بیزینس کارت دادم تا طبق آدرس، منو به جای خاصی برسونه.
راننده در آخرین نقطه، دور یه ساختمان پیچید. تاکسی متر یازده دلار نشون می داد اما او فقط ده دلار گرفت.
بهش گفتم ! تاکسی مترِ تو یازده تا نشون می ده چرا ده تا حساب کردی؟
او پاسخ داد: "آقا، من یه راننده تاکسی هستم، در واقع باید شما رو مستقیم به مقصد می رسوندم. از آنجا که محل دقیق رو بلد نبودم، مجبور شدم دور ساختمان بگردم. اگه مستقیم آورده بودمت، می شد ده دلار."
سپس ادامه داد: "سنگاپور یه مقصد جهانی جهانگردیه و آدمای زیادی برای سفر های سه چهار روزه میان اینجا. بعد از رد شدن از بخش گمرک و مهاجرت، اولین تجربه معمولا راننده تاکسیه، و اگه این تجربه خوب نباشه، سه چهار روز باقیمانده هم دلچسب و شیرین نخواهد بود."
او گفت: "جناب، من راننده تاکسی نیستم، من سفیر ملت سنگاپور هستم، یک سفیربدون پاسپورت دیپلماتیک !"
به نظرم، او احتمالا تا بیش از کلاس هشتم درس نخونده بود،اما در نظر من او یه آدم حرفه ای بود و رفتارش سرافرازی و غرور در عملکرد و شخصیت رو منعکس کرد.
اون روز فهمیدم یه آدم برای اینکه حرفه ای باشه، به بیش از صلاحیت ها و مدارک حرفه ای نیاز داره.
حرفه ای گری به کاری نیست که داری انجام میدی، بلکه به اینه که اون کار رو چگونه انجام میدی.
@halkhoob_20
در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند! به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب میماند.
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش این همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو میتازد.
میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق بال در آورد.
این است "رسم رفاقت..."
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم..
@halkhoob_20