38.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
☑️ سه سال در سه دقیقه 👆👆👆
✍ نگاهی اجمالی به فعالیت جهادی_رسانهای نویسندگان حوزوی
✨ ما نویسندگان حوزوی از دل بیمهریها سر برآوردیم و جوانه زدیم...
🍃حالا دیگر سبزتر میشویم، تنومند و پرجوهر...
🌱 و برای هر همسایهای قلم میکاریم به بهانهی درو کردن واژههای نور و معنا.
تا #پویش_نوشتن
تا #جهاد_روایت
میمانیم کنار هم...
🙏 صد سپاس از صبوری فرد فرد حاضر در این نوشتهگاه همت و حمایت
1⃣ در کانال نویسندگان حوزوی
2⃣ در تحریریه مدادالفضلاء
3⃣ در تحریریه مجتهده امین
4⃣ در گروه نویسندگان جبهه انقلاب
5⃣ در قرارگاه کوچک جهاد روایت
🎞 تهیه و تدوین: مهدیار اسفندیار
https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
______________
🆔@Dailynotes20
#زن_دلاری
🔴 مزد مزدوری به دلار
📌 اسناد منتشرشده در سایت اطلاعات مخارج فدرال دولت آمریکا نشان میدهد مسیح علینژاد طی ۱۰ سال گذشته ۷۲۷ هزار دلار از آمریکاییها دستمزد گرفته است.
#جهاد_روایت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
خورشید سامرا
✍نجمه صالحی
#امام_حسن_عسکری علیه السلام تقریبا بیشتر عمر خود را در پادگان نظامی سامرا گذراندند، فشار و اختناق دستگاه خلافت عباسی به حدی بود که علاوه بر اینکه وجود نازنین امام، چند ماه و چند بار در زندان بودند، پس از آزادی هم آن بزرگوار مجبور بودند، هفتهای دو روز دارالخلافه بروند و اعلام حضور کنند.
به خاطر شدت نظارت بر این بزرگوار، بانوان دست به کار شدند و اقدامات فرهنگی و سیاسی فراوانی انجام دادند که از بین سطور گزارههای تاریخی قابل برداشت است و الحمدلله بنده توانستم طی نگارش پایاننامه سطح سه و نگارش چند مقاله به گوشهای از این اقدامات دست یابم.
به نظرم بیمناسبت نیست چند کتاب مفید در مورد زندگانی یازدهمین پیشوای هدایت علیه السلام معرفی کنم. آثار پیشرو گرچه اغلب در دوران حاضر نگاشته شده اما مفید و قابل استفاده هستند👇
❇️موسوعة الامام العسکری علیهالسلامبا اشراف آیه الله خزعلی
❇️کتاب پیشوایان هدایت(خورشید سامرا)،تألیف:سید منذر حکیم/انتشارات:مجمع جهانی اهل بیت
❇️کتاب حسن بن علی امام عسکری (علیه السلام) تألیف: دکتر مرضیه محمدزاده
❇️کتاب زندگانی امام حسن عسکری علیهالسلام تألیف باقر شریف قریشی
❇️کتاب شکوه سامرا تألیف محمدحسن حیدری انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام
❇️کتاب «ماه در میان نیزهها» تألیف مهدی قزلی در رابطه با زندگانی، شخصیت،سلوک فردی،اجتماعی، سیاسی و فرهنگی #امام_حسن_عسکری (علیه السلام)
❇️کتاب چهرههای درخشان سامرا تألیف علی ربانی خلخالی
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
@pavaragi
🆔@Dailynotes20
.
💠 عناوین برتر نشست اندیشه مقاومت
▫️حجت الاسلام صلح میرزایی:👇
در جنگ سوریه، از حضرت آقا میپرسند، جواب این خونها را چه کسی میدهد؟ و ایشان پاسخ میدهند: کل ماجرای سوریه را من با حجت شرعی پاسخ میدهم.
جبههی انقلابی، در این یک سال آنقدر محتوا تولید کرده است که فتنهی اخیر بدون کمترین ریزش، سپری شد.
ارج نهادن به شهیدان، اهمیت اندیشهی مقاومت را نشان میدهد.
همهی تلاشها از طرف دشمن انجام میشود تا به ما بگویند که اندیشهی مقاومت جواب نمیدهد.
متاسفانه برخی از مقاومت، تعبیر به لجبازی میکنند!
▫️دکتر علیرضا استادیان: 👇
اندیشهی مقاومت، نگاه ماکیاولیستی به جهان ندارد.
در حوزهی نظر و نظریه پردازی، گزارههایی از سوی رهبر معظم انقلاب در تبیین مقام شهید داریم که دیگران چنین گزارههایی ندارند.
در حوزهی عمل، ایشان به عنوان مرجع تقلید، تفکراتی انضمامی دارند که اتصال به جامعه دارد.
سیرهی عملیاتی رهبر انقلاب، قابل مطالعه است.
وقتی هدفی، درست تشخیص داده شود، پای آن هدف ایستادگی و مقاومت اتفاق میافتد.
اندیشهی مقاومت، در کشورهای غیراسلامی، نشان داده شده است و این نگاه که مبتنی بر ندای فطرت هست، جهان را تحت تاثیر قرار میدهد.
#جهاد_روایت
#مدرسه_فکرت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
«از گاندی هندی تا گاندی ایرانی»
✍زهرا سبحانی
گاندی هندی بعد از تحولش، یک دست هوتی بیشتر نداشت. آن را هم همه جا میپوشید. هوتی که نخش را دستگاه ریسندگی هندی ریسیده بود و تواصی میکردکه دیگران همین کار را بکنند. معتقد بود اگر همهی هند، دستساز خودش را بپوشد و راضی به کار خویشتن باشند و قناعت کنند از پس همهی مشکلات بر خواهند آمد.
لباسهایش را هم خودش میشست. مال و مکنتش کم نبود، اما ساده زیستی و ساده پوشی، خط قرمزش بود. میگویند لباسش از فقیرترین هندیها هم سادهتر بود. همین خصلتش بود که از او چهرهی جهانی ساخت؛ تا آنجایی که همین دیشب، بیخ گوشمان، یک جرقهی آتش باز هم شهرت او را به رویمان آورد و پرده از آوازهی این مرد برداشت.
خبر آتش سوزی بیمارستانی در تهران، شد تیتر اول خیلی از خبرگزاریها.
بیمارستان گاندی، که 17 طبقهش، مختص بیمارستان است و 21 طبقهی دیگرش برای هتل و نهایت با 85 بیمار.
سال 92، مدیرعامل ریش پروفسوریاش، با مرتب کردن کروات، جلوی دوربینها و مسئولین کشور آمد که مراسم افتتاحش را شروع کند.
گفت: هزینهی ساختش 200 میلیاردتومان، آب خورده.
بخواهیم با تورم امروز حسابش کنیم
ماشین حساب ساده ی دم دستیمان از پس صفرهایش بر نمیآید.
مفتخر بودند به اینکه بعضی از سرمایهدارهایش پزشکان ساکن فرنگند و البته چند بانک داخلی و صد نفر از اعضای هیات علمی چند دانشگاه پزشکی داخلی و فلان شرکت نوبنیاد داخلی.
اسمی از هیچ کدام نیاورد.
چه لزومی دارد حالا بفهمیم کدام بانک، کدام دانشگاه و کدام شرکت نوبنیاد. همینکه احساس تکلیف کرده بودند که سرمایه شان جای دوری نرود و تحریم اجانب که بدبختیاش برای ملت است، دستشان را در گِل نگذارد، خودش فتح الفتوح ست.
و البته که مردم باید بیخیال نرخ بهره و سود وام و توزیع بودجه باشند، بهشان مربوط نیست.
مدیر عامل محترم، از مزیت این بیمارستان هم گفتند: مکان توریستیست و منجر به جذب توریست میشود و اینکه دیگر «همراه بیمار» نگرانی برای مکان آسایش نخواهد داشت.
در نتیجه از بیمارستانهای اروپایی به صرفهتر است و به نفع جیبشان ست که بیایند این بیمارستان و در یک کلام، هتل بیمارستان خاورمیانه بود. و به اصطلاح از آن اولیها!
منظورش از همراهان بیمار، بیماران خارجی بود.
ناگفته نماند که از حرفهای بودن کادر پزشکی هم گفتند.
برای تعصب پوچ ایرانیهای ملیگرا که نه،
ولی برای بستن دهان باز آرمانگرایانی که دنبال عدالتند،
گفتند که 30 تا 35 درصدش هم برای بیماران داخلی ست.
البته ایشان نگفتند کدام بیماران!
ولی ما میدانیم همان بیمارانی که از سر بیدردی بیمار شدهاند یا حالا این وسط فنگشان گرفته باشد و برای رو کم کنی کتی و متی و... حاضرند کلی میلیون برای فیلمبرداری و بادکنک اتاق زایمان نوزادشان، خرج کنند و صد البته برای به دنیا آمدنش در فلان روز، پول که چه عرض کنم، دست و پای همدیگر را هم بشکنند...
خودمانیم گاهی آتش سوزی هم سبب خیر میشود. اگر خبر سوختگیش تیتر اول خبرگزاریها نشده بود
و زمین و زمان مأمور نمیشدند که علت را بیابند، حتی نمیفهمیدیم، که ما هم گاندی داریم. آن هم از نوع توریستیاش. ما که سهل است به گمانم حتی وزیر همیشه نگران حاضر در پیج مجازیاش هم نمیدانست. کاش جناب وزیر الوزاری میراث را برای چند دقیقه میبردن سرکی بکشد که حداقل فارغ از دغدغهی توالتها یک شب را راحت سر روی زمین که نه،
همان تختی که کلاسش به حقوق 50 میلیونی وزیری بخورد، بگذارد و بخوابد.
فقط بالا غیرتا هیأت مدیرهی آن هتل بیمارستان لطف کنند و نام گاندی را از بیمارستان بردارند که از این همه خلاقیت ما، فسیل گاندی در گور نلرزد. به آن ژورنالیست فلان خبرگزاری که تز داده بودند بجای اسم گاندی اسم شهدا را بگذارند؛ سَردر بیمارستان، برسانید که این بار را بیاید و بخاطر خدا، دست از مسخره کردن شهدا بردارند؛
و الا شهدا کجا و این همه ابتکار و نبوغ در فیس و افاده کجا؟!
به جریان ماستمالیزاسیون مدعی انقلابی هم بگویید:
«بلای اشرافیگری، بلای بزرگی است. مسئلهی اشرافیگری اگر چنانچه رایج شد، جزو سبک زندگی ما شد، آثار و تبعات آن و ریزشهایی که به وجود میآید، دیگر انتهائی ندارد.»
مقام معظم رهبری 97/3/30
حرف ما نیست منبعش را گذاشتم تا دیگر نخواهند برایش توجیه راه بیندازند و انگهای بوقشان را نثار ما کنند. پس زحمت بیهوده نکشند و اقلا این بار، شرافتمندانه، در گناه بیعدالتی و تبعیض و شکاف طبقاتی، شریک نشوند. بیعدالتی که نه به تیپ و قیافهی گاندی میخورد و نه به اصول و اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🆔@Dailynotes20
#در_میدان
✔️ سرِ حرف را باز کنیم...
✍️ محمد صدرا مازنی نوشت:
روز گذشته برای شرکت در مراسم سومین روز شهادت شهید علی آقازادهنژاد(که به همراه جمعی دیگر از مستشاران نظامی کشورمان توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسید)، به سمت گلزار شهدا حرکت کردم. به وسیله سرویس آنلاین کرایه خودروی اسنپ. جوان بیست و سه چهارسالهای با پراید نقرهای راننده بود. سلام کردم و روز پدر را تبریک گفتم. راننده جوان هم متقابلا تبریک گفت. پرسیدم پدر شدین؟ خندید و گفت من هنوز مجردم! گفتم: انشاءالله ازدواج کنی و پدر اولاد سالم بشی، چپ و راست صدای «پدر» تو خونهات بلند بشه! بیشتر خندید و چیزی نگفت.
بعد پرسیدم از درآمد اسنپ رضایت دارین؟ پاسخ داد: اسنپ شغل دوممه! سؤال کردم شغل اولت چیه؟ گفت: کارگر کارخانه پیچ و مهرهسازی هستم. گویی برای هر سوال به اندازه کوتاه و مرتبط با همان سوال آمادگی پاسخ دارد. گزیده و کوتاه!
پرسیدم: از چه ساعت شبانه روز برای اسنپ کار میکنی؟ گفت: ساعت پنج و نیم صبح از خواب بیدار میشوم و بعد از نماز و صبحانه، سرویس همکاران هستم به سمت کارخانه، واقع در شهرک شکوهیه، راه میفتم. ساعت چهار و نیم هم با همکاران به شهر بر میگردم. مختصر استراحتی میکنم و تا ساعت یازده و نیم شب کار میکنم. درآمد اسنپم خرج خوراک و پوشاکم میشه. بعدش از سختی کار در کارخانه گفت و اینکه صدای زیاد تراشکاری باعث شد شنواییاش کم بشه(همان لحظه پیامکی از اسنپ ارسال میشود: «راننده اسنپ شما بهدلیل ناشنوایی یا کمشنوایی امکان مکالمه تلفنی ندارد. برای ارتباط، از چت درونبرنامه استفاده کنید»). میگفت: ذرات روغن در محیط کارخانه پراکنده است. گفتم: ماسک میزنید؟ پاسخ داد: آلودگی به حدی زیاد است که ماسک جوابگو نیست. میگفت: کارکنان شرکت به خاطر سختی کار پس از بیست سال باز نشست میشوند. به یاد داستان کارمندی افتادم که دربارهاش میگفتند: یک روز دو سه نامه پیشنویس کرده بود و معتقد بود برای امروز کافی است و داستان دیگری که آقا یا خانم کارمندی در وقت اداری مشغول کار شخصی بود و وقتی بعد از چندبار تکرار، تذکری محترمانه از مسئولش میشنود، طلبکارانه میگوید: من هشت صبح تا ساعت شانزده اداره هستم و نان حضورم را میخورم!
به گلزار شهدا رسیدم. با راننده جوان خداحافظی کردم. وارد گلزار شدم. سنگ مزار لالههای پرپری که آرمیده بودند، دیده میشدند. شهیدان علی آقازادهنژاد و سعید کریمی هم همان اوایل گلزار دفن شده بودند. به محل برگزاری مراسم (حسینیه شهدا) رفتم، بنری از تصویر سه شهید خانواده روی جایگاه و مقابل دیدگان نقش بسته بود. شرمم از خانواده شهیدان آقازادهنژاد بیشتر شد. از قرار اطلاع: دو عموی شهید آقازاده هم به شهادت رسیدند. پنج شهید از یک خانواده!
آن جوان پرکار که نقشی در حرکت چرخ اقتصاد کشور دارد و این خانوادهای که برای انقلاب و اسلام از همه چیزشان گذشتند، برایم مسئولیتساز است. ما در مقابل این خانوادهها و ملت بزرگ چه پاسخی داریم، اگر به وظایفمان عمل نکنیم؟
#جهاد_روایت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN