معراج مهمان (ماه فرصت ها)... (۱۰)
💠 #ماه_رمضان در هر سال، قطعهای از #بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیای مادّی ما آن را وارد میکند و به ما فرصت میدهد که خودمان را بر سر این سفره الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سی روز را وارد بهشت میشوند. بعضی به برکت آن سی روز، همه سال را و بعضی همه عمر را. بعضی هم از کنار آن، #غافل عبور میکنند که مایه #تأسّف و #خسران است. حالا برای خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانی، با این همه #استعداد و #توانایى_عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسّف شود. این، ماه رمضان است. ماه ضیافت الله است. ماه لیلةالقدر است.
💠 از بس اینها را تکرار کردهایم و شنیدهایم و گفتهایم، برایمان #عادّی شده است. انسانی به #کمال راه پیدا میکند که از بین همین چیزهای #تکراری، #حقایق را پیدا کند.
💠...شنیدهایم «ضیافت الله» میهمانی است! آن هم میهمانی ای که میزبان آن، خدای عظیمِ علیمِ کریمِ قدیر است که سراسر آفرینش، در قبضه قدرت اوست. «فهی بمشیتک دون قولک مؤتمره» این، ضیافت الهی است؛ این هم ما که دعوت شدهایم: «دعیتم فیه الی ضیافت الله» از این باید #استفاده کرد. استفاده از این به چیست؟ به همین چیزهایی که در اختیار ما گذاشتهاند: همین #روزه، همین #نماز، همین #نوافل، همین #دعا، همین #ذکر، همین #توجّه، همین #خشوع و همین #تضرّع.
🔅۱۳۷۲/۱۱/۱۷
#امام_خامنه_ای
#پرونده_ویژه_معراج_مهمان
#رمضان
✍🏻 علمای اهل سنت نوشتهاند: #حسنین علیهما السلام مریض شدند؛ #پیغمبر به عیادت ایشان آمد؛ رو به دخترش #صدیقهی_کبری سلام الله علیها کرد و فرمود: نذر کنید برای خدا #روزه بگیرید تا خدا حسنین را شفا عنایت کند.
نذر کردند؛ بعد از نذر، هر دو گوشوارهی عرش خدا سالم شدند. نوبت به وفای به نذر رسید؛ در خانهی امیرالمؤمنین علیهالسلام قوتی نبود؛ #امیرالمؤمنین از شمعون خیبری سه صاع جو قرض نموده و آن را به خانهای آورد که وقتی بانوی آن خانه #فاطمهی_زهرا به نماز میایستاد، تمام حملهی عرش چشمشان به محراب نماز او بود، در چنین خانهای قوتی نبود!
دختر پیغمبر فاطمهی زهرا علیها السلام با یک صاع جو، پنج قرص نان جو پخت.
همین که سر سفره نشستند، صدایی بلند شد: «أنَا مِسْکِیْن مِنْ مَسَاکِیْنِ المُسْلِمِیْنَ»؛ امیرالمؤمنین و صدیقهی کبری قرص نان خود را به آن مسکین دادند، دو پسر و بعد هم فضه نیز، قرص نان خود را به آن مسکین عطا نمودند، روز بعد را هم بیسحری روزه گرفتند.
یک صاع جو دیگر برای افطار امشب صرف میشود، همه سر سفره نشستند؛
وقتی دست به سفره دراز کردند، صدایی از درب خانه بلند شد، نالهی یک یتیمی بود؛امیرالمؤمنین نان را به یتیم داد و همه به آن حضرت اقتدا کردند... دو شبانه روز است که نه افطار نه سحر، لقمهی نانی نخورده و فقط به آب افطار کردند؛ باز روزه گرفتند﴿يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا﴾
روز سوم گذشت و هنگام افطار شدو با آخرین صاع نان جو پخته، پنج نان سر سفره است؛ دمِ افطار صدایی بلند شد: من اسیرم، گرسنهام!
🌌شب سوم، اسیر مشرک به در خانه میآید، یعنی کسی که اسیر است و کافر، اما گرسنه است؛ هر پنج نفر نانشان را به آن اسیر کافر دادند.
شب اول #مسکین، شب دوم #یتیم، شب سوم #اسیر؛ روز شد، روز چهارم.
روز چهارم امیرالمؤمنین علیهالسلام دست این دو بچه را گرفت و نزد #خاتم_انبیا صلی الله علیه و آله و سلم آمد؛ وقتی پیغمبر نگاه کرد دید: «وَهُما یَرْتَعِشَان» دو طفل خردسال، سه روز روزهی بیسحری و بدون افطار گرفتند و میلرزیدند.
به خانهی #حضرت_زهرا آمد، دید چشمهای دخترش به گودی نشسته، اما در حال نماز است؛ آن بچهها هم اینگونه میلرزند، رنگ از صورت امیرالمؤمنین پریده.
❇️ یک مرتبه جبرئیل نازل شد، سورهی #هل_اتی را آورد: ﴿وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا﴾
سالروز نزول سوره هل اتی گرامی باد.
#سالروز_نزول_سوره_هل_أتی
#روز_خانواده