حوزه دانشجویی شریف
شمارهی (۹) 💠 علل نزدیکی زیدیه به اهل تسنن
🔹 در میان مذاهب شیعه، زیدیه بیشترین نزدیکی و شباهت را از حیث اعتقادات به اهل تسنن دارد.
زیدیها از ابتدا شیعه بودند، اما شیعهی کوفه.
🔸 شیعیان کوفه خلیفهی اول و دوم را ابوبکر و عمر قرار میدادند و امام علی (ع) را به عنوان خلیفهی سوم قبول داشتند، بدون اینکه قائل به غصب خلافت یا مواردی از این دست باشند.
برای همین است که شیعیان، زیدیها را نزدیک به اهل تسنن میدانند.
🔹اما این تفکر تا همیشه استوار نماند. با شهادت حسین بن علی (ع)، برای عدهای از شیعیان کوفه این سؤال ایجاد شد که حال که ما با فرزندان علی (ع) همراه شدهایم و با آنها هستیم، این وضعیت ما با اعتقاد به امامت آن دو خلیفه چگونه قابل جمع است؟
آیا واقعا باید دو خلیفهی اول را غاصب خلافت بدانیم؟
و یا اینکه خلافت آنها را نیز درست بدانیم؟
🔸از پاسخ به همین سؤال بود که شیعیان کوفه دو دسته شدند؛
◀️ عدهای آن دو را غاصب خواندند و گنهکار نامیدند؛
◀️ عدهای نیز تنها گفتند علی (ع) بر آنها فضیلت داشته است و تقدم مفضول بر فاضل مشکلی ندارد.
🔹 آن دو دسته نزد زید بن علی رفتند تا این مسئله را از او بپرسند که آیا این دو خلیفه حق بودند، یا باطل.
از اینجا به بعد را تاریخ طبری به ما میگوید. آنها پیش زید رفتند. زید در رابطه با آن دو خلیفه اینطور میگوید:
«خدا آن دو را رحمت کند و آنها را بیامرزد. و از هیچ کدام از اهل بیت نشنیدم که از ابوبکر و عمر تبری بجویند و نشنیدم که هیچ یک در رابطه با این دو بد بگویند.»
طبری گوید بعد از این صحبتهای زید، دسته دوم که دو خلیفه را غاصب میخواندند، جدا شدند و زید آنها را رافضی خواند.
🔸علاوه بر این مطلب، علت دیگری نیز برای نزدیکی زیدیه به اهل سنت وجود دارد و آن این است که در قیامهای زید یک شخصیت مهم دیده میشود. آن شخص ابوحنیفه بود. کسی که در قیامهای زید او را یاری کرده، به خاطر حمایت از علویون زیدی به زندانهای عباسی افتاده و در همانجا هم از دنیا رفته. از همین رو است که فقه زیدیه بسیار نزدیک به فقه حنفی میباشد.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@HDSUT
hd.sharif.ir
شمارهی (۱۰)
💠 اسماعیلیه، مذهب بطن و معنیگرایی
🔹 اسماعیلیه در میان مذاهب تشیع، درست در نقطهی مقابل زیدیه قرار دارد.
هر چقدر که زیدیها اهل قیام و حرکت مسلحانه بودند، اسماعیلیه در مقابل، اهل باطنیگری و به دنبال مباحث معنوی و عرفانی و صوفیگرایانه بودند.
اما باید دانست که این مسئله نوظهور نبوده و از زمان رسول گرامی اسلام (ص) نیز در میان اصحاب وجود داشته است. برای نمونه میتوان در میان اصحاب به عثمان بن مظعون اشاره کرد که فردی معنویتگرا بوده است. حتی در برخی روایات آمده است که امیرالمؤمنین (ع) نام یکی از فرزندانشان را به دلیل علاقهای که به این شخص داشتند، عثمان نهادند.
اما در رابطه با همین شخص روایاتی آمده است که آنها را از اینکه درون یک غاری بروند و سوفیمسلکی و انزوا در پیش بگیرند، نهی کرده است.
پس دیده میشود که این مسئلهی باطنیگری در اسلام ریشهدار است، لکن عدهای به مرور آن را به انحراف کشیدند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۱۱) 💠 چگونگی پیدایش اسماعیلیه
🔹 یکی از گونه های انحراف در باطنیگری، غلو نسبت به اهل بیت (ع) می باشد.
اهل غلو کسانی بودند که در ویژگی های اهل بیت غلو می کردند و آن ها را بزرگ تر از آنچه که بودند قرار می دادند؛ برای همین بود که از سوی اهل بیت (ع) نیز مورد نهی و لعن قرار می گرفتند.
🔸در دوران امام باقر (ع)، شخصی بود با نام ابوالخطاب. او بسیار اهل غلو نسبت به اهل بیت بود. وقتی او از دنیا می رود، اهل غلو به فکر جانشین پیدا کردن برای او می افتند. کسی که هم به اهل غلو قرابت داشته باشد و هم ویژگیهای امام شدن را داشته باشد. برای همین رفتند سراغ اسماعیل پسر امام صادق (ع).
کسی که هرچند خود از اهل غلو نبود اما با ابوالخطاب رفاقتی داشت. از فرزندان امام نیز بود و ویژگی توارث از امام را دارا بود.
🔹آنها به روی اسماعیل بن جعفر سرمایه گذاری کردند تا بعد از فوت امام صادق (ع)، او را امام قرار دهند، اما ناگهان اتفاقی افتاد. اسماعیل پسر امام صادق (ع) زودتر از خود امام از دنیا رفت. با شهادت امام صادق (ع)، مسئله جانشینی امام بار دیگر در میان این افراد مطرح شد. آنها دو دسته شدند؛ عده ای گفتند که اصلا اسماعیل نمرده است و تنها به غیبت طولانی ای رفته است. او همان مهدی موعود است و روزی باز خواهد آمد.
🔸اما عده ای دیگر بر این باور شدند که امام بعد از جعفر بن محمد (ع)، فرزند اسماعیل یعنی محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق است. در اینجا تاریخ شاهد شکل گیری مذهبی تحت عنوان اسماعیلیه می باشد.
🔹 در میان اسماعیلیه و یا اهل غلو امروزی که از شمار مذهب های باطنی گرا بحساب می آیند، پنهان کاری عقاید و در کل تمامی فعالیت ها، تقیه و از این دست أمور بسیار به چشم می خورد.
آنچه امروز از شیعه در جهان شناخته می شود، این سه فرقه هستند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@HDSUT
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۱۳) 💠 مذاهب سنتی فقه اهل تسنن
🔹با پیشرفت و نو شدن هر جامعهای، مسائل و نیازهای آن جامعه نیز بیشتر میشود. در جوامع مذهبی تا زمانی که این جامعه به منبع اصلی آن مذهب متصل باشد، میتواند نیازهایش را از آن منبع مطالبه و رفع کند. اما با انقطاع آن منبع، مسئلههای جدید بیپاسخ میماند.
🔸با رحلت رسول گرامی اسلام (ص) اساساً این منبع رفع نیاز منقطع شد. این زمان برای شیعیان که ائمهی اطهار (ع) را ادامهدهندهی راه پیامبر (ص) و منبعی همچون رسول اکرم میدیدند، تا زمان غیبت صغری ادامه کرد.
❓ حال سؤال به وجود میآید که چطور باید این نیازهای عصر جدید را پاسخ داد؟
🔹 اهل سنت برای پاسخ دادن به این سؤالات دو دسته شدند؛
◀️ دستهای بر این طریق برآمدند که باز به احادیث رجوع کنند و تمام پاسخهایشان را در آنجا پیدا کنند.
آنها که اغلب از اهل مدینه بودند، میگفتند که پاسخ تمامی سؤالات را باید از احادیث پیدا کرد.
◀️گروه دیگر که از اهل کوفه بودند، بر این باور شدند که در صورت نبود روایت میتوان از قیاس و رأي استفاده و مصلحتسنجی نیز کرد. یعنی میتوان حکم موضوعاتی را که به هم شباهت دارند، به یکدیگر سرایت دهند.
این دستهی دوم نسبت به دستهی اول عقلگراتر هستند.
🔸البته نکتهی قابل توجه این است که منظور از حدیث و سنت در دستهی اول، قول صحابی و در نظر برخی افراد، تابعین را نیز شامل میشود.
🔹 گروه اول تمامی احادیث رسیده از پیامبر اکرم (ص) را حجت میدانستند و این در حالی بود که گروه دوم تنها تعداد کمی از آن احادیث را حجت میدانستند و به تمامی احادیث عمل نمیکردند.
🔸علاوه بر این گروه اول تنها اجماع صحابه مدینه را در فقه حجت میدانستند، در حالی که گروه دوم حجیت اجماع را منحصر در صحابهی اهل مدینه نمیدانستند.
🔹 در نتیجه شد دو گرایش. یکی اهل حدیث و دیگری اهب رأی و قیاس.
امام اهل رأی کسی بود به نام ابوحنیفه و رهبر گروه دوم کسی بود به نام مالک بن انس. هر دوی این افراد در یک دوره زندگی می کردند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
💠 بسم الله 💠
🔹 چند سالی در صفحهی قبلی حوزه دانشجویی شریف با آدرس hozeh_sharif@، با پوشش رسانهای کلاسها، تولید محتوا با عنوان پرونده، طرحهای فرهنگی مثل کتابخوانی و سایر مطالب همراه شما بودیم.
🔹 متاسفانه طی مشکلاتی، صفحه مورد نظر از دسترس خارج شد و صفحهی اینستاگرامی @hozeh_sharif جایگزین آن ساختیم، تا بتوانیم با تولید محتوا همراه شما باشیم.
🔸 هماکنون نیز، پروندهی «تاریخ همگرایی و واگرایی مذاهب اسلامی» به عنوان اولین محتوا برای این صفحه، هر روز منتشر میشود.
همراه ما بمانید.💐
hd.sharif.ir
شماره(۱۴)
💠 حنبلی ها و شافعی ها چه شدند؟
همانطور که گفته شد، مذاهب فقهی اهل تسنن به چهار دسته تقسیم می شوند که به خاطر عقل گرا، بودن یا نبودن به دو دسته مالکی ها و حنفی ها تقسیم شدند.حال وقتش است که بفهمیم دو مذهب حنبلی و شافعی در کجای این دسته بندی ها قرار دارند؟
🔸 در پاسخ به این سؤال باید گفت که در اصل حنبلی و شافعی دو انشئاب از فرقه مالکی هستند. هر دو به نصگرایی نزدیکتر اما با تفاوتهایی.
درست است که همه آنها در مقابل اهل رأی قرار می گرفتند، اما در میزان نص گرا بودن با هم تفاوت هایی داشتند. برای مثال ممکن است مالکیها روایاتی را قبول داشته باشند که حداقل ۵ تن از صحابه آن ها را نقل کرده باشند، اما حنبلی ها هر روایتی را که نقل شده باشد حتی اگر تنها یک راوی از صحابه داشته باشد را قبول بکنند.
🔹در میان این سه مذهب حدیثی، حنبلی از همه کم تر اجتهاد دارند و تقریبا میتوان گفت که هیچگونه کاری را بر روی روایاتشان انجام نمیدهند. بهطوری که رسالهی عملیه ندارند و به وقت فتوا از متن روایت استفاده می کنند. در میان این چهار مذهب، بیشترین پیرو را فرقه حنفی دارد و کم ترین را حنبلی.
❓ سؤال: چرا باید در میان این همه فرقه فقهی در میان اهل تسنن، این چهار فرقه از همه بیشتر نمایان شوند و بمانند؟
این پاسخی است که در پست بعد به آن پرداخته می شود...
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۱۵) 💠 چهار مذهب فقه سنتی، برخواسته از نیاز های واقعی اجتماعی
🔹قبلاً بیان شد که فقه اهل سنت بر چهار دستهی حنفیها، مالکیها، شافعیها و حبلیها تقسیم میشود و از میان این چهار دسته، یکی از آنها عقلگرا و سه دستهی دیگر، نصگرا میباشند.
در میان سه مذهب نصگرا، مالکیها از همه بیشتر به صحابهی پیامبر (ص) اهمیت میدادند و نظراتشان را قبول میکردند.
🔸 بعد از آن شافعیها هستند که از جهت انضباط فقهی بسیار منضبطتر از مالکیها بودند و در میان روایات پیامبر (ص) و نظرات اصحاب، اعتماد بیشتری به روایات پیامبر اکرم (ص) داشتند و به آنها بیشتر عمل میکردند.
🔹 در آخر نیز حنبلیها بودند که بیش از دو مذهب قبل نصگرا بودند و فقط احادیث را قبول داشتند و به نظر صحابه اهمیتی نمیدادند.
🔸در نگاه ابتدایی به این چهار مذهب فقهی، برای عدهای این گمان میرود که انگار عدهای عالم و اندیشمند در مسجدی جمع شده بودند و با هم مشغول مباحثه بودند که برخی از آنها نصگرا و برخی عقلگرا شدند. مردم هم زندگیشان را میکردند تا اینکه از روزی به بعد هر کدام از گروهی پیروی کردند. اما باید گفت که اینطور نیست!
تمامی این فرق و مذاهب بر اساس یکسری نیازها و خواستهای واقعی اجتماعی ایجاد شدهاند. این مردم بودند که نیازها و سؤالاتی داشتند که به اقتضای آنها این چهار مذهب اساسی به وجود آمدند و ماندگار شدند.
🔹اساساً اگر قرار است یک اعتقاد و یا یک سیره و روشی در میان جماعتی نهادینه شود و آن افراد از آن پیروی کنند، لازم است که برخواسته از نیازهای واقعی آنها باشد تا آنها با تمام وجود آن اعتقاد و یا روش را حس و از آن پیروی کنند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir