شمارهی (۸)
💠 دلیل گرایش زیدیها به قیام مسلحانه
🔹 زیدیها که در ابتدا اهل کوفه بودند، به سه دلیل به قیام گرایش پیدا کرده و در همان ابتدا قیام کردند.
🔸 اولین دلیل این گرایش، قیام خونین اباعبدالله الحسین (ع) در سال ۶۱ هجری بود.
این قیام آنچنان خونین و شورانگیز بود، که روحیهی قیام و جهاد را پررنگ کرد.
🔹از طرف دیگر، کوفیان از عربهای قحطانی بودند و شامیان از عربهای عدنانی.
دو نسبی که از قدیم با هم اختلاف داشتند و انگیزهای مناسب برای تقویت دشمنیها بودند.
در کنار همه اینها، یک درگیری تاریخی بین کوفه و شام نیز وجود داشت.
🔸 حال وقتی همه اینها در کنار حس سرخوردگی و شرمندگی ناشی از یاری نکردن امام حسین (ع) جمع میشود، چه میشود؟
معلوم است دیگر، حس قیام را تقویت میکند. از همین رو است که پس از واقعه کربلا، کوفه شاهد قیامهای مختار و توابین و … میشود.
علت اصلی گرایش زیدیها به قیام نیز از همینجا است.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شمارهی (۹) 💠 علل نزدیکی زیدیه به اهل تسنن
🔹 در میان مذاهب شیعه، زیدیه بیشترین نزدیکی و شباهت را از حیث اعتقادات به اهل تسنن دارد.
زیدیها از ابتدا شیعه بودند، اما شیعهی کوفه.
🔸 شیعیان کوفه خلیفهی اول و دوم را ابوبکر و عمر قرار میدادند و امام علی (ع) را به عنوان خلیفهی سوم قبول داشتند، بدون اینکه قائل به غصب خلافت یا مواردی از این دست باشند.
برای همین است که شیعیان، زیدیها را نزدیک به اهل تسنن میدانند.
🔹اما این تفکر تا همیشه استوار نماند. با شهادت حسین بن علی (ع)، برای عدهای از شیعیان کوفه این سؤال ایجاد شد که حال که ما با فرزندان علی (ع) همراه شدهایم و با آنها هستیم، این وضعیت ما با اعتقاد به امامت آن دو خلیفه چگونه قابل جمع است؟
آیا واقعا باید دو خلیفهی اول را غاصب خلافت بدانیم؟
و یا اینکه خلافت آنها را نیز درست بدانیم؟
🔸از پاسخ به همین سؤال بود که شیعیان کوفه دو دسته شدند؛
◀️ عدهای آن دو را غاصب خواندند و گنهکار نامیدند؛
◀️ عدهای نیز تنها گفتند علی (ع) بر آنها فضیلت داشته است و تقدم مفضول بر فاضل مشکلی ندارد.
🔹 آن دو دسته نزد زید بن علی رفتند تا این مسئله را از او بپرسند که آیا این دو خلیفه حق بودند، یا باطل.
از اینجا به بعد را تاریخ طبری به ما میگوید. آنها پیش زید رفتند. زید در رابطه با آن دو خلیفه اینطور میگوید:
«خدا آن دو را رحمت کند و آنها را بیامرزد. و از هیچ کدام از اهل بیت نشنیدم که از ابوبکر و عمر تبری بجویند و نشنیدم که هیچ یک در رابطه با این دو بد بگویند.»
طبری گوید بعد از این صحبتهای زید، دسته دوم که دو خلیفه را غاصب میخواندند، جدا شدند و زید آنها را رافضی خواند.
🔸علاوه بر این مطلب، علت دیگری نیز برای نزدیکی زیدیه به اهل سنت وجود دارد و آن این است که در قیامهای زید یک شخصیت مهم دیده میشود. آن شخص ابوحنیفه بود. کسی که در قیامهای زید او را یاری کرده، به خاطر حمایت از علویون زیدی به زندانهای عباسی افتاده و در همانجا هم از دنیا رفته. از همین رو است که فقه زیدیه بسیار نزدیک به فقه حنفی میباشد.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@HDSUT
hd.sharif.ir
شمارهی (۱۰)
💠 اسماعیلیه، مذهب بطن و معنیگرایی
🔹 اسماعیلیه در میان مذاهب تشیع، درست در نقطهی مقابل زیدیه قرار دارد.
هر چقدر که زیدیها اهل قیام و حرکت مسلحانه بودند، اسماعیلیه در مقابل، اهل باطنیگری و به دنبال مباحث معنوی و عرفانی و صوفیگرایانه بودند.
اما باید دانست که این مسئله نوظهور نبوده و از زمان رسول گرامی اسلام (ص) نیز در میان اصحاب وجود داشته است. برای نمونه میتوان در میان اصحاب به عثمان بن مظعون اشاره کرد که فردی معنویتگرا بوده است. حتی در برخی روایات آمده است که امیرالمؤمنین (ع) نام یکی از فرزندانشان را به دلیل علاقهای که به این شخص داشتند، عثمان نهادند.
اما در رابطه با همین شخص روایاتی آمده است که آنها را از اینکه درون یک غاری بروند و سوفیمسلکی و انزوا در پیش بگیرند، نهی کرده است.
پس دیده میشود که این مسئلهی باطنیگری در اسلام ریشهدار است، لکن عدهای به مرور آن را به انحراف کشیدند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۱۱) 💠 چگونگی پیدایش اسماعیلیه
🔹 یکی از گونه های انحراف در باطنیگری، غلو نسبت به اهل بیت (ع) می باشد.
اهل غلو کسانی بودند که در ویژگی های اهل بیت غلو می کردند و آن ها را بزرگ تر از آنچه که بودند قرار می دادند؛ برای همین بود که از سوی اهل بیت (ع) نیز مورد نهی و لعن قرار می گرفتند.
🔸در دوران امام باقر (ع)، شخصی بود با نام ابوالخطاب. او بسیار اهل غلو نسبت به اهل بیت بود. وقتی او از دنیا می رود، اهل غلو به فکر جانشین پیدا کردن برای او می افتند. کسی که هم به اهل غلو قرابت داشته باشد و هم ویژگیهای امام شدن را داشته باشد. برای همین رفتند سراغ اسماعیل پسر امام صادق (ع).
کسی که هرچند خود از اهل غلو نبود اما با ابوالخطاب رفاقتی داشت. از فرزندان امام نیز بود و ویژگی توارث از امام را دارا بود.
🔹آنها به روی اسماعیل بن جعفر سرمایه گذاری کردند تا بعد از فوت امام صادق (ع)، او را امام قرار دهند، اما ناگهان اتفاقی افتاد. اسماعیل پسر امام صادق (ع) زودتر از خود امام از دنیا رفت. با شهادت امام صادق (ع)، مسئله جانشینی امام بار دیگر در میان این افراد مطرح شد. آنها دو دسته شدند؛ عده ای گفتند که اصلا اسماعیل نمرده است و تنها به غیبت طولانی ای رفته است. او همان مهدی موعود است و روزی باز خواهد آمد.
🔸اما عده ای دیگر بر این باور شدند که امام بعد از جعفر بن محمد (ع)، فرزند اسماعیل یعنی محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق است. در اینجا تاریخ شاهد شکل گیری مذهبی تحت عنوان اسماعیلیه می باشد.
🔹 در میان اسماعیلیه و یا اهل غلو امروزی که از شمار مذهب های باطنی گرا بحساب می آیند، پنهان کاری عقاید و در کل تمامی فعالیت ها، تقیه و از این دست أمور بسیار به چشم می خورد.
آنچه امروز از شیعه در جهان شناخته می شود، این سه فرقه هستند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@HDSUT
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۱۳) 💠 مذاهب سنتی فقه اهل تسنن
🔹با پیشرفت و نو شدن هر جامعهای، مسائل و نیازهای آن جامعه نیز بیشتر میشود. در جوامع مذهبی تا زمانی که این جامعه به منبع اصلی آن مذهب متصل باشد، میتواند نیازهایش را از آن منبع مطالبه و رفع کند. اما با انقطاع آن منبع، مسئلههای جدید بیپاسخ میماند.
🔸با رحلت رسول گرامی اسلام (ص) اساساً این منبع رفع نیاز منقطع شد. این زمان برای شیعیان که ائمهی اطهار (ع) را ادامهدهندهی راه پیامبر (ص) و منبعی همچون رسول اکرم میدیدند، تا زمان غیبت صغری ادامه کرد.
❓ حال سؤال به وجود میآید که چطور باید این نیازهای عصر جدید را پاسخ داد؟
🔹 اهل سنت برای پاسخ دادن به این سؤالات دو دسته شدند؛
◀️ دستهای بر این طریق برآمدند که باز به احادیث رجوع کنند و تمام پاسخهایشان را در آنجا پیدا کنند.
آنها که اغلب از اهل مدینه بودند، میگفتند که پاسخ تمامی سؤالات را باید از احادیث پیدا کرد.
◀️گروه دیگر که از اهل کوفه بودند، بر این باور شدند که در صورت نبود روایت میتوان از قیاس و رأي استفاده و مصلحتسنجی نیز کرد. یعنی میتوان حکم موضوعاتی را که به هم شباهت دارند، به یکدیگر سرایت دهند.
این دستهی دوم نسبت به دستهی اول عقلگراتر هستند.
🔸البته نکتهی قابل توجه این است که منظور از حدیث و سنت در دستهی اول، قول صحابی و در نظر برخی افراد، تابعین را نیز شامل میشود.
🔹 گروه اول تمامی احادیث رسیده از پیامبر اکرم (ص) را حجت میدانستند و این در حالی بود که گروه دوم تنها تعداد کمی از آن احادیث را حجت میدانستند و به تمامی احادیث عمل نمیکردند.
🔸علاوه بر این گروه اول تنها اجماع صحابه مدینه را در فقه حجت میدانستند، در حالی که گروه دوم حجیت اجماع را منحصر در صحابهی اهل مدینه نمیدانستند.
🔹 در نتیجه شد دو گرایش. یکی اهل حدیث و دیگری اهب رأی و قیاس.
امام اهل رأی کسی بود به نام ابوحنیفه و رهبر گروه دوم کسی بود به نام مالک بن انس. هر دوی این افراد در یک دوره زندگی می کردند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
شماره(۱۴)
💠 حنبلی ها و شافعی ها چه شدند؟
همانطور که گفته شد، مذاهب فقهی اهل تسنن به چهار دسته تقسیم می شوند که به خاطر عقل گرا، بودن یا نبودن به دو دسته مالکی ها و حنفی ها تقسیم شدند.حال وقتش است که بفهمیم دو مذهب حنبلی و شافعی در کجای این دسته بندی ها قرار دارند؟
🔸 در پاسخ به این سؤال باید گفت که در اصل حنبلی و شافعی دو انشئاب از فرقه مالکی هستند. هر دو به نصگرایی نزدیکتر اما با تفاوتهایی.
درست است که همه آنها در مقابل اهل رأی قرار می گرفتند، اما در میزان نص گرا بودن با هم تفاوت هایی داشتند. برای مثال ممکن است مالکیها روایاتی را قبول داشته باشند که حداقل ۵ تن از صحابه آن ها را نقل کرده باشند، اما حنبلی ها هر روایتی را که نقل شده باشد حتی اگر تنها یک راوی از صحابه داشته باشد را قبول بکنند.
🔹در میان این سه مذهب حدیثی، حنبلی از همه کم تر اجتهاد دارند و تقریبا میتوان گفت که هیچگونه کاری را بر روی روایاتشان انجام نمیدهند. بهطوری که رسالهی عملیه ندارند و به وقت فتوا از متن روایت استفاده می کنند. در میان این چهار مذهب، بیشترین پیرو را فرقه حنفی دارد و کم ترین را حنبلی.
❓ سؤال: چرا باید در میان این همه فرقه فقهی در میان اهل تسنن، این چهار فرقه از همه بیشتر نمایان شوند و بمانند؟
این پاسخی است که در پست بعد به آن پرداخته می شود...
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۱۵) 💠 چهار مذهب فقه سنتی، برخواسته از نیاز های واقعی اجتماعی
🔹قبلاً بیان شد که فقه اهل سنت بر چهار دستهی حنفیها، مالکیها، شافعیها و حبلیها تقسیم میشود و از میان این چهار دسته، یکی از آنها عقلگرا و سه دستهی دیگر، نصگرا میباشند.
در میان سه مذهب نصگرا، مالکیها از همه بیشتر به صحابهی پیامبر (ص) اهمیت میدادند و نظراتشان را قبول میکردند.
🔸 بعد از آن شافعیها هستند که از جهت انضباط فقهی بسیار منضبطتر از مالکیها بودند و در میان روایات پیامبر (ص) و نظرات اصحاب، اعتماد بیشتری به روایات پیامبر اکرم (ص) داشتند و به آنها بیشتر عمل میکردند.
🔹 در آخر نیز حنبلیها بودند که بیش از دو مذهب قبل نصگرا بودند و فقط احادیث را قبول داشتند و به نظر صحابه اهمیتی نمیدادند.
🔸در نگاه ابتدایی به این چهار مذهب فقهی، برای عدهای این گمان میرود که انگار عدهای عالم و اندیشمند در مسجدی جمع شده بودند و با هم مشغول مباحثه بودند که برخی از آنها نصگرا و برخی عقلگرا شدند. مردم هم زندگیشان را میکردند تا اینکه از روزی به بعد هر کدام از گروهی پیروی کردند. اما باید گفت که اینطور نیست!
تمامی این فرق و مذاهب بر اساس یکسری نیازها و خواستهای واقعی اجتماعی ایجاد شدهاند. این مردم بودند که نیازها و سؤالاتی داشتند که به اقتضای آنها این چهار مذهب اساسی به وجود آمدند و ماندگار شدند.
🔹اساساً اگر قرار است یک اعتقاد و یا یک سیره و روشی در میان جماعتی نهادینه شود و آن افراد از آن پیروی کنند، لازم است که برخواسته از نیازهای واقعی آنها باشد تا آنها با تمام وجود آن اعتقاد و یا روش را حس و از آن پیروی کنند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۱۶) 💠 سیر پیدایش تاریخی مذاهب فقهی، مؤید عینی بودن نیاز های شکل دهنده آن
🔹مؤید این مطلب، سیر تاریخی است که این چهار مذهب همراه با مردم طی کردهاند. در تاریخ اسلام سه قرن ابتدایی را به ترتیب قرن سیاست، قرن فقاهت و قرن حدیث میخوانند. چون اساساً در قرن سوم تمایلات و گرایشها به سمت حدیث و حدیثگرایی افزایش پیدا میکند.
🔸 این سیر گرایش به سمت حدیث کاملاً با سیر پیدایش مذاهب چهارگانه نیز منطبق است. در تاریخ، جریان حنفیه و مالکی با هم به وجود میآیند، پس از آن مذهب شافعی و در آخر نیز مذهب حنبلی که حدیثگراترین گرایشها است، پدید میآید. از عقلگرایی آغاز میشود و کم کم به سمت حدیثگرایی صرف ادامه پیدا میکند.
🔹با مقبولیت پیدا کردن جریان حدیثگرایی در میان مردم و علما، آنها تصمیم بر تلاشی مهم کردند؛ تلاشی که صحیحترین احادیث موجود در میان منابع اهل سنت را پیدا و مدوّن کرد. حاصل این تلاش ۶ کتاب مهم در جهان اهل سنت شد، که به آنها «صحاح سته» گویند و دو مورد از مهمترین آنها، «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است.
🔸اینگونه شد که فقه اهل سنت با قدرتی از نصگرایی شروع شد و اتفاقی موجب شد تا برای سالیان دراز در نصگرایی باقی بماند. آن اتفاق، چیزی نبود جز انسداد اجتهاد در فقه.
منظور از انسداد این است که دیگر راه اجتهاد بسته میشود و هیچکس حق ندارد خارج از دایره این چهار تا مذهب اجتهاد کند و نظری فقهی بیان کند. همه باید تا آخر عمر از این چهار مذهب پیروی کنند، حتی اگر قرنها گذشته باشد و مردم به جای الاغ و شتر از اتوموبیل استفاده کنند!
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شمارهی (۱۷) 💠 یک اهل سنت سنتی به چه میاندیشد؟
🔹آنچه از تقسیمات بیان شد، جریاناتی بودند که در فقه اهل سنت ایجاد شده و آنها را عقلگرا، و یا نصگرا کرده است.
اما باید توجه داشت که اهل سنت در حوزه کلام و اعتقادات نیز همچون حوزه فقه و احکام از این دوگانهای که در پاسخ به نیازهای اجتماعی جامعه اهل سنت به وجود آمده بود، مصون نماندند و آنان نیز به دو دستهی عقلگرا و نصگرا تبدیل شدند.
🔸 برای اهل سنت، بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) برخی سؤالات جدید پدید آمد.
❓آیا اگر یک مسلمانی گناهی کبیره از او سر زد، از دایرهی ایمان و اسلام خارج میشود...؟
❓ و یا اینکه همچنان مسلمان میماند و تکفیر نمیشود...؟
❓ یا اینکه در جنگ صفین که هر دو طرف جنگ مسلمان بودند، کدام یک خطاکار بوده و حق با کدام طرف بوده است...؟
❓ اساساً آیا ایمان با عمل رابطهی مستقیم دارد...؟
❓به راستی در جنگ جمل کدام یک از علی (ع) و طلحه که هر دو از صحابی پیامبر (ص) بودند خطا کردهاند...؟
❓ آیا با وجود خطایشان هنوز در دایرهی ایمان و اسلام باقی ماندهاند...؟
🔹 در راستای پاسخ به این دست از سؤالات، دو مذهب مهم اعتقادی در میان اهل تسنن به وجود آمد. عدهای بر این باور شدند که جواب تمامی سؤالات را باید در روایات جستوجو کرد و عدهای نیز در صف مقابل قرار گرفتند و بر این باور شدند که باید از عقل نیز استفاده کرد و استدلال عقلی آورد.
🔸 نام گروه اول اهل حدیث و گروه دوم معتزله شد.
در میان آن سه مذهب فقهی نصگرا، مسلکی ها و شافعیها نفوذ نص را تنها در حوزهی فقه میدانستند و در حوزهی اعتقادات از استدلالت عقلی نیز بهره میبردند. اما حنبلیها که در حوزهی فقه سنگ تمام گذاشته بودند و نصگرایی را به انتهای خودش رسانده بودند، در این حوزه نیز رفیق نیمه راه نبودند و نصگرایی را رها نکردند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۱۸) 💠اهل حدیث از چه چیز حرف میزنند؟
شماره (۱۸)
💠اهل حدیث از چه چیز حرف میزنند؟
🔹 در میان اهل حدیث، این احمد بن حنبل بود که اعتقادات مطابق با نصگرایی را پایهریزی کرد و به شکلی منظم درآورد و به بسیاری از سؤالات پاسخ داد.
به اصولی که او پایهریزی کرد، امروزه اصول اهل سنت و الجماعت گفته میشود.
🔸 در میان اهل سنت عدهای بودند که خلیفه سوم را عثمان و عدهای بودند که خلیفه سوم را علی (ع) می دانستند. احمد بن حنبل میان این دو گروه جمع کرد و ۴ خلیفه را به عنوان خلفای راشدین انتخاب کرد: ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع).
🔹خب همان مسألهی گذشته باز هم مطرح شد؛ «آقای احمد بن حنبل، برخی از این خلفای راشدین شما با هم سر جنگ داشتند. مگر میشود که اینها با هم در یک جا جمع شوند؟»
احد بن حنبل در اینجا پاسخی میدهد که مسأله را در فضای اهل حدیث حل و تبدیل به یکی از اعتقادات اساسی آنان میکند. آن پاسخ این بود که هر کدام از این افراد مخصوصاً از آن روی که صحابه هستند، مجتهد بودند و هر یک طبق فتوای خودشان عمل کردند. حال یکی در نهایت به خطا رفته است و یکی نرفته است. مهم این است که هر دو مجتهد بودند و از روی اجتهاد عمل کردند. از همین رو است که نمیتوان بر هیچ یک خرده گرفت و نمیتوان در رابطه با اینکه کدام یک خطا کرده است، بررسی انجام داد.
🔸 این یک از تفکر اساسی بود. از دیگر تفکرات اهل سنت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1⃣ تمسک به احادیث رسول خدا (ص)
2⃣ افضل امت، آن چهار خلیفهی راشد به ترتیب هستند.
3⃣ تمامی اصحاب شوری لیاقت و فضیلت امامت و خلافت را داشتند و بعد از آنها اهل بدر و مهاجرین و انصار افضل هستند.
4⃣ اطاعت از خلیفهی وقت چه عادل باشد و چه ظالم، چنانچه امت بر او اتفاق نظر داشته باشند، واجب است. پس هیچکس حق ندارد بر خلیفه خروج کند.
5⃣ هرکس نقص صحابه پیامبر (ص) را بگوید، بدعتگذار است. چون از روی اجتهاد کار میکردند، نباید در رابطه با خطا بودن یا نبودنشان کنکاش کرد و باید به خدا واگذار کرد و باید بر همهی صحابه ترحم کرد.
🔹 با دیدن این تفکرات، دور بودن این گروه از شیعیان و بدعتگذار دیده شدن شیعیان روشن میشود.
اما آن شق دیگر که عقل گرا، یا معتزله بودند، زیر بار حق شمردن همه صحابه نرفتند. لکن میگفتند: ما نمیدانیم حقیقتاً کدام طرف حق و طرف دیگر باطل است.
معتزلیها نزدیکترین گروه به شیعیان در میان اهل سنت بودند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۱۹) 💠عصر نوین جهان اهل تسنن
🔹 اهل سنت سنتی پس از قرن ها یک رنگ بودن، دچار تغییری اساسی شده و جهان اهل سنت را وارد عصری نوین میکنند.
🔸 جریان اعتقادی اهل تسنن در قرن ۱ و ۲ با گرایش هایی به احادیث نبوی شروع شده و در قرن سوم تبدیل به مذهبی تحت عنوان اهل حدیث میشود. سنیهایی که در اعتقاد نصگرا بودند و در فقه غالبا حنبلی. این گرایش نصگرایی تا جایی ادامه پیدا میکند که در قرن ۴ جریان حدیثگرایی بر جهان اهل تسنن مسلط میشود.
اما این ماجرا تا همیشه ادامه پیدا نمیکند و جریان حدیث گرایی در قرن های ۵ و ۶ کم رنگ می شود. اما با ورود اهل تسنن به قرن ۷، اتفاق مهمی میافتد.
🔹 تا قبل از آن، چند باری از دهان اهل حدیث اسم سلفیت به گوش رسید بود، اما این لغت در قرن ۷ توسط شخصی به نام ابن تیمه بازگو و دچار خوانشی مهم میشود.
🔸در کتب روایی اهل سنت روایتی مهم از پیامبر اکرم (ص) وجود داشت که در سرنوشت اهل سنت بسیار اثرگذار بود. در آن از قول پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که میفرمایند: «خیرالقرن قرنی، ثم یلونی، ثم یلونی». (بهترین مردم، مردم زمان من هستند. سپس مردمی که پس از آنان می آیند. سپس مردمی که بعد از آن گروه می آیند.)
🔹 تا قبل از ابن تیمیه هرکس از اهل تسنن وقتی به این روایت میرسید، آن را سیاسی تفسیر میکرد و علت بهتر بودن سه قرن ابتدایی را وجود حکومت اسلامی در عصر پیامبر (ص) می دانست.
اما ابنتیمیه تفسیر متفاوتی از این روایت داشت. او علت این موضوع را تنها در وجود حکومت اسلامی نمیدید و علاوه بر آن مسلمانان سه قرن ابتدایی را دارای درک و فهم بهتری از اسلام میدانست و همین موضوع را سبب اصلی برتری قرار میداد.
🔸 او معتقد بود اگر قرار است کسی اسلام را تفسیر کند، این مسلمانان سه قرن اول هستند که چنین صلاحیتی را دارند. یعنی قرن صحابه، قرن تابعین و قرن تابعین تابعین از صحابه، برترین قرون هستند. بر همین اساس ابن تیمیه تمامی علما و مذاهب قرن چهارم به بعد را منحرف دانست و تبعیت از آنها را بدعت. چرا؟ چون صرفا قرن چهارم به بعد بودند!
🔹 او علمای ۳ قرن اول را علمای سلف و مابقی را علمای خلف نامید. او در میان علمای سلف نیز طرفدار نصگرایی بود، با این تفاوت که هفتاد درصد نظرات او نص و مابقی ابداعات خود او بود. درست است که غالب تفکرات ابن تیمیه از نصگرایی تشکیل شده است، لکن نفسِ ابداعات نوین او تغییر عظیمی در تفکرات اهل تسنن بود.
🔸 ابن تیمیه زیارت پیامبر اکرم (ص) را حرام اعلام میکند و سرانجام طبق فتوای ۴ مذهب فقهی حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی به زندان میافتد و همان جا از دنیا میرود. او موجی بود که زود شکسته شد، لکن این انتهای راه او نبوده و در آن روزها بنیان تفکری را بنا نهاد که امروزه موجب پیدایش گروهها و مذاهب زیادی تحت عنوان گروههای سلفی شده است.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
شماره (۲۰)
💠 ابداعات ابن تیمیه چه بود؟
🔹 ابن تیمیه ۳ ابداع مهم و اساسی داشت:
1⃣ تغییر مفهوم سلفیت. او تعریفی جدیدی از سلفیت ارائه میدهد و بر اساس آن تمامی جریانهای قرن ۴ به بعد را منحرف میخواند.
2⃣ تغییر مفهوم عبادت. او تعریف جدیدی از عبادت، مخصوصا در حوزه زیارت انجام میدهد و مطلقا وجود قبر و برجستگی بر روی قبور را ممنوع و زیارت آنها را حرام و براساس همین تحول بسیاری از مسلمین را مشرک قرار میدهد. نکته قابل توجه این است که هماکنون ابن تیمیه قبری برجسته دارد و این درحالی است که این کار خلاف تفکرات خود او می باشد.
3⃣ تغییر مفهوم اجتهاد. او این بار مشکل را درست تشخیص میدهد. او معتقد بود که هیچ لزومی بر تبعیت از ۴ مذهب فقهی وجود ندارد و هرکسی میتواند مجتهد باشد. او خود را یک مجتهد میدانست. البته دایره این اجتهاد در فقه محصوره نبوده و در سایر حوزهها نیز جایز میباشد.
🔸 درست است که تفکر ابن تیمیه با قدرت شروع شد و بسیار سر و صدا به راه انداخت، لکن با مرگ ابن تیمیه در همان قرن ۷، عملا تفکرات او نیز به پایان میرسد.
آری، موج بزرگ در ابتدای ایجادش شکسته شد. اما این پایان راه سلفیت و ابن تیمیه نیست.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@HDSUT
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۲۱) 💠 احیای سلفیت در قرن ۱۲
🔸 سلفیت در قرن ۷ مرد، اما بار دیگر در قرن ۱۲ احیا شد. در قرن ۱۲، افرادی در شهر مدینه به فکر بازخوانی تفکرات ابن تیمیه افتادند.
حوزه مدینه پس از مطالعه و احیای آثار ابن تیمیه، سه خروجی مهم داشت. سه نفر با تفکرات مختلف که هرکدام به نوعی از آثار ابن تیمیه متأثر شدند. سه ورودی متفاوت که در آخر نیز به سه خروجی متفاوت از هم منتهی شدند و تنها وجه مشترکشان این بود که هر سه با ریشه هایی از جنس تفکرات ابن تیمیه تنومند شده بودند.
🔹 هرکدام از آنها به منطقه ای رفتند و با توجه به شرایطی که در آن منطقه وجود داشت و تفکراتی که بخشی از آن را از قبل و بخش دیگر آن را از ابن تیمیه گرفته بودند، موجب پیدایش جریانی جدید شدند.
اما قبل از بیان توضیحاتی در رابطه با این سه نفر، باید گفت که اساسا تفکرات ابن تیمیه و به تبع سلفیه، دو دغدغه اساسی را دنبال می کند که همین دو دغدغه موجب تقسیمات متفاوتی در میان سلفیون شده است. یکی از آن دو دغدغه، اصلاح اعتقادی جماعت مسلمین، و دیگری دغدغه اصلاح سیاسی حکومت می باشد.
◀️ شاه ولی الله دهلوی:
مسافری برای مدینه که از هند سفر خودش را آغاز کرده بود. وقتی سخن از هند به میان می آید، باید از یکی از مراکز خرافه گرایانه جهان سخن گفت. همین مسئله بسیار مورد تنفر شاه ولی الله بوده و موجب می شود تا وقتی به مدینه می رود و با تفکرات ابن تیمیه آشنا می شود، بسیار مجذوب و شیفته و به تبع متأثر از آن بشود. او آثار ابن تیمیه رو مطالعه، و آن را در زندگی خود تأثیر می دهد. وقتی شاه ولی الله به هند بر می گردد، هر دو دغدغه ای را که سلفیت به او داده بود در هند مشاهده می کند. یکی خرافه گرا بودن هندی ها که دغدغه اصلاح اعتقادات را بیدار می کرد و دیگری استعمار هند توسط انگلیسی ها که محرک بیداری دغدغه اصلاح سیاسی در شاه ولی الله می شد.
از همین رو شاه ولی الله پایه گذار مکتبی برای اصلاح می شود که اکنون دیوبندیه نام دارد و در حال حاضر گروه طالبان دست به نقدترین محصول این گروه می باشد. آنها حوزه ای را در روستای دیوبند تأسیس کردند و از جهت آموزشی قدرتمند شدند.
◀️ عبدالأمیر الصنعانی
او که مسافری از یمن بود، با تأثیراتی که از تفکرات ابن تیمیه پذیرفته بود به میان زیدی های یمن برگشت و سلفیت را با زیدیه ادغام کرد و مؤسس جریان سلفیه زیدی شد.
این دو خروجی تأثیرات مهمی را در آينده جهان اهل تسنن ایجاد می کنند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
شماره (۲۲)
💠 تاثیر ابن تیمیه بر باختر آسیا
🔹 حتما تا به حال نام وهابیت، آل سعود و عربستان سعودی به گوشتان خورده است. اگر امروز شما این اسمها را می شناسید، به این خاطر است که کسی به نام محمد بن عبد الوهاب در شهری به نام مدینه با تفکرات شخصی به نام ابن تیمیه آشنا شده و از آن تأثیر پذیرفته است.
◀️ آری، نفر سوم، محمد بن عبدالوهاب است که پس از آشنایی با تفکرات ابن تیمیه، به منطقه حجاز رفته و جریانی را تحت عنوان وهابیت بوجود آورده است. اما او در ادامه این راه تنها نبوده و با شخصی به نام سعود بن عبدالعزیز آشنا شده و ادامه راه را با سرمایه و قدرت او ادامه میدهد.
🔹 محمد بن عبدالوهاب فتوی میداده و سعود آن را اعمال می کرده است. آنها با پشتوانه فتاوای محمد بن عبدالوهاب و سیاستهای سعود به نقاط مختلفی حمله می کنند و کشتارها و غارتهای زیادی را رقم میزنند.
🔸 در دولتهای اول و دومی که وهابیون با خاندان آل سعود تشکیل می دهند، نمیتوانند کار بجای زیادی ببرند و در هر دو دولت شکست میخورند. اما سرانجام همزمان با سقوط دولت عثمانی و آغاز شدن جنگ جهانی اول، آنها در دولت سوم مشترکشان، موفق میشوند تمام منطقه شرق و غرب عربستان را بگیرند و حکومت یکپارچه عربستان سعودی را ایجاد کنند. آنها عربستان را بین خود تقسیم می کنند و وظیفه بخش های معنوی و دینی عربستان را فرزندان محمد بن عبدالوهاب و وظیفه بخشهای سیاسی و حکمرانی را فرزندان سعود بر عهده میگیرند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۲۳) 💠 سلفیت در عصر نوین
🔹 امروزه شناخت اقسام و انواع گروه های سلفی به همراه ویژگی ها و خواستگاه هایشان، امری ضروری است، چرا که این تقسیمات بخش خوبی از هویت یک سنی امروزی را تشکیل می دهد و بدون آنها امکان شناخت میلیون ها نفر از جمعیت جهان وجود ندارد.
🔸همانطور که گفته شد، دو دغدغه اصلاح اعتقادات افراد و اصلاح سیاسی حکومتها، دغدغه های اساسی سلفیت هستند و بر همین اساس سلفیت به دو دسته تقسیم می شود. سلفیون سنتی و نو سلفی ها. نکته قابل توجه این است که این تقسیم بندی صرفا بر اساس اولویت ها بوده و هر دو دغدغه با درصد های مختلفی در هردو گروه موجود می باشد. لکن اولویت ها فرق می کند.
🔹 سلفیه سنتی
وقتی گفته می شود سلفی، یعنی کسی که تصمیم گرفته است از تبعیت علمای گذشته دست بکشد و به خود اجازه بدهد تا به اجتهاد های جدید فکر کند. تبعیت از آن احکام، تبعیت از آن شیوه های فقه چهارگانه، تبعیت از آن صوفی گری ها و حتی تبعیت از برخی اعتقادات گذشته. آری، یکی از مسئله های اصلی در سلفیت، اصلاح شیوه های قرن چهارم به بعد جهان اهل سنت مخصوصا در حوزه اعتقادات می باشد. این یکی از دو دغدغه اصلی سلفیت است. در میان سلفی ها، آن گروهی که اولویت اولشان اصلاح اعتقادات و احکام می باشد و در این راستا حاضرند زیارت قبر پیامبر اکرم ص را هم حرام اعلام کنند و مخالفین را تکفیر کنند، سلفیون سنتی هستند.
🔸 سلفیون سنتی بر چند گروه اند: وهابیون، سلفیون البانی، دیوبندیه، سلفیه حزبی.
برخی از سلفیون سنتی نه تنها اصلاح سیاسی- اجتماعی جزو اولویت های اولشون نیست، بلکه اساسا برخی ابعاد حرکت های سیاسی همچون خروج بر خلیفه را قبول ندارند و آن را کاری حرام می شمارند؛ حتی اگر خلیفه وقت فاسد و فاجر باشد و بر مسلمین ستم بسیار کند. اما برخی از آنان که از اعتدلال بیشتری بخوردار اند، برخی حرکت های سیاسی را جایز می شمارند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۲۴) 💠 نوسلفی ها
🔹 با شکست حکومت عثمانی در ۱۹۲۴، آن دسته از جماعت اهل تسنن که دغدغه حکومت اسلامی داشتند و پرچم حکومت عثمانی را پرچم اسلام و زمامدار آن را خلیفه مسلمین می دانستند، دچار چالش و وارد مرحله جدیدی از زندگی شدند. در آن ها دغدغه تشکیل دوباره حکومت اسلامی ایجاد شده بود. آنان مقصر این فاجعه را صوفی ها و علمای سنتی که انزوا را به اجتماع و عبادات فردی را به فعالیت های سیاسی- اجتماعی ترجیح می دادند، می دانستند.
🔸 آن ها که از این انزوا و دوری جستن از صحنه عمل اجتماعی تنفر پیدا کرده بودند و دغدغه اصلاح سیاست در وجودشان موج می زد، با سلفیت گره خوردند.
چرا سلفیت؟ چون سلفیت از همان لحظه ای که با ابن تیمیه شروع شد، بر پایه ی اصلاح بر آمده و یکی از دغدغه های اصلی اش را اصلاح سیاسی گذاشته است.
ابن تیمیه نیز همچون این دسته از اهل تسنن با آن انزوا و صوفی گری ها مشکل داشته و در صدد اصلاح بر آمده بود. آنان که این نوع تفکرات سلفیت را دیده بودند، به آنان پیوستند تا در این هدف مشترک حرکت کنند. در واقع سلفیت بهترین فرصتی بود که می توانستند پیدا کنند.
🔹 نکته ای که در نوسلفی ها باید به آن توجه کرد، این است در این جریان خیلی دغدغه اصلاح اعتقادات و رجوع به اعتقادات سلف و ابن تیمیه پر رنگ نبوده و آنان بیشتر در پی مسائل سیاسی- اجتماعی می گشتند.
آرمان های یک نو سلفی در دو چیز خلاصه می شود:
1️⃣ اصلاح اجتماعی- سیاسی
2️⃣ احیای خلافت اسلامی
🔸فراموش نشود که نوسلفی ها نیز دغدغه اصلاح اعتقادات را دارند، لکن نه مثل سلفی های سنتی که اولویت آنها بر اصلاح اعتقادی می باشد.
نو سلفی ها راه رسیدن به این دو آرمان را دعوت و کار های فرهنگی- تربیتی نمی دیدند. آنها فکر می کردند که اگر یک مرکز فرهنگی- تربیتی تأسیس کنند، ممکن است حکومت بیاید و به راحتی آن را از بین ببرد و نطفه را در همان ابتدا خفه کند، مگر اینکه هوای آنها را داشته باشند و دست از اصلاح حقیقی بکشند. از همین رو آنان راه اصلی را در استفاده از ابزاری به نام جهاد دیدند.
🔹 استدلال آنها چه بود؟
استدلال آنها رجوع به ما سلف بود. بهترین سلف، یعنی پیامبر اکرم (ص).
آنها میگفتند مگر پیامبر اکرم (ص) اهل مذاکره و از این دست کار ها بود؟ خیر، می رفت می جنگید. اصحاب بعد از ایشان نیز در دوره دو خلیفه اول همین کار را کردند. مگر خلیفه اول و دوم به کشور های دیگر حمله نکردند؟
🔸وقتی ابزار احیای خلافت اسلامی، جهاد شناخته شد، در میان نو سلفیون یک انشعابی پدید آمد. نو سلفیونی که وجهه جهاد و قیام در میان آنها بسیار پر رنگ بود. نام این دسته سلفیه جهادی نام گرفت تا بارز ترین محصول آن، گروهک هایی به نام های القاعده و داعش باشد. البته نا گفته نماند که گروهی همچون داعش تنها رشد یافته در تفکر سلفیه جهادی نبوده و پیوند هایی را با سلفیه سنتی نیز داشته است. از همین رو است که می تواند شیعه بکشد و به راحتی عده ای را تکفیر کند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۲۵) 💠 تلاطم گروههای مختلف در میان امواج سنتیها و نوسلفیها
🔹 وهابیت، دیوبندیه، سلفیه البانی، سلفیه حزبی، نوسلفیون جهادی و سایر نوسلفیون، گروههایی هستند که از منشأ پیدایش، با تفکرات ابنتیمیه رشد کردند و قد کشیدند.
در کشاکش اصلاح اعتقادات و اصلاح سیاسی حکومتها، تکان تکان خوردند و هر کدام کم یا زیاد به یک سمت گرایش پیدا کردند. گروههایی که برخی از جهاتی به یکدیگر نزدیک و از جهاتی از هم دورند.
🔸 در آزمایشگاه سلفیت، سه عنصر اصلی به میزانهای مختلف در گروهها وجود دادهاند. این سه معیار از این قرارند:
1⃣ سلفیت: میزان اصلاحگرا بودن در حوزه اعتقادات، احکام، اخلاق.
گروههایی که در هر سه حوزه تبعیت از علمای قرن چهارم به بعد را جایز ندانند و در هر سه زمینه قائل به امکان اجتهاد شخصی شوند، در اوج این سلفیت قرار دارند و بالاترین میزان از این عنصر را دارا می باشند.
2⃣ صوفیه: میزان وجود معنویت. ابنتیمیه از همان ابتدا با صوفیگری مخالف بود و با آنها دشمنی میکرد. اما میزان این دشمنی در میان گروههای سلفی به یک میزان نبوده و برخی معنویتگراتر و برخی آن را تا حدودی حرام دانستند.
3⃣ بنیادگرایی: میزان مصلحت اندیشی در تصمیمات امروزی.
با ظهور عصر مدرنیته، بسیاری از قوانین و مسئلههای حیاتی انسانها دچار تغییر و تحول شد. سلفیون نیز که در این عصر زندگی میکردند و با این تغییرات روبرو شده بودند، لازم داشتند که با جهان اطرافشان ارتباط بگیرند و تعامل کنند. حال باید تصمیمی سخت میگرفتند؛ یا باید به خاطر بسیاری از تفکرات سنتی سلفی خود با خیلی از این تغیرات مبارزه می کردند و دایره خود را جدا می کردند، یا میبایست مصلحتسنجی کرده و تن به انجام برخی کارها در خلاف جریان سلفیت میداندند.
این سه ملاک همچون عناصر تشکیل دهنده یک ماده به میزانهای مختلفی در این گروه ها وجود دارند و کم و زیاد میشوند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۲۶) 💠 گروههای عصر حاضر جهان سلفیت و ویژگیهای آنها
🔹 پس از شناخت عناصر تشکیلدهنده گروههای سلفی، لازم است که هر گروه یک به یک مورد بررسی قرار بگیرد.
◀️ وهابیت (سلفیه نجدی)
ساخته و پرداخته دست محمد بن عبدالوهاب. آنها که بخش دینی و شرعی عربستان را تأمین میکنند، همیشه بر این تلاش بودند که عربستان را کاملا یک کشور دینی کنند. آنان به راحتی تکفیر میکردند و به راحتی دست به کشتار میزدند. برخی از آنان نه تنها علمای شیعه را، بلکه عوام شیعیان را نیز تکفیر میکردند. وهابیون از حیث سلفیت و بنیادگرا بودن به میانه نزدیکترند و معنویت گراییشان چندان به چشم نمیآید.
◀️ دیوبندیه
آنان که در روستایی به نام دیوبند شروع بکار کردند، حال دارای سیستم آموزشی قدرتمندی می باشند. آنها کمترین میزان از معیار سلفیت را برخوردارند و در معنویتگرایی مقداری به میانه نزدیک میشوند.
◀️ سلفیه البانی
وهابیون با وجود سلفی بودنشان، اما همچنان در حوزه اعتقادات از حنبلیها تبعیت میکنند و این در حالی است که سلفیه البانی که مؤسس آن شخصی با نام البانی بوده است، در تمامی حوزهها اعم از اعتقادات و فقه و اخلاق، قائل به سلفیت میباشند. آنان وهابیون را علمای درباری و خودشان را گروهی مستقل و تنها که مشغول کارهای علمی میباشد، میدانند.
سلفیه البانی در میان تمامی گروههای سلفی، بیشترین میزان از معیار سلفیت و بنیادگرایی را دارا میباشد و در مقابل خیلی معنویتگرا نمیباشد. آنها اجتهاد شخصی را در تمامی حوزهها قبول دارند و اساسا هیچگونه مصلحتسنجی را نمیپذیرند.
◀️ سلفیه حزبی
اساسا حزب در نگاه شیعه و سنی چندان أمر ممدوح و ستایش شدهای نیست. از آنجایی که سلفیه حزبی جزو دسته سنتی از سلفیون بودند، نباید طبق قاعده چندان تمایلی به ایجاد حزب و ورود به سیاست نشان میدادند. اما آنها خلاف جریان آب حرکت کرده و برای خود حزبی تشکیل دادند. در این گروه نیز سلفیت و بنیادگرا بودن پر رنگ میباشد و اساسا معنویتگرایی چندان به چشم نمی خورد.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۲۷) 💠 ضعیف شدن حکومت های اسلامی در عصر پیدایش انقلاب صنعتی
🔹 در عصری که همه سرگرم و شگفتزده ابداعات و اختراعات دانشمندان بودند، حکومتهای بزرگ ایرانی و عثمانی حرکتی رو به زوال را آغاز کردند.
نه دیگر شکوه عظمتی از حکومت عثمانی در میان بود و نه نام و نشانی از قدرت صفوی. در آخر حکومت عثمانی در ۱۹۲۴ میلادی سقوط میکند و اهل تسنن را وارد عصری جدیدی میکند.
🔸 با فروپاشی حکومت عثمانی و از بین رفتن قدرت حکومتهای ایرانی، سرزمینهای اسلامی به تاراج غربیها میروند و طعم تلخ استعمار را میچشند.
با این تحول، دغدغهها نیز متفاوت میشود. اهل تسننی که تا به دیروز حکومت قدرتمند اسلامی داشتند و در اوج شکوه و اقتدار به سر میبردند، امروز نه تنها آن حکومت را ندارند، بلکه برخی از آنها حتی دیگر سقف بالای سر و دیواری که آنان را از سوز سرما محافظت کند نیز ندارند.
شیعیان نیز بعد از سالیان دراز در اوج قدرت و عزت بودن، حال ضعیف شده و رد پای کفار اجنبی را در زندگیشان احساس می کنند. البته ناگفته نماند که این درد مشترکی بود که شیعه و سنی با هم تجربه اش میکردند و از همین رو سؤالات مهم جدیدی ذهنشان را پر میکند.
چه شد که کار به اینجا کشید❓
چه شد که ما حکومت اسلامی را از دست دادیم❓
وجه ضعف ما در کجا بود❓
اما سؤال مهم تری که ذهن ها را به خود مشغول می کند، این است که حال در این شرایط باید چه کرد❓
چطور می توان دوباره به آن عظمت قبل باز گشت❓
سؤالاتی که صد سال است ذهن مسلمانان را به خود مشغول کرده است.
🔹 غرور و عزت آنها از هم پاشیده بود و هر کسی که میتوانست ذرهای از این ضخم را التیام ببخشد و به سؤالات آنها پاسخ دهد، مورد توجه قرار میگرفت. از طرفی جایگاه آنان در میان این نظم جهانی مشخص نبود و ارزششان نامشخص مانده بود.
🔸در این میان، افراد زیادی به این سؤالات پاسخ دادند. از ماجرای ۱۱ سپتامبر اسامه بن لادن گرفته تا انقلاب اسلامی ایران و بهار عربی. پاسخ دهندگان به این سؤالات به ۳ دسته تقسیم شدند:
غرب گرایان:
غرب گرایان استدلال ساده ای داشتند. باید از تجربه دیگران استفاده کرد و راه رفته را دوباره نرفت. غربی ها مسیری را رفتند، جواب گرفتند و پیشرفت کردند. حال چرا ما نرویم؟
نژاد پرستان:
آنها که عامل قدرت و به هم پیوستگیشان را نژاد می دانستند، حکم کردند که راه چاره در اتحاد نژادی است و این نژاد است که می تواند عزت و قدرت را برگرداند. بر همین مبنی ابتدا پانترکیسم در فضای ترکیه و سپس عربگراها در فضای کشور های عربی ایجاد شدند.
اسلام گرایان:
سومین دسته از پاسخ از سوی اسلامگرایان بود. کسانی که نجات را در اسلام اصیل میدیدند و علت شکست و عقب افتادگی امروز را در دور شدن از آن.
❇️ نکته قابل توجه این است که این تقسیم بندی ها هیچ ربطی به نوع مذهب ندارد و اساسا هر کدام از مذاهب میتوانند به این سه قسم، تقسیم شوند. یعنی هم میتوان شیعه لیبرال و غرب گرا، نژادپرست، و شیعه اسلامگرا داشت.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۲۸) 💠 تصویر و شناخت غربی ها از امروز جهان اسلام چیست؟
🔹 «تدبیر این است که عناصری از جهان اسلام که با صلح و جامعه جهانی هم راستا و از دموکراسی و مدرنیته استقبال می کنند، تقویت شوند.»
با بهوجود آمدن ماجرایی همچون ۱۱ سپتامبر، انقلاب اسلامی ایران و حملات آمریکا به عراق و افغانستان، ابر قدرتهایی همچون اروپاییها و آمریکاییها متوجه شدند که دیگر دوران انزوای گروههای اسلامگرا به سرآمده است و قرار است بیش از پیش آنان را آن هم از فاصله نزدیک و چشم تو چشم ببینند. در راستای نیازی که بعد از سقوط حکومتهای ایرانی و عثمانی بهوجود آمد و پاسخهایی که به آن دادند، گروههای متعددی بهوجود آمدند. غرب نیز ناچار از شناخت و تصمیمگیری راجع به آنها شد.
🔸 کتاب «اسلام دموکراتیک متمدن؛ همکاران، منابع و راهبردها» گزارش سیاستی است که در سال ۲۰۰۵ توسط چیریل بینارد از پژوهشگران اندیشکدۀ رند منتشر شد. بینارد اتریشی از پژوهشگران برجسته این اندیشکدۀ معتبر آمریکایی است که حوزه مطالعاتی وی خاورمیانه، افغانستان و توانمندسازی زنان میباشد. بینارد که همسر زلمای خلیل زاد سفیر اسبق آمریکا در عراق و افغانستان است، این مطالب را پس از وقایع ۱۱ سپتامبر مینویسد. علاوه بر جایگاه اندیشکده، پژوهشگر و رابطه سببی که با خلیل زاد دارد، این نوشته از نقشه راههای مهمی است که در آن به ایالات متحده راهبردهایی کلان برای برخورد با جهان اسلام پیشنهاد میدهد.
🔹 چیریل در ابتدا سعی میکند تمامی مسلمانان عصر امروز را در دستهبندیهایی قرار دهد. او این شناخت را مقدمهای ضروری برای تعامل با جهان اسلام میداند. تعاملی که برای او با گسترش تحرکات مسلمانان در جهان، مثل نان شب واجب و با اهمیت میشود.
در کتاب خود میگوید در حال حاضر در دستهبندیهای جهان اسلام ۴ گروه وجود دارد:
1⃣ تقلیدیون (سنتیها/محافظه کارها): این افراد جامعهای محافظهکار میخواهند و به مدرنیته، نوآوری و پیشرفت به دیده تردید نظر میکنند.
2⃣ بنیادگراها (اصولیون): این افراد ارزشهای دموکراتیک و فرهنگ امروز غرب را نفی میکنند. اینان حکومتی اقتدارگرا میخواهند که بتواند دیدگاه افراطیشان از شریعت و اخلاق اسلامی را پیادهسازی کند. البته آنان برای رسیدن به هدف خود آمادهاند که از فناوریهای نوین نیز استفاده کنند.
3⃣ مدرنیستها: آنها میخواهند که جهان اسلام جزئی از مدرنیته جهانی شود. اسلام را مدرن کرده و آن را برای همراهی با دنیای معاصر مورد بازخوانی قرار دهند. یعنی اساسا میخواهند در خوانشی که تا به حال از دین داشتند دست بزنند و آن را تغییر دهند.
4⃣ سکولارها: این گروه میخواهد که دنیای اسلام جداشدن دین از حکومت را مانند دیگر دموکراسیهای ساخته و پرداخته غرب بپذیرد و البته دین در حوزههای خصوصی افراد منحصر بماند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۲۹) 💠 راهبرد غرب در مواجهه با گروههای مختلف جهان اسلام؟
🔹 "چیریل بینارد" پس از روشن کردن گروهها، شیوه تعامل با هر یک را بیان میکند.
از آنجایی که بنیادگرایان با غرب و به طور خاص ایالات متحده دشمنی میکنند و با درجات مختلف بر تضعیف و نابودی مدرنیته و تمدن نوین غرب اصرار دارند، هیچ طرح پیشنهادی برای حمایت از آنان جز برخی تعاملات تاکتیکی گذرا که آن هم در راستای اهداف غرب صورت میگیرد، نمیتوان داد.
🔸 اما با سنتیها که بطور عام نظرات معتدلانهتری نسبت به بنیادگرایان دارند لکن کسی که مخلصانه دموکراسی جدید و فرهنگ مدرن و ارزشهای آن را پذیرفته باشد، در میان آنان نمیتوان پیدا کرد، باید فعلا یک تسامح متزلزل و موقت داشت. قطعا خطر سنتیها به میزان بنیادگرایان جدی نمیباشد.
🔹 طبعا مدرنیستها و سکولارها نزدیکترین گروه به غرب از جهت سیاستها و ارزشها هستند. اما بطور کلی جایگاه ضعیفتری نسبت به دیگر گروهها در میان توده مردم دارند. در نتیجه به کمک منابع مالی و تریبونی که در فضای عمومی نظراتشان را بیان کند، نیاز دارند.
🔸 اسلام سنی سنتی دارای برخی از عناصر دموکراتیک است که میتوان با به کارگیری آنها، به مبارزه با اسلام سرکوبگر و مستبدی رفت که بنیادگرایان به آن دعوت میکنند، ولی با همه این وجود نمیتواند گروه پیشران اسلام دموکراتیک و غربی قرار بگیرد. بلکه این مهم را باید بر دوش مدرنیستهای مسلمان قرار داد. گروهی که اقدامات آنها به سبب موانعی، تضعیف شده است.
🔹 آنچه بیان شد بخشی از طرحی است که در ذهن غربیها میگذرد.
برنامهای که قصد به انزوا کشاندن، و یا تغییر ماهیت اسلام را دارد و لازم است که مسلمین نیز در مقابل راهبردی را اتخاذ کنند. مناسبترین راهکار در این وضعیت، طرحی است تحت عنوان وحدت.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
💠 شماره(۳۰) وحدت، راهکاری آشنا در تاریخ ایرانیان
🔹شیعه و سنی، دو فرقهای هستند که از همان ابتدا، دچار درگیریها و رفت و برگشتهایی سبک و سنگینی میشدند.
خیلی کم پیش میآمد که آنان دچار نزاعها و کشت و کشتارهای سنگین شوند. اما گاه اتفاقاتی پیش میآمد که این درگیریها را سنگین و رابطه میان شیعه و سنی را با اهمیت میکرد. یکی از این اتفاقات، ظهور حکومت صفوی در قرن ۱۶ میلادی بود.
🔸 با ظهور حکومت صفوی، مذهب رسمی ایرانیان از اهل سنت به تشیع جابجا میشود. بعد از سالها سنی بودن، حال همه باید شیعه میشدند و از این پس خواندن نماز جمعه به شیوه اهل سنت را ترک و به جای آن طریقه شیعه را جایگزین میکردند.
خطبا باید وصف فضیلتهای ائمه اثنی عشری را میگفتند و لعن سه خلیفه برایشان آزاد شده بود. خیلیها نگران بودند و اختلاف و درگیری بیش از پیش، این دو فرقه را تهدید میکرد.
🔹نگرانی آنها تا حدی به جا، و تا حدی نابجا بود. آنان حق داشتند، چون این تغییر از آن جهت که ناگهانی بود و از قبل نیز سوءسابقه داشت، بسیار با اهمیت و خطرناک بود. عدهای یک عمر بر شیوهای زندگی کرده و از آن روز قرار بود درست بر خلاف آن شیوه زندگی کنند.
اما نگرانیشان نابجا بود چرا که ایرانیان با پیش زمینه قبلی و بستر مناسبی برای پذیرش تشیع رشد کرده و جلو آمده بودند.
🔸 جهان اهل تسنن در قرون ابتدایی خود در حوزه اخلاق بسیار به تصوف گرایش داشت. گرایشی که بسیار به جهان و تفکرات تشیع نزدیک و امکان تاثر از آن را دارا بود. امروزه در تصوف مفاهیمی همچون قطب، انسان کامل، ولی خدا وجود دارد که اساسا از جنس فضای آکادمیک اهل تسنن نمی باشد. پس از کجا آمده است؟
از جهان تشیع.
نزدیکی میان این دو فرقه، موجب تاثیرگذاریهای بسیاری از جانب تشیع بر روی تصوف شده است.
🔹 همین مسئله موجب می شود تا وقتی شاه اسماعیل صفوی، تصمیم بر تغییر مذهب رسمی ایرانیان به تشیع می گیرد، مردم با رویی باز آن را می پذیرند. آری در این میان درگیریها و کشمکش هایی نیز بوجود میآید، لکن اینطور نبوده که شاه اسماعیل با زور و قدرت سعی بر شیعه کردن ایرانیان کرده باشد که اساسا این کار محال است.
🔸 اما این تغییر، درگیریهای اساسی و خونینی را با حکومت عثمانی در پی داشت که البته چندان دور از انتظار هم نبود. همین درگیری ها موجب می شود تا وقتی چرخ گیتی می چرخد و نوبت حکومت به نادرشاه افشار می رسد، او به فکر بیفتد و برای بدن پاره پاره جهان اسلام، کاری کند. او راه چاره را در وحدت میان شیعه و سنی میبیند و طرحی را مطرح می کند که در تاریخ با "وحدت نادری" نام می گیرد.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۳۱) 💠 وحدت نادری
🔹 حکومت نادرشاه افشار، مقارن میشود با انقلاب صنعتی و عصر پیشرفت کفار. او از این مسئله که کفار در حال پیشرفت باشند و مسلمانان مشغول نزاع، احساس خطر می کند و در دو نشستی که در دشت مغان و نجف برگذار می شود، تماما طرح خود را بیان و حکومت داریش را مشروط به پذیرش این طرح می کند.
او در این طرح دو گروه را همراه و همیار خود میبیند و برای این دو گروه توصیه هایی دارد.
◀️ گروه اول ایرانیان شیعی هستند و
◀️ گروه دوم اهل تسنن عثمانی بویژه حاکم آنها.
🔸 نادر شاه معتقد است شیعه و سنی مشترکاتی دارند که بوسیله آن ها می توان پیوندی محکم از جنس وحدت ایجاد کرد. او سه خلیفه قبل از حضرت علی (ع) را مورد تایید شیعه و سنی می داند و معتقد است که تماما میان اصحاب رسول خدا (ص) دوستی و رضایتمندی وجود داشته است.
🔹 او در این رابطه این چنین می گوید:
« بعد از رحلت سید المرسلین، خلافت به اجماع امت بر خلیفه اول ابوبکر بوده و بعد از او به نص و اتفاق بر فاروغ اعظم، عمر بن خطاب و بعد از او به شوری اتفاق اصحاب بر ذو النورین و بعد اسدالله الغالب قرار گرفته. اصحاب حضرت رسول با هم خوب بودند و همگی آدم های خوبی بودند، بطوری که وقتی بعد از فوت خلیفه اول و دوم پیش حضرت علی ع می روند و از آن دو خلفه می پرسند، حضرت می گوید: این دو نفر امام عادل بودند که بر حق بودند و بر حق مردند. و خلیفه اول نیز در شأن حضرت علی گفته است که من بهترین شما نیستم تا زمانی که علی ع است. یا خلیفه دوم در حق حضرت علی ع گفته است که اگر علی نبود، عمر هلاک می شد. و نظایر این، دلیل بر رضایتمندی این اصحاب از یکدیگر است.»
🔸 او از همین مسئله استفاده می کند و اموری همچون لعن و توهین به مقدسات اهل سنت را ممنوع و خوانده شدن نماز به شیوه اهل سنت را جایز می شمارد.
همچنین تقلید مردم از ائمه اثنی عشری را رسمی می داند، لکن عدم تقلید از آنان را ممنوع نمی شمارد.
🔹او همچنین حاکم عثمانی را نیز مورد خطاب قرار می دهد و پنج شرط در این وحدت برای او قرار می دهد که یکی از مهم ترین آنها، به رسمیت شناختن مذهب تشیع در کنار چهار مذهب فقهی اهل سنت و مختار دانستن سنی ها برای پیروی از تشیع می باشد.
🔸 طرح وحدت نادری چندان نتیجه مطلوبی حاصل نمی کند و سرانجام با اتمام حکومت وی از میان می رود. نه مردم از تشیع و تفکراتشان دست می کشند که این خود نشانه ای بر اختیاری بودن انتخاب آنان است و نه حاکم عثمانی زیر بار قبول شروط نادرشاه می رود.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
💠 شماره(۳۲)
وحدت نیاز عصر امروز جهان اسلام
🔹 نادرشاه با وجود احساس خطری که از جانب انقلاب صنعتی کرده بود، اما همچنان وحدت را به ابتداییترین حد خود معنی میکرد. آنچه برای او جدی شده بود کشتارها و درگیریهای میان شیعه و سنی بود و برای همین تنها به دنبال طرحی بود که از این کشت و کشتارها جلوگیری کند. این حد از وحدت خوب بود، لکن بعد از مدتی، دیگر کفاف جهان اسلام را نمی داد.
🔸 با رفتن حکومتهایی همچون صفویه و افشار از ایران و عثمانی از جهان اهل تسنن، کمکم بوی ضعف در میان جهان اسلام میپیچد. مخصوصا که جهان غرب و کفار بیش از پیش قدرتمند شده بودند و اینبار خطری جدی به شمار میآمدند؛ خطری که نادرشاه به خوبی آن را احساسش کرده بود. نفوذ غربیها روز به روز بیشتر میشد و متناسب با آن اهمیت مسئله وحدت نیز بیشتر میشد. اما نه آن وحدت حداقلی که تنها از کشت و کشتارهای داخلی جلوگیری میکرد، بلکه وحدتی که اینبار لازم است دست دشمن خارجی کافر را از بلاد مسلمین کوتاه کند.
لازم است طرح جدیدی از وحدت به میان بیاید.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
💠 شماره(۳۳) وحدت در عصر نفوذ غرب
🔹 مسلمانانی که تا دیروز در پی آتش افروزی، و یا حل و فصل درگیریهای داخلی و میان مذهبی بودند، حال میبایست در مقابل دشمنی خارجی که هویت اسلام را تهدید میکرد، مقابله کنند.
آری، فرقی میان شیعه و سنی، این قومیت و آن قمیت نبود، همه در خطر بودند. مسئله خود اسلام بود. از طرفی همزمان با این نفوذ، حرکت رو به افول حکومتهای قاجار و عثمانی نیز شروع شد و کمکم بوی ضعف بر مشام رسید.
🔸 در همین زمان است که طرح جدیدی از وحدت تحت عنوان جنبش اتحاد مسلمانان پدید میآید.
بنیانگذاران این طرح، افرادی چون سید جمال اسد آبادی و شیخ الرئیس قاجار بودند.
می توان گفت که جنبش وحدت اسلامی که مولود و متاثر از شرایط بیسابقه خود بود، بیش از آنکه ماهیتی صرفا مذهبی و کلامی و فقهی داشته باشد، پر از جوهره سیاسی و فرهنگی بود.
🔹 چالش غرب، چالشی فرهنگی_اقتصادی و سیاسی بود، نه دینی، و این موضوع موجب شد که جنبش وحدت اسلامی اساسا جنبشی سیاسی باشد.
هر چند سید جمال و دیگر طرفداران وحدت اسلام، خود رهبرانی مذهبی بودند، اما هدف اولیشان سیاسی بود. آنها میخواستند به نفوذ و سلطه و برتری غرب بر آسیا پایان دهند.
🔸 آنها با هدف بیداری مسلمانان این اتحاد را ایجاد کرده و پایه و اساس آن را حکومت عثمانی قرار دادند.
آنان برای این اتحاد، باید میان حکومت قجری ایران و حکومت عثمانی یکب را انتخاب میکردند. زیرا که یک پرچم واحد نیاز بود تا همه تحت لوای آن جمع شوند.
🔹 اندیشه وحدتطلبی باعث انعطاف و تسامح شیعیان نسبت به اهل تسنن شد.
کاهش خصومت نسبت به اهل تسنن بازگشت تازهای به مسئله وحدت جامعه اسلامی بود. از آن طرف عقلگرایی و مبارزه با استعمار غرب به عنوان دشمن مشترک، از دلائل کاهش تنشهای مذهبی میان شیعیان و اهلسنت بود.
🔸 شاید بعضی گمان کنند که این جنبش به دنبال تغییر ماهیت و تبدیل شیعه به سنی، و سنی به شیعه می باشد؛ اما حقیقت این است که جنبش وحدت اسلامی تنها به دنبال اتحادی سیاسی میباشد.
نکته قابل توجهی که باید به آن توجه داشت این است که در این جریان علمای شیعه نیز همراهی کردند و حتی فتاواهایی را نیز در این زمینه دادند. من جمله آیت الله سید محمد کاظم یزدی و مرحوم آخوند خراسانی.
🔹 در نهایت با تمام تلاشهایی که از جانب علما و وحدتطلبان صورت گرفت، حکومت عثمانی که محور و پرچم دار این جنبش بود، سقوط و این جنبش را نیز با خود دفن کرد. اما تفکر آن باقی ماند تا قوتی برای ادامهدهنگان این راه باشد.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۳۴) 💠 آیتالله بروجردی و وحدت اسلامی
🔹 سقوط حکومت عثمانی نه تنها انگیزهها را کم نکرد، بلکه ضرورت مقابله با نفوذ غرب را بیش از پیش پر رنگ کرد. در همین حین طرح جدیدی از سوی آیتالله بروجردی مطرح شد. طرحی که تحت عنوان تقریب مذاهب اسلامی قرار گرفت.
🔸 طرحی که آیتالله بروجردی بیان می کنند، بیش از آنکه متاثر از فضای وحدت طلبانهای باشد که از سالها قبل آغاز شده بود، متاثر و برانگیخته شده از دیدگاه مبنایی خاصی بود که حضرتشان در مسائل فقهی اتخاذ کرده بودند. یک نوآوری فقهی که جدا از تمام فضاهای عامی شکل گرفته بود و یکی از نتایجش طرح تقریب مذاهب اسلامی شد.
🔹 ایشان معتقد بودند وقتی یک روایت از کلام معصوم صادر میشود، حتما در پاسخ به یک نیاز عینی جامعه است. نیازی که شیعیان را وادار میکند تا برای رفع حاجت از آن به دستورات معصومان پناه ببرند. خب کدام نیاز ها؟
همان نیازهای عینی که در متن جامعه اتفاق میافتد و افراد را در میان درگیریها و اتفاقات مجاب به تصمیمگیری می کند.
🔸 بیشتر روایاتی که از معصومین (ع) رسیده است، متعلق به امام صادق (ع) و امام باقر ع می باشد. دو امامی که بیشترین شاگرد و روایات را داشتهاند. بر همین اساس میبایست نیاز ها و نوع دغدغه.های جامعه این دو بزرگوار را که اغلبشان را اهل تسنن تشکیل میدهند، مورد بررسی قرار داد. از همین رو شناخت زندگانی جامعه اهل تسنن در تاریخ، مقدمه فهم صحیح روایات معصومین (ع) می باشد.
🔹 حال که این مطلب روشن شد، آیتالله بروجردی میگویند در مسیر فقاهت لازم است که یک فقیه آشنایی کامل با تاریخچه و شیوه زندگانی و ویژگی های هویتی جوامع اهل تسنن داشته باشد، و الا هرگز نمیتواند یک روایت را به درستی فهم و احکام لازمه را استخراج نماید.
اگر این اتفاق در مسیر اجتهاد صورت بگیرد، نا خود آگاه افراد دو مذهب را بسوی هم نزدیک می کند. چون هر دو طرف به تاریخچه و منشأ پیدایش تحولات فقهی و مذهبی دیگر مذهب آگاه می شوند و این خود سبب تقریب میان مذاهب می شود. دیگر کسی نطفه گروه دیگر را دارای اشکال نمیداند؛ چون از تاریخچه اتفاقاتی که بر او گذشته است آگاه است.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۳۵) 💠 منشأ اختلافات شیعه و سنی از منظر آیت الله بروجردی
🔹 در بسط و شرح بیشتر نگاه وحدت طلبانه آیت الله بروجردی باید گفت که ایشان اختلافات شیعه و سنی را در دو چیز می داند:
۱) بحث خلافت و جانشینی بعد از پیامبر اکرم (ص).
۲) حجت و معیار بودن اهل بیت (ع).
🔸 ایشان اختلاف اول را تنها یک اختلاف تاریخی می دانند؛ به این معنی که این اختلاف اگرچه در ابتدا بر پایه استدلال هایی شروع شده است، لکن در ادامه آنقدر پیچ خورده است و کتاب ها و استدلالات گوناگونی پشت سرش آمده است که اکنون در وجود هر دو طرف راسخ شده و امکان جدا شدن آن وجود ندارد. نه به خاطر نوع استدلال هایش، بلکه به خاطر پیشینه تاریخی که برایش بوجود آمده است. دیگر مسئله حق و باطل نیست تا بتوان با استدلال هایی عینی این اعتقادات را از آن ها جدا کرد. آنچه این اعتقاد را محکم کرده است، پیشینه تاریخی آن است و تا حدودی تبدیل به کینه هایی راسخ و عمیق شده است.
🔹 و اما اختلاف دوم، همان جایی است که آیت الله بروجردی آن را نقطه اشتراک و اتحاد میان شیعه و سنی می داند. ایشان نقطه اساسی و محوری این اتحاد را تمسک به قرآن و عترت پیامبر اکرم (ص) بر پایه حدیث ثقلین می دانند.
در همین راستا یکی از علمای برجسته دانشگاه الأزهر مصر نیز فتوی به شرعی بودن مذهب تشیع در کنار چهار مذهب فقهی اهل تسنن می دهد.
البته نا گفته نماند که رابطه بسیار خوب سیاسی حکومت پهلوی و حکومت مصر نیز بی تاثیر نبوده و و این مسیر را بسیار هموار کرده است؛ مخصوصا آنکه دانشگاه الأزهر بسیار وابسته به حکومت مصر می باشد و این مطلب را حتی در بعد از انقلاب اسلامی ایران که رابطه میان ایران و مصر خراب می شود نیز می توان مشاده کرد.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۳۶) 💠 انقلاب اسلامی ایران و مسئله وحدت
🔹 با شکست پان عرب ها در مقابل اسرائیل، بسیاری از طرفداران این جریان به گروه ها و جریان های اسلام گرایی همچون اخوان المسلمین پیوستند. همین مسئله موجب قدرت گرفتن گروه های اسلام گرا و پر رنگ شدن دوباره مسئله وحدت میان مسلمین شد. دهه ۸۰ میلادی را دهه بیداری اسلامی می نامند، چون جان دوباره ای در این روح دمیده شده است.
🔸 انقلاب اسلامی ایران نیز که در همین دهه متولد می شود، از ترکش های این بیداری در امان نمانده و کاملا در بستری وحدت طلبانه رشد می کند. این انقلاب از همان ابتدای کار را با اندیشمندانی همچون آیت الله خامنه ای، شهید بهشتی و شهید مفتح آغاز کرد که بسیار بر وحدت تاکید کرده و آن را از ضروریات این انقلاب می دانستند و حتی این مسئله را تا جایی ادامه دادند که از سوی برخی از شیعیان به وهابی گری و سنی گری متهم شده اند.
🔹 آنچه انقلاب از وحدت بعنوان حرف و طرح نو ارائه کرد، طرح ایجاد تمدن نوین اسلامی بود. تمدنی که کشور های مختلف اسلامی خود جزئی از آن به حساب می آمدند. پرچمداران انقلاب از ابتدا مفاهیم و آرمان هایی همچون عدالتخواهی، استقلال و آزادی را بعنوان اهداف اصلی این تمدن قرار دادند تا فطری باشند و تمامی مسلمانان را به حرکت در آورند و اتحاد اسلامی را ایجاد کنند. حرکت در میسر تمدن، حرکت در مسیر وحدت بود.
🔸 مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب در این رابطه می فرمایند:
« برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند.»
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۳۷) 💠 نگاههای کلی موجود نسبت به نظریه وحدت
🔹 *اما علاوه بر آنچه بر وحدت تا به الان گذشت، امروزه نیز گروههای مختلفی بر سر وحدت بحث میکنند که شناخت آنها خالی از لطف نیست.
توضیح مختصری از این گروهها از این قرار است:*
۱) مخالفین وحدت: این دسته از گروهها کسانی هستند که اساسا وحدت را طرح نفوذی از سوی مذهب مخالف میدانند. این دسته که در اقلیت هم هستند، ترس از شکسته شدن مرزهای مذهبی خود دارند و وحدت را اساسا طرحی برای نابود کردن هویت مذهبشان میدانند.
۲) وحدت سیاسی حداقلی: این گروهها حداقلیترین درجه از وحدتی سیاسی_اجتماعی را اختیار میکنند و هیچ علاقهای به وحدت ندارند. تنها نقطه مشترک، دشمنی است که برای هر دو مشکل ایجاد کرده است. آنها با هم متحد هستند تا زمانی که آن مانع رفع شود.
۳) وحدت سکولار: در این دیدگاه افراد بر مبنای سکولاریسم به وحدت میرسند. آنان معتقدند تمامی مشکلات میان شیعه و سنی از زمانی شروع شده است که دین و مذهب پا به عرصه اجتماع گذاشتند. اگر عیسی به دین خود و موسی به دین خود، اگر شیعه در خانهاش لعن میکرد و سنی در خانهاش نماز طراویح میخواند، هیچگاه این مشکلات پدید نمیآمد. مشکلات از زمانی پدید آمد که این امور به صحنه اجتماع پا نهادند. آنان معتقدند وحدت پدید نمیآید مگر اینکه همه مذاهب تحت یک حکومت سکولار و بیمذهب قرار بگیرند.
۴) نگاهی تکثرگرایانه به وحدت: آنها اساسا تمامی مذاهب را حق می دانند. هم شیعه حق است و هم سنی. هیچ مذهبی نمیتواند حق ویژهای برای خود قائل باشد. وقتی کسی حق ویژهتری نداشته باشد و همه در حق بودن با هم مساوی باشند، دیگر درگیری ایجاد نمیشود. دیگر گروهی گروه دیگری را باطل و منحرف نمی داند.
۵) اسلام بدون مذهب: عدهای از سلفیت پیشی گرفتند و تمامی گرایشها و مذاهب پس از پیامبر اکرم (ص) را نیز باطل دانستند. اما این نظر زیادی فانتزی است؛ چرا که اسلام زمان پیامبر اکرم (ص) به خودی خود نه آنقدر زلال و صاف است که بتوان از آن استفاده کرد؛ نه آنقدر کامل است که دیگر نیازی به بعد از ایشان نباشد؛ و نه حتی نسبت به آنچه که از دوران پیامبر اکرم (ص) وجود دارد خوانشی مستقل از خوانش شیعه و سنی وجود دارد که بتوان از آن استفاده کرد.
۶) تاکید بر مشترکات، حل و فصل اختلافات: آنها وحدت را قبول دارند و بر مشترکات پایبندند. وقتی سؤال از اختلافات می کنی، معتقدند باید بازخوانی صورت بگیرد؛ یا اختلاف حل شود، یا منجر به مصالحه شود.
ایرادی که بر این گروه گرفته می شود، این است که این شکل وحدت شما منجر به از بین رفتن مشترکات و خارج شدن هر مذهب از هویت خود، و وارد شدن آن در سایر دستههایی از وحدت مذاهب می شود؛ همان مذاهبی که ما آن ها را انحرافی خواندیم.
۷) تاکید بر مشترکات، نادیده گرفتن اختلافات: این گروه نیز همانند گروه اول نقطه قوت را بر مشترکات میگذارند، با این تفاوت که وقتی به سراغ اختلافات میروند، سعی میکنند ساکت بمانند و آن را تنها برای بحثهای علمی باقی گذارند. اینها امیدی به حل این اختلافات ندارند و راهکار را در نادیده گرفتن آنها میدانند. آنها سعی بر حل اختلافات را موجب پررنگتر شدن اختلافاتی که به درستی حل نخواهد شد میدانند و از طرفی حل اختلافات را نیز خارج شدن از ماهیت اصلی به ماهیتی انحرافی میدانند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
💠 تصمیم آینده ساز
🔹 آنچه در پرونده "تاریخ همگرایی و واگرایی مذاهب اسلامی" گفته شد، تاریخچهای بود که میان شیعه و سنی از همگرایی و واگرایی گذشت.
مسئلهای که در فراز و فرودها گاهی پر رنگ، گاهی کم رنگ و گاهی نادیده گرفته شده است.
تلاشی که صورت گرفت، تنها برای بیان تاریخ و منشأ اجتماعی پیدایش وحدت بود و هیچ قصدی برای درست، یا غلط نشان دادن این مسئله نبود؛ اما به راستی که هر تصمیمی در زمینه وحدت، تاثیری بر آینده جهان اسلام خواهد داشت.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir