حوزه دانشجویی شریف
شمارهی (۹) 💠 علل نزدیکی زیدیه به اهل تسنن
🔹 در میان مذاهب شیعه، زیدیه بیشترین نزدیکی و شباهت را از حیث اعتقادات به اهل تسنن دارد.
زیدیها از ابتدا شیعه بودند، اما شیعهی کوفه.
🔸 شیعیان کوفه خلیفهی اول و دوم را ابوبکر و عمر قرار میدادند و امام علی (ع) را به عنوان خلیفهی سوم قبول داشتند، بدون اینکه قائل به غصب خلافت یا مواردی از این دست باشند.
برای همین است که شیعیان، زیدیها را نزدیک به اهل تسنن میدانند.
🔹اما این تفکر تا همیشه استوار نماند. با شهادت حسین بن علی (ع)، برای عدهای از شیعیان کوفه این سؤال ایجاد شد که حال که ما با فرزندان علی (ع) همراه شدهایم و با آنها هستیم، این وضعیت ما با اعتقاد به امامت آن دو خلیفه چگونه قابل جمع است؟
آیا واقعا باید دو خلیفهی اول را غاصب خلافت بدانیم؟
و یا اینکه خلافت آنها را نیز درست بدانیم؟
🔸از پاسخ به همین سؤال بود که شیعیان کوفه دو دسته شدند؛
◀️ عدهای آن دو را غاصب خواندند و گنهکار نامیدند؛
◀️ عدهای نیز تنها گفتند علی (ع) بر آنها فضیلت داشته است و تقدم مفضول بر فاضل مشکلی ندارد.
🔹 آن دو دسته نزد زید بن علی رفتند تا این مسئله را از او بپرسند که آیا این دو خلیفه حق بودند، یا باطل.
از اینجا به بعد را تاریخ طبری به ما میگوید. آنها پیش زید رفتند. زید در رابطه با آن دو خلیفه اینطور میگوید:
«خدا آن دو را رحمت کند و آنها را بیامرزد. و از هیچ کدام از اهل بیت نشنیدم که از ابوبکر و عمر تبری بجویند و نشنیدم که هیچ یک در رابطه با این دو بد بگویند.»
طبری گوید بعد از این صحبتهای زید، دسته دوم که دو خلیفه را غاصب میخواندند، جدا شدند و زید آنها را رافضی خواند.
🔸علاوه بر این مطلب، علت دیگری نیز برای نزدیکی زیدیه به اهل سنت وجود دارد و آن این است که در قیامهای زید یک شخصیت مهم دیده میشود. آن شخص ابوحنیفه بود. کسی که در قیامهای زید او را یاری کرده، به خاطر حمایت از علویون زیدی به زندانهای عباسی افتاده و در همانجا هم از دنیا رفته. از همین رو است که فقه زیدیه بسیار نزدیک به فقه حنفی میباشد.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@HDSUT
hd.sharif.ir
شمارهی (۱۰)
💠 اسماعیلیه، مذهب بطن و معنیگرایی
🔹 اسماعیلیه در میان مذاهب تشیع، درست در نقطهی مقابل زیدیه قرار دارد.
هر چقدر که زیدیها اهل قیام و حرکت مسلحانه بودند، اسماعیلیه در مقابل، اهل باطنیگری و به دنبال مباحث معنوی و عرفانی و صوفیگرایانه بودند.
اما باید دانست که این مسئله نوظهور نبوده و از زمان رسول گرامی اسلام (ص) نیز در میان اصحاب وجود داشته است. برای نمونه میتوان در میان اصحاب به عثمان بن مظعون اشاره کرد که فردی معنویتگرا بوده است. حتی در برخی روایات آمده است که امیرالمؤمنین (ع) نام یکی از فرزندانشان را به دلیل علاقهای که به این شخص داشتند، عثمان نهادند.
اما در رابطه با همین شخص روایاتی آمده است که آنها را از اینکه درون یک غاری بروند و سوفیمسلکی و انزوا در پیش بگیرند، نهی کرده است.
پس دیده میشود که این مسئلهی باطنیگری در اسلام ریشهدار است، لکن عدهای به مرور آن را به انحراف کشیدند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۱۱) 💠 چگونگی پیدایش اسماعیلیه
🔹 یکی از گونه های انحراف در باطنیگری، غلو نسبت به اهل بیت (ع) می باشد.
اهل غلو کسانی بودند که در ویژگی های اهل بیت غلو می کردند و آن ها را بزرگ تر از آنچه که بودند قرار می دادند؛ برای همین بود که از سوی اهل بیت (ع) نیز مورد نهی و لعن قرار می گرفتند.
🔸در دوران امام باقر (ع)، شخصی بود با نام ابوالخطاب. او بسیار اهل غلو نسبت به اهل بیت بود. وقتی او از دنیا می رود، اهل غلو به فکر جانشین پیدا کردن برای او می افتند. کسی که هم به اهل غلو قرابت داشته باشد و هم ویژگیهای امام شدن را داشته باشد. برای همین رفتند سراغ اسماعیل پسر امام صادق (ع).
کسی که هرچند خود از اهل غلو نبود اما با ابوالخطاب رفاقتی داشت. از فرزندان امام نیز بود و ویژگی توارث از امام را دارا بود.
🔹آنها به روی اسماعیل بن جعفر سرمایه گذاری کردند تا بعد از فوت امام صادق (ع)، او را امام قرار دهند، اما ناگهان اتفاقی افتاد. اسماعیل پسر امام صادق (ع) زودتر از خود امام از دنیا رفت. با شهادت امام صادق (ع)، مسئله جانشینی امام بار دیگر در میان این افراد مطرح شد. آنها دو دسته شدند؛ عده ای گفتند که اصلا اسماعیل نمرده است و تنها به غیبت طولانی ای رفته است. او همان مهدی موعود است و روزی باز خواهد آمد.
🔸اما عده ای دیگر بر این باور شدند که امام بعد از جعفر بن محمد (ع)، فرزند اسماعیل یعنی محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق است. در اینجا تاریخ شاهد شکل گیری مذهبی تحت عنوان اسماعیلیه می باشد.
🔹 در میان اسماعیلیه و یا اهل غلو امروزی که از شمار مذهب های باطنی گرا بحساب می آیند، پنهان کاری عقاید و در کل تمامی فعالیت ها، تقیه و از این دست أمور بسیار به چشم می خورد.
آنچه امروز از شیعه در جهان شناخته می شود، این سه فرقه هستند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@HDSUT
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۱۳) 💠 مذاهب سنتی فقه اهل تسنن
🔹با پیشرفت و نو شدن هر جامعهای، مسائل و نیازهای آن جامعه نیز بیشتر میشود. در جوامع مذهبی تا زمانی که این جامعه به منبع اصلی آن مذهب متصل باشد، میتواند نیازهایش را از آن منبع مطالبه و رفع کند. اما با انقطاع آن منبع، مسئلههای جدید بیپاسخ میماند.
🔸با رحلت رسول گرامی اسلام (ص) اساساً این منبع رفع نیاز منقطع شد. این زمان برای شیعیان که ائمهی اطهار (ع) را ادامهدهندهی راه پیامبر (ص) و منبعی همچون رسول اکرم میدیدند، تا زمان غیبت صغری ادامه کرد.
❓ حال سؤال به وجود میآید که چطور باید این نیازهای عصر جدید را پاسخ داد؟
🔹 اهل سنت برای پاسخ دادن به این سؤالات دو دسته شدند؛
◀️ دستهای بر این طریق برآمدند که باز به احادیث رجوع کنند و تمام پاسخهایشان را در آنجا پیدا کنند.
آنها که اغلب از اهل مدینه بودند، میگفتند که پاسخ تمامی سؤالات را باید از احادیث پیدا کرد.
◀️گروه دیگر که از اهل کوفه بودند، بر این باور شدند که در صورت نبود روایت میتوان از قیاس و رأي استفاده و مصلحتسنجی نیز کرد. یعنی میتوان حکم موضوعاتی را که به هم شباهت دارند، به یکدیگر سرایت دهند.
این دستهی دوم نسبت به دستهی اول عقلگراتر هستند.
🔸البته نکتهی قابل توجه این است که منظور از حدیث و سنت در دستهی اول، قول صحابی و در نظر برخی افراد، تابعین را نیز شامل میشود.
🔹 گروه اول تمامی احادیث رسیده از پیامبر اکرم (ص) را حجت میدانستند و این در حالی بود که گروه دوم تنها تعداد کمی از آن احادیث را حجت میدانستند و به تمامی احادیث عمل نمیکردند.
🔸علاوه بر این گروه اول تنها اجماع صحابه مدینه را در فقه حجت میدانستند، در حالی که گروه دوم حجیت اجماع را منحصر در صحابهی اهل مدینه نمیدانستند.
🔹 در نتیجه شد دو گرایش. یکی اهل حدیث و دیگری اهب رأی و قیاس.
امام اهل رأی کسی بود به نام ابوحنیفه و رهبر گروه دوم کسی بود به نام مالک بن انس. هر دوی این افراد در یک دوره زندگی می کردند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
💠 بسم الله 💠
🔹 چند سالی در صفحهی قبلی حوزه دانشجویی شریف با آدرس hozeh_sharif@، با پوشش رسانهای کلاسها، تولید محتوا با عنوان پرونده، طرحهای فرهنگی مثل کتابخوانی و سایر مطالب همراه شما بودیم.
🔹 متاسفانه طی مشکلاتی، صفحه مورد نظر از دسترس خارج شد و صفحهی اینستاگرامی @hozeh_sharif جایگزین آن ساختیم، تا بتوانیم با تولید محتوا همراه شما باشیم.
🔸 هماکنون نیز، پروندهی «تاریخ همگرایی و واگرایی مذاهب اسلامی» به عنوان اولین محتوا برای این صفحه، هر روز منتشر میشود.
همراه ما بمانید.💐
hd.sharif.ir
شماره(۱۴)
💠 حنبلی ها و شافعی ها چه شدند؟
همانطور که گفته شد، مذاهب فقهی اهل تسنن به چهار دسته تقسیم می شوند که به خاطر عقل گرا، بودن یا نبودن به دو دسته مالکی ها و حنفی ها تقسیم شدند.حال وقتش است که بفهمیم دو مذهب حنبلی و شافعی در کجای این دسته بندی ها قرار دارند؟
🔸 در پاسخ به این سؤال باید گفت که در اصل حنبلی و شافعی دو انشئاب از فرقه مالکی هستند. هر دو به نصگرایی نزدیکتر اما با تفاوتهایی.
درست است که همه آنها در مقابل اهل رأی قرار می گرفتند، اما در میزان نص گرا بودن با هم تفاوت هایی داشتند. برای مثال ممکن است مالکیها روایاتی را قبول داشته باشند که حداقل ۵ تن از صحابه آن ها را نقل کرده باشند، اما حنبلی ها هر روایتی را که نقل شده باشد حتی اگر تنها یک راوی از صحابه داشته باشد را قبول بکنند.
🔹در میان این سه مذهب حدیثی، حنبلی از همه کم تر اجتهاد دارند و تقریبا میتوان گفت که هیچگونه کاری را بر روی روایاتشان انجام نمیدهند. بهطوری که رسالهی عملیه ندارند و به وقت فتوا از متن روایت استفاده می کنند. در میان این چهار مذهب، بیشترین پیرو را فرقه حنفی دارد و کم ترین را حنبلی.
❓ سؤال: چرا باید در میان این همه فرقه فقهی در میان اهل تسنن، این چهار فرقه از همه بیشتر نمایان شوند و بمانند؟
این پاسخی است که در پست بعد به آن پرداخته می شود...
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۱۵) 💠 چهار مذهب فقه سنتی، برخواسته از نیاز های واقعی اجتماعی
🔹قبلاً بیان شد که فقه اهل سنت بر چهار دستهی حنفیها، مالکیها، شافعیها و حبلیها تقسیم میشود و از میان این چهار دسته، یکی از آنها عقلگرا و سه دستهی دیگر، نصگرا میباشند.
در میان سه مذهب نصگرا، مالکیها از همه بیشتر به صحابهی پیامبر (ص) اهمیت میدادند و نظراتشان را قبول میکردند.
🔸 بعد از آن شافعیها هستند که از جهت انضباط فقهی بسیار منضبطتر از مالکیها بودند و در میان روایات پیامبر (ص) و نظرات اصحاب، اعتماد بیشتری به روایات پیامبر اکرم (ص) داشتند و به آنها بیشتر عمل میکردند.
🔹 در آخر نیز حنبلیها بودند که بیش از دو مذهب قبل نصگرا بودند و فقط احادیث را قبول داشتند و به نظر صحابه اهمیتی نمیدادند.
🔸در نگاه ابتدایی به این چهار مذهب فقهی، برای عدهای این گمان میرود که انگار عدهای عالم و اندیشمند در مسجدی جمع شده بودند و با هم مشغول مباحثه بودند که برخی از آنها نصگرا و برخی عقلگرا شدند. مردم هم زندگیشان را میکردند تا اینکه از روزی به بعد هر کدام از گروهی پیروی کردند. اما باید گفت که اینطور نیست!
تمامی این فرق و مذاهب بر اساس یکسری نیازها و خواستهای واقعی اجتماعی ایجاد شدهاند. این مردم بودند که نیازها و سؤالاتی داشتند که به اقتضای آنها این چهار مذهب اساسی به وجود آمدند و ماندگار شدند.
🔹اساساً اگر قرار است یک اعتقاد و یا یک سیره و روشی در میان جماعتی نهادینه شود و آن افراد از آن پیروی کنند، لازم است که برخواسته از نیازهای واقعی آنها باشد تا آنها با تمام وجود آن اعتقاد و یا روش را حس و از آن پیروی کنند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۱۶) 💠 سیر پیدایش تاریخی مذاهب فقهی، مؤید عینی بودن نیاز های شکل دهنده آن
🔹مؤید این مطلب، سیر تاریخی است که این چهار مذهب همراه با مردم طی کردهاند. در تاریخ اسلام سه قرن ابتدایی را به ترتیب قرن سیاست، قرن فقاهت و قرن حدیث میخوانند. چون اساساً در قرن سوم تمایلات و گرایشها به سمت حدیث و حدیثگرایی افزایش پیدا میکند.
🔸 این سیر گرایش به سمت حدیث کاملاً با سیر پیدایش مذاهب چهارگانه نیز منطبق است. در تاریخ، جریان حنفیه و مالکی با هم به وجود میآیند، پس از آن مذهب شافعی و در آخر نیز مذهب حنبلی که حدیثگراترین گرایشها است، پدید میآید. از عقلگرایی آغاز میشود و کم کم به سمت حدیثگرایی صرف ادامه پیدا میکند.
🔹با مقبولیت پیدا کردن جریان حدیثگرایی در میان مردم و علما، آنها تصمیم بر تلاشی مهم کردند؛ تلاشی که صحیحترین احادیث موجود در میان منابع اهل سنت را پیدا و مدوّن کرد. حاصل این تلاش ۶ کتاب مهم در جهان اهل سنت شد، که به آنها «صحاح سته» گویند و دو مورد از مهمترین آنها، «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است.
🔸اینگونه شد که فقه اهل سنت با قدرتی از نصگرایی شروع شد و اتفاقی موجب شد تا برای سالیان دراز در نصگرایی باقی بماند. آن اتفاق، چیزی نبود جز انسداد اجتهاد در فقه.
منظور از انسداد این است که دیگر راه اجتهاد بسته میشود و هیچکس حق ندارد خارج از دایره این چهار تا مذهب اجتهاد کند و نظری فقهی بیان کند. همه باید تا آخر عمر از این چهار مذهب پیروی کنند، حتی اگر قرنها گذشته باشد و مردم به جای الاغ و شتر از اتوموبیل استفاده کنند!
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شمارهی (۱۷) 💠 یک اهل سنت سنتی به چه میاندیشد؟
🔹آنچه از تقسیمات بیان شد، جریاناتی بودند که در فقه اهل سنت ایجاد شده و آنها را عقلگرا، و یا نصگرا کرده است.
اما باید توجه داشت که اهل سنت در حوزه کلام و اعتقادات نیز همچون حوزه فقه و احکام از این دوگانهای که در پاسخ به نیازهای اجتماعی جامعه اهل سنت به وجود آمده بود، مصون نماندند و آنان نیز به دو دستهی عقلگرا و نصگرا تبدیل شدند.
🔸 برای اهل سنت، بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) برخی سؤالات جدید پدید آمد.
❓آیا اگر یک مسلمانی گناهی کبیره از او سر زد، از دایرهی ایمان و اسلام خارج میشود...؟
❓ و یا اینکه همچنان مسلمان میماند و تکفیر نمیشود...؟
❓ یا اینکه در جنگ صفین که هر دو طرف جنگ مسلمان بودند، کدام یک خطاکار بوده و حق با کدام طرف بوده است...؟
❓ اساساً آیا ایمان با عمل رابطهی مستقیم دارد...؟
❓به راستی در جنگ جمل کدام یک از علی (ع) و طلحه که هر دو از صحابی پیامبر (ص) بودند خطا کردهاند...؟
❓ آیا با وجود خطایشان هنوز در دایرهی ایمان و اسلام باقی ماندهاند...؟
🔹 در راستای پاسخ به این دست از سؤالات، دو مذهب مهم اعتقادی در میان اهل تسنن به وجود آمد. عدهای بر این باور شدند که جواب تمامی سؤالات را باید در روایات جستوجو کرد و عدهای نیز در صف مقابل قرار گرفتند و بر این باور شدند که باید از عقل نیز استفاده کرد و استدلال عقلی آورد.
🔸 نام گروه اول اهل حدیث و گروه دوم معتزله شد.
در میان آن سه مذهب فقهی نصگرا، مسلکی ها و شافعیها نفوذ نص را تنها در حوزهی فقه میدانستند و در حوزهی اعتقادات از استدلالت عقلی نیز بهره میبردند. اما حنبلیها که در حوزهی فقه سنگ تمام گذاشته بودند و نصگرایی را به انتهای خودش رسانده بودند، در این حوزه نیز رفیق نیمه راه نبودند و نصگرایی را رها نکردند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۱۸) 💠اهل حدیث از چه چیز حرف میزنند؟
شماره (۱۸)
💠اهل حدیث از چه چیز حرف میزنند؟
🔹 در میان اهل حدیث، این احمد بن حنبل بود که اعتقادات مطابق با نصگرایی را پایهریزی کرد و به شکلی منظم درآورد و به بسیاری از سؤالات پاسخ داد.
به اصولی که او پایهریزی کرد، امروزه اصول اهل سنت و الجماعت گفته میشود.
🔸 در میان اهل سنت عدهای بودند که خلیفه سوم را عثمان و عدهای بودند که خلیفه سوم را علی (ع) می دانستند. احمد بن حنبل میان این دو گروه جمع کرد و ۴ خلیفه را به عنوان خلفای راشدین انتخاب کرد: ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع).
🔹خب همان مسألهی گذشته باز هم مطرح شد؛ «آقای احمد بن حنبل، برخی از این خلفای راشدین شما با هم سر جنگ داشتند. مگر میشود که اینها با هم در یک جا جمع شوند؟»
احد بن حنبل در اینجا پاسخی میدهد که مسأله را در فضای اهل حدیث حل و تبدیل به یکی از اعتقادات اساسی آنان میکند. آن پاسخ این بود که هر کدام از این افراد مخصوصاً از آن روی که صحابه هستند، مجتهد بودند و هر یک طبق فتوای خودشان عمل کردند. حال یکی در نهایت به خطا رفته است و یکی نرفته است. مهم این است که هر دو مجتهد بودند و از روی اجتهاد عمل کردند. از همین رو است که نمیتوان بر هیچ یک خرده گرفت و نمیتوان در رابطه با اینکه کدام یک خطا کرده است، بررسی انجام داد.
🔸 این یک از تفکر اساسی بود. از دیگر تفکرات اهل سنت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1⃣ تمسک به احادیث رسول خدا (ص)
2⃣ افضل امت، آن چهار خلیفهی راشد به ترتیب هستند.
3⃣ تمامی اصحاب شوری لیاقت و فضیلت امامت و خلافت را داشتند و بعد از آنها اهل بدر و مهاجرین و انصار افضل هستند.
4⃣ اطاعت از خلیفهی وقت چه عادل باشد و چه ظالم، چنانچه امت بر او اتفاق نظر داشته باشند، واجب است. پس هیچکس حق ندارد بر خلیفه خروج کند.
5⃣ هرکس نقص صحابه پیامبر (ص) را بگوید، بدعتگذار است. چون از روی اجتهاد کار میکردند، نباید در رابطه با خطا بودن یا نبودنشان کنکاش کرد و باید به خدا واگذار کرد و باید بر همهی صحابه ترحم کرد.
🔹 با دیدن این تفکرات، دور بودن این گروه از شیعیان و بدعتگذار دیده شدن شیعیان روشن میشود.
اما آن شق دیگر که عقل گرا، یا معتزله بودند، زیر بار حق شمردن همه صحابه نرفتند. لکن میگفتند: ما نمیدانیم حقیقتاً کدام طرف حق و طرف دیگر باطل است.
معتزلیها نزدیکترین گروه به شیعیان در میان اهل سنت بودند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۱۹) 💠عصر نوین جهان اهل تسنن
🔹 اهل سنت سنتی پس از قرن ها یک رنگ بودن، دچار تغییری اساسی شده و جهان اهل سنت را وارد عصری نوین میکنند.
🔸 جریان اعتقادی اهل تسنن در قرن ۱ و ۲ با گرایش هایی به احادیث نبوی شروع شده و در قرن سوم تبدیل به مذهبی تحت عنوان اهل حدیث میشود. سنیهایی که در اعتقاد نصگرا بودند و در فقه غالبا حنبلی. این گرایش نصگرایی تا جایی ادامه پیدا میکند که در قرن ۴ جریان حدیثگرایی بر جهان اهل تسنن مسلط میشود.
اما این ماجرا تا همیشه ادامه پیدا نمیکند و جریان حدیث گرایی در قرن های ۵ و ۶ کم رنگ می شود. اما با ورود اهل تسنن به قرن ۷، اتفاق مهمی میافتد.
🔹 تا قبل از آن، چند باری از دهان اهل حدیث اسم سلفیت به گوش رسید بود، اما این لغت در قرن ۷ توسط شخصی به نام ابن تیمه بازگو و دچار خوانشی مهم میشود.
🔸در کتب روایی اهل سنت روایتی مهم از پیامبر اکرم (ص) وجود داشت که در سرنوشت اهل سنت بسیار اثرگذار بود. در آن از قول پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که میفرمایند: «خیرالقرن قرنی، ثم یلونی، ثم یلونی». (بهترین مردم، مردم زمان من هستند. سپس مردمی که پس از آنان می آیند. سپس مردمی که بعد از آن گروه می آیند.)
🔹 تا قبل از ابن تیمیه هرکس از اهل تسنن وقتی به این روایت میرسید، آن را سیاسی تفسیر میکرد و علت بهتر بودن سه قرن ابتدایی را وجود حکومت اسلامی در عصر پیامبر (ص) می دانست.
اما ابنتیمیه تفسیر متفاوتی از این روایت داشت. او علت این موضوع را تنها در وجود حکومت اسلامی نمیدید و علاوه بر آن مسلمانان سه قرن ابتدایی را دارای درک و فهم بهتری از اسلام میدانست و همین موضوع را سبب اصلی برتری قرار میداد.
🔸 او معتقد بود اگر قرار است کسی اسلام را تفسیر کند، این مسلمانان سه قرن اول هستند که چنین صلاحیتی را دارند. یعنی قرن صحابه، قرن تابعین و قرن تابعین تابعین از صحابه، برترین قرون هستند. بر همین اساس ابن تیمیه تمامی علما و مذاهب قرن چهارم به بعد را منحرف دانست و تبعیت از آنها را بدعت. چرا؟ چون صرفا قرن چهارم به بعد بودند!
🔹 او علمای ۳ قرن اول را علمای سلف و مابقی را علمای خلف نامید. او در میان علمای سلف نیز طرفدار نصگرایی بود، با این تفاوت که هفتاد درصد نظرات او نص و مابقی ابداعات خود او بود. درست است که غالب تفکرات ابن تیمیه از نصگرایی تشکیل شده است، لکن نفسِ ابداعات نوین او تغییر عظیمی در تفکرات اهل تسنن بود.
🔸 ابن تیمیه زیارت پیامبر اکرم (ص) را حرام اعلام میکند و سرانجام طبق فتوای ۴ مذهب فقهی حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی به زندان میافتد و همان جا از دنیا میرود. او موجی بود که زود شکسته شد، لکن این انتهای راه او نبوده و در آن روزها بنیان تفکری را بنا نهاد که امروزه موجب پیدایش گروهها و مذاهب زیادی تحت عنوان گروههای سلفی شده است.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
شماره (۲۰)
💠 ابداعات ابن تیمیه چه بود؟
🔹 ابن تیمیه ۳ ابداع مهم و اساسی داشت:
1⃣ تغییر مفهوم سلفیت. او تعریفی جدیدی از سلفیت ارائه میدهد و بر اساس آن تمامی جریانهای قرن ۴ به بعد را منحرف میخواند.
2⃣ تغییر مفهوم عبادت. او تعریف جدیدی از عبادت، مخصوصا در حوزه زیارت انجام میدهد و مطلقا وجود قبر و برجستگی بر روی قبور را ممنوع و زیارت آنها را حرام و براساس همین تحول بسیاری از مسلمین را مشرک قرار میدهد. نکته قابل توجه این است که هماکنون ابن تیمیه قبری برجسته دارد و این درحالی است که این کار خلاف تفکرات خود او می باشد.
3⃣ تغییر مفهوم اجتهاد. او این بار مشکل را درست تشخیص میدهد. او معتقد بود که هیچ لزومی بر تبعیت از ۴ مذهب فقهی وجود ندارد و هرکسی میتواند مجتهد باشد. او خود را یک مجتهد میدانست. البته دایره این اجتهاد در فقه محصوره نبوده و در سایر حوزهها نیز جایز میباشد.
🔸 درست است که تفکر ابن تیمیه با قدرت شروع شد و بسیار سر و صدا به راه انداخت، لکن با مرگ ابن تیمیه در همان قرن ۷، عملا تفکرات او نیز به پایان میرسد.
آری، موج بزرگ در ابتدای ایجادش شکسته شد. اما این پایان راه سلفیت و ابن تیمیه نیست.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@HDSUT
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۲۱) 💠 احیای سلفیت در قرن ۱۲
🔸 سلفیت در قرن ۷ مرد، اما بار دیگر در قرن ۱۲ احیا شد. در قرن ۱۲، افرادی در شهر مدینه به فکر بازخوانی تفکرات ابن تیمیه افتادند.
حوزه مدینه پس از مطالعه و احیای آثار ابن تیمیه، سه خروجی مهم داشت. سه نفر با تفکرات مختلف که هرکدام به نوعی از آثار ابن تیمیه متأثر شدند. سه ورودی متفاوت که در آخر نیز به سه خروجی متفاوت از هم منتهی شدند و تنها وجه مشترکشان این بود که هر سه با ریشه هایی از جنس تفکرات ابن تیمیه تنومند شده بودند.
🔹 هرکدام از آنها به منطقه ای رفتند و با توجه به شرایطی که در آن منطقه وجود داشت و تفکراتی که بخشی از آن را از قبل و بخش دیگر آن را از ابن تیمیه گرفته بودند، موجب پیدایش جریانی جدید شدند.
اما قبل از بیان توضیحاتی در رابطه با این سه نفر، باید گفت که اساسا تفکرات ابن تیمیه و به تبع سلفیه، دو دغدغه اساسی را دنبال می کند که همین دو دغدغه موجب تقسیمات متفاوتی در میان سلفیون شده است. یکی از آن دو دغدغه، اصلاح اعتقادی جماعت مسلمین، و دیگری دغدغه اصلاح سیاسی حکومت می باشد.
◀️ شاه ولی الله دهلوی:
مسافری برای مدینه که از هند سفر خودش را آغاز کرده بود. وقتی سخن از هند به میان می آید، باید از یکی از مراکز خرافه گرایانه جهان سخن گفت. همین مسئله بسیار مورد تنفر شاه ولی الله بوده و موجب می شود تا وقتی به مدینه می رود و با تفکرات ابن تیمیه آشنا می شود، بسیار مجذوب و شیفته و به تبع متأثر از آن بشود. او آثار ابن تیمیه رو مطالعه، و آن را در زندگی خود تأثیر می دهد. وقتی شاه ولی الله به هند بر می گردد، هر دو دغدغه ای را که سلفیت به او داده بود در هند مشاهده می کند. یکی خرافه گرا بودن هندی ها که دغدغه اصلاح اعتقادات را بیدار می کرد و دیگری استعمار هند توسط انگلیسی ها که محرک بیداری دغدغه اصلاح سیاسی در شاه ولی الله می شد.
از همین رو شاه ولی الله پایه گذار مکتبی برای اصلاح می شود که اکنون دیوبندیه نام دارد و در حال حاضر گروه طالبان دست به نقدترین محصول این گروه می باشد. آنها حوزه ای را در روستای دیوبند تأسیس کردند و از جهت آموزشی قدرتمند شدند.
◀️ عبدالأمیر الصنعانی
او که مسافری از یمن بود، با تأثیراتی که از تفکرات ابن تیمیه پذیرفته بود به میان زیدی های یمن برگشت و سلفیت را با زیدیه ادغام کرد و مؤسس جریان سلفیه زیدی شد.
این دو خروجی تأثیرات مهمی را در آينده جهان اهل تسنن ایجاد می کنند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
شماره (۲۲)
💠 تاثیر ابن تیمیه بر باختر آسیا
🔹 حتما تا به حال نام وهابیت، آل سعود و عربستان سعودی به گوشتان خورده است. اگر امروز شما این اسمها را می شناسید، به این خاطر است که کسی به نام محمد بن عبد الوهاب در شهری به نام مدینه با تفکرات شخصی به نام ابن تیمیه آشنا شده و از آن تأثیر پذیرفته است.
◀️ آری، نفر سوم، محمد بن عبدالوهاب است که پس از آشنایی با تفکرات ابن تیمیه، به منطقه حجاز رفته و جریانی را تحت عنوان وهابیت بوجود آورده است. اما او در ادامه این راه تنها نبوده و با شخصی به نام سعود بن عبدالعزیز آشنا شده و ادامه راه را با سرمایه و قدرت او ادامه میدهد.
🔹 محمد بن عبدالوهاب فتوی میداده و سعود آن را اعمال می کرده است. آنها با پشتوانه فتاوای محمد بن عبدالوهاب و سیاستهای سعود به نقاط مختلفی حمله می کنند و کشتارها و غارتهای زیادی را رقم میزنند.
🔸 در دولتهای اول و دومی که وهابیون با خاندان آل سعود تشکیل می دهند، نمیتوانند کار بجای زیادی ببرند و در هر دو دولت شکست میخورند. اما سرانجام همزمان با سقوط دولت عثمانی و آغاز شدن جنگ جهانی اول، آنها در دولت سوم مشترکشان، موفق میشوند تمام منطقه شرق و غرب عربستان را بگیرند و حکومت یکپارچه عربستان سعودی را ایجاد کنند. آنها عربستان را بین خود تقسیم می کنند و وظیفه بخش های معنوی و دینی عربستان را فرزندان محمد بن عبدالوهاب و وظیفه بخشهای سیاسی و حکمرانی را فرزندان سعود بر عهده میگیرند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
19.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ای اهل حرم میر و علمدار نیامد... 🏴
📹 ماجرای شهادت حضرت عباس به روایت رهبرمعظم انقلاب
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
🏴 علمدار حق
◾️ رهبر معظم انقلاب: امام حسین باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که سید الشهدا فرمود: «هیهات منّا الذّلّة». افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کردهاند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای شهادتِ عزیزان و اسارتِ حرم شریفش ایستاد.
🏴 لا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ...
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره(۲۳) 💠 سلفیت در عصر نوین
🔹 امروزه شناخت اقسام و انواع گروه های سلفی به همراه ویژگی ها و خواستگاه هایشان، امری ضروری است، چرا که این تقسیمات بخش خوبی از هویت یک سنی امروزی را تشکیل می دهد و بدون آنها امکان شناخت میلیون ها نفر از جمعیت جهان وجود ندارد.
🔸همانطور که گفته شد، دو دغدغه اصلاح اعتقادات افراد و اصلاح سیاسی حکومتها، دغدغه های اساسی سلفیت هستند و بر همین اساس سلفیت به دو دسته تقسیم می شود. سلفیون سنتی و نو سلفی ها. نکته قابل توجه این است که این تقسیم بندی صرفا بر اساس اولویت ها بوده و هر دو دغدغه با درصد های مختلفی در هردو گروه موجود می باشد. لکن اولویت ها فرق می کند.
🔹 سلفیه سنتی
وقتی گفته می شود سلفی، یعنی کسی که تصمیم گرفته است از تبعیت علمای گذشته دست بکشد و به خود اجازه بدهد تا به اجتهاد های جدید فکر کند. تبعیت از آن احکام، تبعیت از آن شیوه های فقه چهارگانه، تبعیت از آن صوفی گری ها و حتی تبعیت از برخی اعتقادات گذشته. آری، یکی از مسئله های اصلی در سلفیت، اصلاح شیوه های قرن چهارم به بعد جهان اهل سنت مخصوصا در حوزه اعتقادات می باشد. این یکی از دو دغدغه اصلی سلفیت است. در میان سلفی ها، آن گروهی که اولویت اولشان اصلاح اعتقادات و احکام می باشد و در این راستا حاضرند زیارت قبر پیامبر اکرم ص را هم حرام اعلام کنند و مخالفین را تکفیر کنند، سلفیون سنتی هستند.
🔸 سلفیون سنتی بر چند گروه اند: وهابیون، سلفیون البانی، دیوبندیه، سلفیه حزبی.
برخی از سلفیون سنتی نه تنها اصلاح سیاسی- اجتماعی جزو اولویت های اولشون نیست، بلکه اساسا برخی ابعاد حرکت های سیاسی همچون خروج بر خلیفه را قبول ندارند و آن را کاری حرام می شمارند؛ حتی اگر خلیفه وقت فاسد و فاجر باشد و بر مسلمین ستم بسیار کند. اما برخی از آنان که از اعتدلال بیشتری بخوردار اند، برخی حرکت های سیاسی را جایز می شمارند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
شماره (۲۴) 💠 نوسلفی ها
🔹 با شکست حکومت عثمانی در ۱۹۲۴، آن دسته از جماعت اهل تسنن که دغدغه حکومت اسلامی داشتند و پرچم حکومت عثمانی را پرچم اسلام و زمامدار آن را خلیفه مسلمین می دانستند، دچار چالش و وارد مرحله جدیدی از زندگی شدند. در آن ها دغدغه تشکیل دوباره حکومت اسلامی ایجاد شده بود. آنان مقصر این فاجعه را صوفی ها و علمای سنتی که انزوا را به اجتماع و عبادات فردی را به فعالیت های سیاسی- اجتماعی ترجیح می دادند، می دانستند.
🔸 آن ها که از این انزوا و دوری جستن از صحنه عمل اجتماعی تنفر پیدا کرده بودند و دغدغه اصلاح سیاست در وجودشان موج می زد، با سلفیت گره خوردند.
چرا سلفیت؟ چون سلفیت از همان لحظه ای که با ابن تیمیه شروع شد، بر پایه ی اصلاح بر آمده و یکی از دغدغه های اصلی اش را اصلاح سیاسی گذاشته است.
ابن تیمیه نیز همچون این دسته از اهل تسنن با آن انزوا و صوفی گری ها مشکل داشته و در صدد اصلاح بر آمده بود. آنان که این نوع تفکرات سلفیت را دیده بودند، به آنان پیوستند تا در این هدف مشترک حرکت کنند. در واقع سلفیت بهترین فرصتی بود که می توانستند پیدا کنند.
🔹 نکته ای که در نوسلفی ها باید به آن توجه کرد، این است در این جریان خیلی دغدغه اصلاح اعتقادات و رجوع به اعتقادات سلف و ابن تیمیه پر رنگ نبوده و آنان بیشتر در پی مسائل سیاسی- اجتماعی می گشتند.
آرمان های یک نو سلفی در دو چیز خلاصه می شود:
1️⃣ اصلاح اجتماعی- سیاسی
2️⃣ احیای خلافت اسلامی
🔸فراموش نشود که نوسلفی ها نیز دغدغه اصلاح اعتقادات را دارند، لکن نه مثل سلفی های سنتی که اولویت آنها بر اصلاح اعتقادی می باشد.
نو سلفی ها راه رسیدن به این دو آرمان را دعوت و کار های فرهنگی- تربیتی نمی دیدند. آنها فکر می کردند که اگر یک مرکز فرهنگی- تربیتی تأسیس کنند، ممکن است حکومت بیاید و به راحتی آن را از بین ببرد و نطفه را در همان ابتدا خفه کند، مگر اینکه هوای آنها را داشته باشند و دست از اصلاح حقیقی بکشند. از همین رو آنان راه اصلی را در استفاده از ابزاری به نام جهاد دیدند.
🔹 استدلال آنها چه بود؟
استدلال آنها رجوع به ما سلف بود. بهترین سلف، یعنی پیامبر اکرم (ص).
آنها میگفتند مگر پیامبر اکرم (ص) اهل مذاکره و از این دست کار ها بود؟ خیر، می رفت می جنگید. اصحاب بعد از ایشان نیز در دوره دو خلیفه اول همین کار را کردند. مگر خلیفه اول و دوم به کشور های دیگر حمله نکردند؟
🔸وقتی ابزار احیای خلافت اسلامی، جهاد شناخته شد، در میان نو سلفیون یک انشعابی پدید آمد. نو سلفیونی که وجهه جهاد و قیام در میان آنها بسیار پر رنگ بود. نام این دسته سلفیه جهادی نام گرفت تا بارز ترین محصول آن، گروهک هایی به نام های القاعده و داعش باشد. البته نا گفته نماند که گروهی همچون داعش تنها رشد یافته در تفکر سلفیه جهادی نبوده و پیوند هایی را با سلفیه سنتی نیز داشته است. از همین رو است که می تواند شیعه بکشد و به راحتی عده ای را تکفیر کند.
#تاریخ_همگرایی_و_واگرایی_مذاهب_اسلامی
#استاد_قطرانی
🔻
@hdsharif
hd.sharif.ir
🏴 کاروان زیارتی #اربعین
🔰 ویژهی خواهران
💠 تاریخ برگزاری: ۱۴ تا ۲۳ شهریور ۱۴۰۱
📆 مهلت ثبتنام: ۱۷ تا ۲۲ مرداد
📌 ثبتنام در سایت:
🌐 account.azzahraa.ir
#اربعین۱۴۰۱
#و_نصرتی_لکم_معده
#برای_یاریتان_آمادهایم
https://t.me/AzzahraaArbaeen