eitaa logo
هیچ²
1.6هزار دنبال‌کننده
379 عکس
24 ویدیو
0 فایل
-سوداگرِ خیالم‌ و سرمایه‌دارِ هیچ‌ خودمونی تره: @hhhhhan
مشاهده در ایتا
دانلود
احساس میکنم عاشق تک تیرانداز جبهه دشمن شده ام ببینمش میمیرم نبینمش میمیرم
"میشه برق اتاق روشن باشه!؟ آخه من تو تاریکی خوابم نمی بره، از تاریکی می‌ترسم" چشماش رو دوخته بود به لب‌هام که بگم آره میشه برق اتاق روشن باشه. دستم رو بردم لای موهاش و پیشونی بدون خطش رو بوسیدم. دراز کشیدیم و زیر نور لامپ خوابیدیم. خوابیدیم نه، خوابید. چون من همون آدمی بودم که تمام زندگیم با چشم بند می‌خوابیدم و با کوچک‌ترین نوری خواب از سرم می‌پرید. تا صبح به پهلو دراز کشیدم و پلک چشماش رو دیدم. کرکره‌ی بسته‌ای که وقتی باز می‌شد دنیام رو داخلش می‌دیدم. اولین شبی بود که کنارم خوابید اولین شبی بود که کنارش تا صبح بیدار موندم‌. از اون شب دیگه هیچ شبی چراغ اتاق خوابم شب‌ها خاموش نشد. کم کم عادت کردم به زیر نور خوابیدن. باور کردنش سخته ولی من عادت کردم به عادتش. دیگه هیچ وقت تو تاریکی خوابم نبرد حتی وقتی سال‌ها از رفتنش گذشته بود من زیر نور می‌خوابیدم. می‌دونی چیه آدم عادت میکنه به عادت‌های کسی که دوسش داره انقدر که حتی وقتی رفت اون عادت‌ها میشه یادگار بودنش. حالا من پر از عادت‌هایی هستم که برای خودم نیست. یادگاری مهمون‌هایی هست که اومدن تو زندگیم و رفتن. که تغییرم دادن و رفتن. انقدر که دیگه یادم نمیاد عادت‌های خودم‌چی بوده. امشب هیچ نوری تو این اتاق نیست. دوست دارم برگردم به عادت‌های خودم حتی اگه یه عمر شب‌ها تا صبح خوابم نبره. -گچپژ
ما قوی نبودیم شجاع هم نبودیم ما فقط مجبور بودیم اجبار آدم ها را قوی وشجاع می‌کند.
گویی که دائم مشغول شستن کوهی از ظرفهای یکبار مصرف باشی زندگی من به همین بیهودگی میگذشت
موهایمان در جوانی سفید شد گفتند ارثی است درست می‌گفتند ما وارثان اضطراب تاریخ بودیم
‌هـیـچ چـیـز برای آن‌هایی که می‌اندیشند «مقدس» نیست
_
من می دانم تاریکی یعنی چه انبوه می شود غلیظ می شود بعد یک دفعه منفجر می شود و همه چیز را غرق می کند.
صدای گلوله ای اگر شنیدی نترس گلوله ایی که قصد تو باشد صدایش شنیدنی نیست
من گالیلئو گالیله‌ی غرق شدن توی آسمونم من لودویگ فان بتهوون حمله‌های عصبی در بدترین شرایطم من آرتور شوپنهاور میگرن گرفتنم من آیزاک نیوتون گم کردن وسایلمم من رولینگ استونز تحقیر کردن خودمم من آبراهام لینکن این خشم‌های پر دردم من مارک زاکربرگ تمام غم های گرفته‌ی احساسی‌ام من بهترین‌ام توی بدترین چیزها همانطور که به طرز بی‌نقصی ناقصم.
[مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن] تنم در وسعت دنیای پهناور نمی‌گنجد روان سرکشم در قالب پیکر نمی‌گنجد مرا اسرار از این گفته‌ها بالاتر است ، امّا به گوش خلق ، از این حرف بالاتر نمی‌گنجد به سینه دست نادانی مزن ارباب دانش را اگر علمی تو را در مخزن باور نمی‌گنجد عجب نبوَدکه این خوابیدگان رانیست بیداری اذان صبح اندر گوشهای کر نمی‌گنجد مرا خواب آن زمان آید،که در زیر لَحَد باشم سر پُرشور اندر نرمی بستر نمی‌گنجد ز بس راه وفاداری سریع و آتشین رفتم سخنهای وفایم در دل دلبر نمی‌گنجد توانگر رامخوان در گوش دل اسرار ِدرویشی که در خشخاش،خورشید بلندْاختر نمی‌گنجد دل سرگشته‌ام هر لحظه آهنگ عَدَم دارد که رسوایی چو من در عالم ِ دیگر نمی‌گنجد نشان قبر مگذارید بعد از مرگ یغما را شهاب طارم ِاسرار،در مقبر نمی‌گنجد