کشتیها بخاطر آبی که اطرافشونه غرق نمیشن
بلکه بخاطر آبی که به داخلشون نفوذ میکنه غرق میشن
«يقولونَ بأفواههم ما ليسَ في قلوبهم و اللّه أعلمُ بما يکتمونَ»
با دهانهایشان چیزی را میگویند که در دلهایشان نیست
و خدا به آنچه پنهان میکنند، داناتر است.
به یادم هست روزی مصرّانه به تو می گفتم
ما هرگز خسته نخواهیم شد
اما مدتی بعد،فرصتی به تو گفتم:
ما نیز خسته می شویم و خسته شدن
حق ماست
اینکه خسته می شویم و از نفس می افتیم و در زانوهایمان دردی حس می کنیم
مسأله ای نیست.
مسأله این است که
بتوانیم زیر درخت بیدی
کنار جوی آبی
روی تخته سنگی
در کنار هم بنشینیم
و خستگی از تن و روح هم بتکانیم
خسته نشدن
خلاف طبیعت است
همچنان که خسته ماندن.
دیگر نگفتم که ما تا زنده ایم، خسته نخواهیم شد بلکه گفتم:
ما هرگز، خسته نخواهیم ماند.
امروز اما میگویم خسته خواهیم شد
و خسته خواهیم ماند
وقتی تنها یک نفرمان
روحش زیر درخت بیدی
کنار جوی ابی
روی تخته سنگی
تکانده شود
دیگری خسته خواهد شد
دیگری خسته خواهد ماند
دیگری تمام خواهد شد
دیگری خواهد مرد.
-نادر ابراهیمی/گچپژ
زن هفته ای یک بار دنبال مرد می آمد
باهم در شهر چرخی می زدند
و در آخر با تلخی از هم جدا می شدند.
وقتی همدیگر را نمی دیدند
دلشان برای هم می تپید
اما وقتی با هم بودند
حرفی برای گفتن نداشتند.
سرانجام با هم ازدواج کردند
و برای همیشه از هم جدا شدند.