از مردم متنفرم؛
ازشون میترسم؛
در واقع تمام عمرم ازشون میترسیدم؛
آدمای که دوستشون داشتم،
آدمایی که بهشون اعتماد داشتم،
بدترین بلاها رو سرم آوردن.
نه میتوانیم بمیریم، نه میتوانیم زندگی کنیم. نه میتوانیم همدیگر را ببینیم، نه میتوانیم همدیگر را ترک کنیم.
به تنگنای عجیبی افتاده ایم.
خیلی دلتنگ شما هستم
لطفا با من تماس بگیرید
من در دسترسم
من در حال مکالمه با کسی نیستم
مخاطب مورد نظر شما در حال انتظارِ غیر قابل قبولی ست، صدایش کنید؛
چقدر شب ها عجیب شدند
دیگر به جای خوابیدن
تا صبح دو زانوی خود را بغل میکنم
گوشه ای کز میکنم
و خیره به دیوار سفید روبرویم یادی از حماقت هایم میکنم.
راننده اسنپ تو ماشینش یه نوشته با این مضمون که ناشنواست گذاشته بود. وسط مسیر گوشیش زنگ خورد، برداشت و با گوشی صحبت کرد. گفتم: “پس چرا این کاغذو چسبوندی؟” گفت: “بعضی روزا حوصلهی آدما رو ندارم.”
تنهایی چیزی شبیه روی نیمکت آخر کلاس نشستن نیست.یا اینکه مجبورشوی لقمه های کوکوی سبزی باقی مانده ازشام دیشب را گوشه ای از مدرسه پای سوزنی های کاج تنها تنها گازبزنی و بخوری.
تنهایی چیزی شبیه داشتن یک فامیل مسخره نیست که روی تخته با چند ضربدر نوشته شودو همکلاسیهای خوش ذوق و خود شیفته ات با آن قافیه درست کنند و شعرش را دست جمعی بخوانند.
تنهایی این نیست که ازترس تا خانه بدوی و بعد کسی نباشد در را باز کند. تنهایی نداشتن کلید خانه نیست.
تنهایی چیزی شبیه گم شدن صدای هق هق بین صدای شستن ظرفها در آشپزخانه نیست.
تنهایی شکل گلِ سَرِ قرمز، پنهان زیر مغنعه نیست.
تنهایی داشتنِ آخرین تلِ نازک نیست یا النگوی بدلی که رنگ و لعابش رفته است.
تتهایی چک کردن ناخودآگاه تلفن همراه نیست.
تنهایی این نیست که هی بنویسی و ازترس ارسال نکنی.
تنهایی انتظارشنیدن صدای کسی نیست.تنهایی تنها شدن نیست یا اینکه کسی نباشد دیگر بیدارت کند، سراغت را بگیرد...تنهایی این نیست که کسی نباشد.
تنهایی این نیست که نصفِ شب ازخواب بیدارشوی با ترس و لرز و کسی نباشد لیوان آبی برایت بریزد. ویاکسی نباشد که بشود به او گفت چه خوابی دیده ای. تنهایی نِشستن سر ماهیتابه نیمروی سوخته نیست.
تنهایی این نیست که صندلی جلوی تاکسی بنشینی و با آهنگ تکراری ضبط بغض کنی و از مقصد بگذری و یادت برود کجا باید پیاده میشدی.
تنهایی چیزی شبیه حشره سوخته ی چسبیده به مهتابی نیم سوز نیست.یا میخ کهنه بر دیوار که دیگر چیزی آویزونش نیست.
تنهایی مورچه افتاده در کاسه توالت نیست که وقتی داری نجاتش میدهی همزمان لهش میکنی...
تنهایی صبرکردن به پای کاری بی رونق نیست.
تنهایی این نیست که آخرین سیگار شکسته را به هم بچسبانی و توی تاریکی اتاق دود کنی.
تنهایی دیدن هزاران بار فیلم قدیمی نیست.یا گوش دادن به یک آهنگ نوستالژیک.
تنهایی هندزفریهای گره خورده و چسبیده به گوش نیست.
تنهایی تندتند تایپ کردن و ارسال نکردن نیست...
تنهایی، فقط تنهایی نیست
یه وقتایی هم همیشه حالت بده، وقتی ازت میپرسن خوبی؟
دیگه روت نمیشه بگی نه، میشینی میشماری میگی خب، اونبار گفتم نه، دیشبم گفتم نه، امروز باید بگم خوبم!