وقتی ریش جوگندمی و اتوکشیده اش با چین و چروک صورتش ترکیب میشد خیلی ترسناک بود ولی قبول کردم که تا قم مسافرش باشم،سوار ماشین شدم .تا مدت زیادی سکوت کردم ، وسط راه مشغول حرف زدن با تلفن بودم ، رفیقم بود ،غر میزدم،بغض هم داشتم،حمله ی صبح اسرائیل کلافه ام کرده بود.با انگشتش اشاره کرد و گفت: بزنین بزنیم ؟ من هم سرم را به نشانه تایید تکان دادم،باز هم سکوت و نگاه ترجیحم بود،رسیدیم جایگاه ، مسئول جایگاه سهمیه ی کارت بنزنیش تمام شده بود گفت : دوباره ۱۲ شب شارژ میکنن اونموقع بیاید تا 12 ظهر هم تموم میشه، آقای راننده ی خوشتیپ ترسناک، هم بزنین میزد هم غر میزد راه که افتادیم سر صحبت باز شد،از سختی مسافرکشی و اسنپ و .... این ها شروع کرد به درد دل. صدایش خیلی بم بود،انگار از ته چاه درمی آمد ، کولر هم نگرفته بود و حجم رفت و آمد باد باعث میشد به زور صدایش را بشنوم ،
فک کنم میگفت : هیچیش نمیصرفه ، الان برسم قم تا ساعت ۱۲ باید صبر کنم، کارت ها شارژ بشه.
گفتم: آره بابا گندشو درآوردن
گفت: نه، مملکت خوبی داریم
گوشمو تیز کردم صداشو بشنوم : همین دیشب کشیک بودم.
- کجا کار میکنی ؟
-نگهبان دانشگاه علوم پزشکی سمنانم.
گفت : آره دیشب کشیک بودم ،وقتی خبر اومد که زدن ،چند تا همکارا گفتن:اگر با ترامپ توافق میکردیم ، چه میدونم اگ پسر شاه می اومد اینجوری نمیشد.
گفتم:برو خداروشکر کن تو مملکتی زندگی میکنی که باج به شغال نمیده ، اینا زدن چون بهشون باج ندادیم ، اکثر کشور های منطقه جلو اسرائیل و آمریکا سرخم میکنن جز ایران. ما حاکمیتمون مستقله سرمون بالاس ،حرضت آقا پرچمو بالا نگه داشته ،
دل ظاهر بین من با خودش نجوا میکرد : این چرا اینجوری شد ؟ بهش نمیخورد که؟؟ نذاشت یکم بزنیم تو فاز ضد انقلاب
گفتم : جدی ؟؟گفتی ؟
گفت : اره به مولا گفتم الان آمریکا بیاد،شاه بیاد،اختیار ناموس خودتو نداشته باشی خوبه؟
یا اینکه باج به شغال ندی؟؟
ی نگاه بهم کرد گفت:
الانم که زدن گور خودشونو کندن، به وقتش میزنیم ، عوام جماعت میگه بزن بزن ، ولی سپاه میدونه کی بزنه .
نفس لوامه میفرمود : فلان فلان شده،یکم از این یاد بگیر.
عصر جمعه 23 خرداد 1404 جاده ی قم گرمسار
شاید ادامه داشته باشد .....
#واحدتاریخشفاهیحسینیههنرقم
#باجبهشغالنمیدیم
💠حسینیه هنر؛ محفل هنر، اندیشه و رسانه
🔘 @hhonar_qom