هدایت شده از محسن جهاندیده
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
يوسف بن ابى سعيد گويد: روزى در محضر امام صادق (عليه السلام ) بودم و آنحضرت به من فرمود: چون روز قيامت شود، و خداى تبارك و تعالى خلائق را گرد آورد نخستين كسى را كه بخوانند نوح (عليه السلام ) است.
پس به او گويند: آيا تبليغ رسالت كردى ؟
در پاسخ گويد: آرى
به او گويند: كيست كه براى تو گواهى دهد؟
پاسخ دهد: محمد بن عبدالله (صلى الله عليه و آله )
امام صادق فرمود: پس نوح (عليه السلام ) بيايد و از بین مردم عبور کند تا به نزد نبی مکرم اسلام (صلى الله عليه و آله ) كه روى تلى از مشک قرار دارد و امیرالمؤمنین (عليه السلام ) نيز با او است برسد، و اين است گفتار خداى عزوجل:
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا
و چون او را يعنى على (عليه السلام ) را نزديك (و مقرب درگاه خدا و رسول) بينند چهره كسانى كه كفر ورزيدند بدريخت (و سيه گون گردد)
نزديك آيد و به پیامبر (صلى الله عليه و آله ) گويد:
اى محمد همانا خداى تبارك و تعالى از من پرسيد كه آيا تبليغ رسالت كردى ؟ و من پاسخ دادم آرى ، پس فرمود: كيست كه براى تو گواهى دهد؟ من گفتم محمد (صلى الله عليه و آله
پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) به جعفر بن ابي طالب و حمزة بن عبدالمطلب فرمايد:
يَا جَعْفَرُ وَ يَا حَمْزَةُ اذْهَبَا وَ اشْهَدَا لَهُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ
اى جعفر و اى حمزه برويد و براى نوح گواهى دهيد كه او تبليغ رسالت كرد، امام صادق (عليه السلام ) فرمود: پس جعفر و حمزه گواهان تبليغ رسالت پيغمبرانند
من عرض كردم : قربانت پس على (عليه السلام ) كجاست ؟ فرمود:
هُوَ أَعْظَمُ مَنْزِلَةً مِنْ ذَلِكَ
مقام آنحضرت بالاتر از اين است
بحارالأنوار ج٧ ص٢٨٢ به نقل از كافى شریف
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
الإمامُ الباقرُ عليه السلام:
قُرى ء عندَ أميرِ المؤمنينَ عليه السلام
«إذا زُلزلتِ الأرضُ زِلْزالها»
إلى أنْ بَلَغَ قولَهُ:
«وقالَ الإنسانُ مالَها* يومئذٍ تُحدِّثُ أخبارَها»
امام باقر عليه السلام :در حضور امير المؤمنين سوره «زلزال» تلاوت شد: «هنگامى كه زمين را با [شديدترين] لرزشش بلرزانند» تا آيه «و انسان بگويد: زمين را چه شده است ؟ آن روز است كه زمين اخبار خود را مى گويد».
قال : أنا الإنسانُ ، إيّايَ تُحدِّثُ أخبارَها
حضرت فرمود: آن انسان منم ، زمين خبرهايش را به من مى دهد.
بحارالأنوار ج۴۲ ص۱۷ به نقل از الخرائج و الجرائح
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
جابر بن عبد اللَّه انصارى مىگويد: ما در معيّت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در منى بوديم، مردى را ديديم كه سجود و ركوع مىكند و تضرّع دارد، عرض كرديم: اى رسول خدا چقدر نيكو نماز مىخواند!! حضرت فرمود:
هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ أَبَاكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ
اين مرد همان است كه پدر شما را از بهشت اخراج نمود،
اميرالمؤمنين على عليه السّلام بدون پروا به طرفش رفته پس او را تكان داد به طورى كه دندههاى راستش در چپ و دندههاى چپش در راست او فرو رفت، سپس حضرت به او فرمود:
لَأَقْتُلَنَّكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ
اگر خدا بخواهد تو را خواهم كشت.
شيطان گفت: تا زمان معهود كه پروردگارم معيّن نموده تو نمی توانی، سپس گفت چرا مىخواهى مرا بكشى ؟
فَوَ اللَّهِ مَا أَبْغَضَكَ أَحَدٌ إِلَّا سَبَقَتْ نُطْفَتِي إِلَى رَحِمِ أُمِّهِ قَبْلَ نُطْفَةِ أَبِيهِ وَ لَقَدْ شَارَكْتُ مُبْغِضِيكَ فِي الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ
به خدا سوگند احدى تو را دشمن ندارد مگر آن كه نطفه من زودتر از نطفه پدرش در رحم مادرش قرار گرفته من در اموال و اولاد دشمنان تو شركت دارم
چنانچه خداوند عزّ و جلّ در كتاب محكمش مىفرمايد:
وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ
در اموال و اولاد ايشان شريك شو
بحارالأنوار ج18 ص89 به نقل از علل الشرايع شيخ صدوق
فضيلت مولانا أميرالمؤمنين صلوات الله وسلامه عليه
امام صادق فرمودند: روزی پیامبر در میان جمعی از اصحاب نشسته بود. با دگرگونی بپا خاست و به استقبال جنازهای از منطقه حبش رفت که آن جنازه بر دوش چهار مرد بود، پیامبر فرمود: آنرا به زمین بگذارید، سپس پارچه از صورتش کنار زد و فرمود:
أَيُّكُمْ يَعْرِفُ هَذَا
کدامیک از شما این شخص را میشناسید.
فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا عَبْدُ بَنِي رِيَاحٍ مَا اسْتَقْبَلَنِي قَطُّ إِلَّا قَالَ وَ اللَّهِ أَنَا أُحِبُّكَ
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ای رسول خدا! من این شخص را میشناسم؛ این مرد از قبیله بنیریاح است که هرگاه مرا میدید، میگفت: به خدا قسم تو را دوست دارم.
پیامبر(ص) فرمود:
مَا يُحِبُّكَ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا يُبْغِضُكَ إِلَّا كَافِرٌ
ای علی! تنها انسان مؤمن تو را دوست دارد و تنها انسان کافر، تو را دشمن میدارد
. همانا هفتاد هزار گروه از ملائکه که هر گروهی، هفتاد هزار میباشند، این مرد را تشییع میکنند، سپس او را از تخته یا لباسی که در آن بود، درآورده و او را غسل داده و کفن کرد و بر او نماز خواند و فرمود: ملائکه راه را بر او کوتاه کردند
إِنَّمَا فُعِلَ بِهِ هَذَا لِحُبِّهِ إِيَّاكَ يَا عَلِيُ
و همانا این عمل بدین جهت بود که این شخص تو را ای علی، دوست داشت
بحارالأنوار ج39 ص 254
الإمامُ امیرالمؤمنین عليٌّ عليه السلام :
يا كميلَ بنَ زيادٍ، سَمِّ كُلَّ يومٍ بِاسمِ اللّه ِ و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ باللّه ِ و تَوَكَّلْ عَلَى اللّه ِ ، و اذكُرْنا و سَمِّ بِأسمائنا و صَلِّ علَينا و استَعِذْ بِاللّه ِ بِنا ، و ادرَأْ بذلكَ عن نفسِكَ و ما تَحُوطُهُ عِنايَتُكَ ، تُكْفَ شَرَّ ذلكَ اليَومِ إنْ شاءَ اللّه ُ
امام على عليه السلام : اى كميل بن زياد! هر روز نام خدا را ببر و «لا حول و لا قوّة إلاّ باللّه» بگو و به خدا توكّل نما و ياد ما كن و نام ما را ببر و بر ما درود فرست و به واسطه ما به خدا ، پناه بر و بدين وسيله [بدى را] از خودت و آنچه به تو تعلّق دارد دور كن، تا به خواست خدا از شرّ آن روز ايمن باشى .
بحار الأنوار : ج۷۴ ص۲۶۶ ح۱ به نقل از بشارة المصطفی
زمينه سازان دولت اهل بيت عليهم السلام
روایت اول
قال رسول اللّه صلي الله عليه و آله : يَخرُجُ اناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيُوَطِّئونَ لِلمَهدِيِّ
پيامبر خدا صلى الله عليه وآله : از مشرق زمين مردمى قيام مى كنند و زمينه را براى (ظهور) مهدى آماده مى سازند.
بحار به نقل از كشف الغمّة : 3 / 267
زمينه سازان دولت اهل بيت عليهم السلام
روایت دوم
بَينَما نَحنُ عِندَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله إذ أقبَلَ فِتيَةٌ مِن بَني هاشِمٍ ، فَلَمّا رآهُمُ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله اغرَورَقَت عَيناهُ وتَغَيَّرَ لَونُهُ . قالَ : فَقُلتُ : ما نَزالُ نَرى في وَجهِكَ شَيئًا نَكرَهُهُ ! فَقالَ : إنّا أهلُ بَيتٍ اِختارَ اللّه ُ لَنَا الآخِرَةَ عَلَى الدُّنيا ، وإنَّ أهلَ بَيتي سَيَلقَونَ بَعدي بَلاءً وتَشريدًا وتَطريدًا ، حَتّى يَأتِيَ قَومٌ مِن قِبَلِ المَشرِقِ مَعَهُم راياتٌ سودٌ فَيَسأَلونَ الخَيرَ فَلا يُعطَونَهُ ، فَيُقاتِلونَ فَيُنصَرونَ ، فَيُعطَونَ ما سَأَلوا فَلا يَقبَلونَهُ ، حَتّى يَدفَعوها إلى رَجُلٍ مِن أهلِ بَيتي فَيَملَأَها قِسطًا كَما مَلَؤوها جَورًا ، فَمَن أدرَكَ ذلِكَ مِنكُم فَليَأتِهِم ولَو حَبوًا عَلَى الثَّلجِ
در خدمت رسول خدا صلی الله عليه و آله بوديم كه تعدادى از جوانان بنى هاشم آمدند. چون پيامبر صلي الله عليه و آله آنان را ديد، آب ديدگانش سرازير گشت و رنگش تغيير كرد. عبداللّه گويد : عرض كردم : ما هميشه در چهره شما حالتى مى بينيم كه ناراحتمان مى كند! پيامبر فرمود: ما خاندانى هستيم كه خداوند براى ما آخرت را بر دنيا برگزيد و اهل بيتم، پس از من، بلا و آوارگى و در به درى خواهند ديد تا اين كه از جانب مشرق زمين، مردمى با پرچمهاى سياه مى آيند و خواهان خير مى شوند، اما به آنها داده نمى شود، پس مى جنگند و پيروز مى شوند و آن چه خواسته اند به آنها داده مى شود، اما آن را نمى پذيرند تا اين كه حكومت را به مردى از اهل بيت من مى سپارند و او، آن را پر از عدل و داد مى كند، همان گونه كه پر از ستم و بيدادش كرده اند. پس هريك از شما آن زمان را درك كرد، به آنها بپيوندد، حتى اگر ناچار شود، روى يخ، سينه خيز رود.
دلائل الإمامة : 442 / 414 ، كشف الغمّة : 3 / 262
زمينه سازان دولت اهل بيت عليهم السلام
روایت سوم
الإمام الباقر عليه السلام : كَأَنّي بِقَومٍ قَد خَرَجوا بِالمَشرِقِ يَطلُبونَ الحَقَّ فَلا يُعطَونَهُ ، ثُمَّ يَطلُبونَهُ فَلا يُعطَونَهُ ، فَإِذا رَأَوا ذلِكَ وَضَعوا سُيوفَهُم عَلى عَواتِقِهِم ، فَيُعطَون ما سَأَلوهُ فَلا يَقبَلونَهُ حَتّى يَقوموا ، ولا يَدفَعونَها إلاّ إلى صاحِبِكُم . قَتلاهُم شُهَداءُ ، أما إنّي لَو أدرَكتُ ذلِكَ لاَستَبقَيتُ نَفسي لِصاحِبِ هذَا الأَمرِ
امام باقر عليه السلام: گويى مردمى را مى بينم كه در مشرق زمين قيام كرده اند و حقّ را مطالبه مى كنند اما به آنان داده نمى شود و باز مطالبه مى كنند، ولى باز هم به آنان نمى دهند و چون وضع را اين گونه ديدند، شمشيرهاى خود را از نيام مى كشند و در اين زمان، آن چه را طلب كرده اند به آنان مى دهند، اما آن را نمى پذيرند تا اين كه برخيزند و آن را به صاحب (و امام زمان) شما دهند. كشتگان آنان شهيدند. بدانيد كه اگر من آن زمان را درك كنم، جانم را براى صاحب اين امر نگه مى دارم.
الغيبة للنعمانيّ : 273 / 50 عن أبي خالد الكابليّ .
زمينه سازان دولت اهل بيت عليهم السلام
روایت چهارم
الإمام الحسن عليه السلام : إنَّ النَّبِيَّ صلي الله عليه و آله ذَكَرَ بَلاءً يَلقاهُ أهلُ بَيتِهِ عليهم السلام ، حَتّى يَبعَثَ اللّه ُ رايَةً مِنَ المَشرِقِ سَوداءَ ، مَن نَصَرَها نَصَرَهُ اللّه ، ومَن خَذَلَها خَذَلَهُ اللّه ُ ، حَتّى يَأتوا رَجُلاً اِسمُهُ كَاسمي ، فَيُوَلّونَهُ أمرَهُم ، فَيُؤَيِّدُهُ اللّه ُ ويَنصُرُهُ
امام حسن عليه السلام: پيامبر از رنج و بلاهايى ياد كرد، كه اهل بيتش عليهم السلامتا زمانى كه خداوند پرچمهاى سياهى را از مشرق مى فرستد، مى بينند. هركس آنها را يارى دهد، خداوند ياريش رساند و هركس تنهايشان گذارد، خداوند او را تنها و بى ياور گذارد؛ صاحبان اين پرچمها، نزد مردى كه همنام من است مى روند و زمام امور خود را به دست او مى سپارند و خداوند او را پشتيبانى مى كند و نصرتش مى دهد.
عقد الدرر : 130 ، الملاحم والفتن : 49 عن العلاء بن عتبة
زمينه سازان دولت اهل بيت عليهم السلام
روایت پنجم
عَفّانُ البَصرِيُّ عَنِ الإمامِ الصّادِقِ عليه السلام : قالَ لي : أتَدري لِمَ سُمِّيَ قُمُّ ؟ قُلتُ : اللّه ُ ورَسولُهُ وأنتَ أعلَمُ ، قالَ : إنّما سُمِّيَ قُمُّ لِأَنَّ أهلَهُ يَجتَمِعونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ ويَقومونَ مَعَهُ ويَستَقيمونَ عَلَيهِ ويَنصُرونَهُ
عفّان بصرى: امام صادق عليه السلام به من فرمود: آيا مى دانى چرا قم را، قم ناميده اند؟ عرض كردم: خدا و رسول او و شما بهتر مى دانيد. فرمود: از آن جهت قم ناميده شد كه مردم آن بر گرد قائم آل محمّد صلوات اللّه عليه جمع مى شوند و همراه او قيام مى كنند و در راه او پايدارى مى ورزند و ياريش مى رسانند.
البحار : 60 / 216 / 38 نقلاً عن كتاب تاريخ قم .
أَعْظَمُ اَللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ جَعَلَنَا اَللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِنَ اَلطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ اَلْإِمَامِ اَلْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ
زمينه سازان دولت اهل بيت عليهم السلام
روایت ششم
سَتَخلو كوفَةُ مِنَ المُؤمِنينَ ، ويَأرِزُ عَنهَا العِلمُ كَما تأرِزُ الحَيَّةُ في جُحرِها ، ثُمَّ يَظهَرُ العِلمُ بِبَلدَةٍ يُقالُ لَها قُم ُّ، وتَصيرُ مَعدِنًا لِلعِلمِ وَالفَضلِ حَتّى لايَبقى فِي الأَرضِ مُستَضعَفٌ فِي الدّينِ حَتّى المُخَدَّراتُ فِي الحِجالِ ، وذلِكَ عِندَ قُربِ ظُهورِ قائِمِنا ، فَيَجعَلُ اللّه ُ قُمَّ وأهلَهُ قائِمينَ مَقامَ الحُجَّةِ ، ولَولا ذلِكَ لَساخَتِ الأَرضُ بِأَهلِها ، ولَم يَبقَ فِي الأَرضِ حُجَّةٌ ، فَيَفيضُ العِلمُ مِنهُ إلى سائِرِ البِلادِ فِي المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ، فَيَتِمُّ حُجَّةُ اللّه ِ عَلَى الخَلقِ حَتّى لا يَبقى أحَدٌ عَلَى الأَرضِ لَم يَبلُغ إلَيهِ الدّينُ وَالعِلمُ ، ثُمَّ يَظهَرُ القائِمُ عليه السلام
امام صادق عليه السلام: به زودى كوفه از مؤمنان خالى گردد و بساط علم از آن برچيده شود همان گونه كه مار در سوراخش مى خزد. سپس علم و دانش در شهرى به نام قم آشكار گردد و اين شهر به كانون علم و فضل تبديل شود، تا جايى كه در روى زمين، مستضعف دينى باقى نماند، حتى زنان پرده نشين. اينها همه در زمانى اتفاق افتد كه ظهور قائم ما، نزديك است. خداوند، قم و اهل آن را به منزله حجّت قرار مى دهد. اگر نه چنين بود، بى گمان زمين، مردم را در كام خود فرو مى برد و در زمين، حجّتى باقى نمى ماند. علم و دانش از قم به ساير نقاط شرق و غرب عالم سرازير مى شود و بدين سان حجّت خدا بر خلق تمام مى شود، تا جايى كه در روى زمين كسى باقى نمى ماند كه دين و علم به او نرسيده باشد؛ پس از آن، قائم عليه السلام ظهور مى كند.
البحار : 60 / 213 / 23 نقلاً عن كتاب تاريخ قم .