پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: يا على! ششصد هزار گوسفند مىخواهى يا ششصد هزار دينار يا ششصد هزار جمله؟ عرض كرد: اى رسول خدا! ششصد هزار جمله. پيامبر فرمود: آن ششصد هزار جمله را در شش جمله جمع و خلاصه مىكنم.
ياعليُّ إذا رَأيتَ الناسَ يَشتَغِلُونَ بالفَضائلِ فاشتَغِلْ أنتَ بِإتمامِ الفَرائضِ
اىعلى! هرگاه ديدى مردم به فضايل ومستحبات مىپردازند، تو به كامل كردن فرايض بپرداز
وإذا رَأيتَ الناسَ يَشتَغِلُونَ بِعَمَلِ الدنيا فاشتَغِلْ أنتَ بعَمَلِ الآخِرَةِ
و هرگاه ديدى مردم سرگرم كار دنيايند، تو سرگرم كار آخرت شو
وإذا رأيتَ الناسَ يَشتَغِلونَ بِعُيوبِ الناسِ فاشتَغِلْأنتَ بِعُيوبِ نفسِكَ
و هرگاه ديدى مردم به عيبهاى مردم مىپردازند، تو به عيبهاى خودت بپرداز
وإذا رَأيتَ الناسَ يَشتَغِلونَ بتَزيينِ الدنيا فاشتَغِلْ أنتَ بتَزيينِ الآخِرَةِ
و هرگاه ديدى مردم به آراستن دنيا مىپردازند، تو به آراستن آخرت بپرداز
وإذا رَأيتَ الناسَ يَشتغِلونَ بكَثرَةِ العَمَلِ فاشتَغِلْ أنتَ بصَفوَةِ العَمَلِ
و هرگاه ديدى مردم به زيادى عمل مىپردازند، تو به خالص كردن عمل بپرداز
وإذا رَأيتَ الناسَ يَتوسَّلُونَ بالخَلقِ فَتَوَسَّلْ أنتَ بالخالِقِ.
و هرگاه ديدى مردم به خلق متوسّل مىشوند، تو به خالق متوسّل شو.
تحرير المواعظ العددية، ص: 431
چرا حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السّلام ترسید ولی حضرت ابراهیم علیه السّلام نترسید....
اسماعيل بن فضل هاشمى گويد از امام صادق (عليه السّلام) پرسيدم كه چطور وقتى موسى بن عمران ريسمانها و عصاهاى جادوگران را ديد در خود احساس ترس كرد ولی ابراهيم را كه در منجنيق نهادند و به آتش انداختند در خود احساس ترس نكرد؟
فرمود:
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حِينَ وُضِعَ فِي اَلْمَنْجَنِيقِ كَانَ مُسْتَنِداً إِلَى مَا فِي صُلْبِهِ مِنْ أَنْوَارِ حُجَجِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
چون ابراهيم به آتش افكنده شد اعتماد بحجج الهى داشت كه در صلب او بودند ولی موسى چنين نبود براى همين احساس ترس كرد و ابراهيم احساس ترس نكرد.
امالی شیخ صدوق مجلس ۹۴ روایت دوم
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
لقمان در سفارشهاى خويش به فرزندش چنين گفت:
خَفِ اَللَّهَ خَوْفاً لَوْ وَافَيْتَهُ بِبِرِّ اَلثَّقَلَيْنِ خِفْتَ أَنْ يُعَذِّبَكَ اَللَّهُ
اى پسرم از پروردگارت چنان بترس كه اگر عبادت ثقلين را نزد او ببرى،از كيفر او نگرانى داشته باشى
وَ اُرْجُ اَللَّهَ رَجَاءً لَوْ وَافَيْتَهُ بِذُنُوبِ اَلثَّقَلَيْنِ رَجَوْتَ أَنْ يَغْفِرَ اَللَّهُ لَكَ
و به رحمت او چنان اميدوار باش كه اگر گناه ثقلین را همراهت بردى، امید مغفرت و آمرزش داشته باشى.
امالی شیخ صدوق مجلس ۹۵ روایت ۵
رَأَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَجُلاً يَدْعُو وَ يَقُولُ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا تُسْأَلُ فَأَعْطِنِي أَفْضَلَ مَا تُعْطِي
فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنِ اُسْتُجِيبَ لَكَ أُهَرِيقَ دَمُكَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ
نبی مکرم اسلام دیدند شخصی چنین دعا میکند و میگوید
بارالها بهترین چیزی که از تو خواسته شده را میخواهم پس تو نیز بهتر از آنچه عطا کردهای را به من عطا کن
پیامبر فرمودند اگر دعای تو مستجاب شود در راه خدا به شهادت خواهی رسید
عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
فَوْقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ اَلرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ
امام صادق علیه السلام فرمودند بالاتر از هر خوبی؛ خوبی دیگری است تا زمانی که شخص در راه خدا به شهادت میرسد؛ دیگر بالاتر از شهادت خوبی نیست.
قال أَبو جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ :
كَفَى بِالْمَرْءِ عَيْباً أَنْ يَنْظُرَ مِنَ اَلنَّاسِ إِلَى مَا يَعْمَى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ أَوْ يُعَيِّرَ اَلنَّاسَ بِمَا لاَ يَسْتَطِيعُ تَرْكَهُ وَ يُؤْذِيَ جَلِيسَهُ بِمَا لاَ يَعْنِيهِ
در عيب آدمى همين بس كه عيب مردم را ببيند ولى از ديدن عيب خود كور باشد
يا مردم را به كارى كه خود نمىتواند از آن دست بردارد سرزنش كند
يا همنشين خود را با سخنان بيهوده آزار دهد.
الأمالي للمفید مجلس هشتم روايت اول
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُ رَبِّي وَلَداً نَضِيرَ الْوَجْهِ وَ لَا وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ وَ لَكِنْ سَأَلْتُ رَبِّي وُلْداً مُطِيعِينَ لِلَّهِ خَائِفِينَ وَجِلِينَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ بِهِ عَيْنِي
امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند: بخدا قسم از خدا فرزند زيبا و خوش قد و قامت نخواستم ولى تقاضا كردم فرزندى مطيع خدا و خدا ترس و با تقوا عنايت فرمايد تا هر وقت چشمم به او افتاد كه فرمانبردار خدا است چشمم روشن شود و خرسند شوم
بحار الأنوار به نقل از مناقب ابن شهر آشوب ج 24 ص 132
یکی از کاربردی ترین روایات در جامعه امروز
امير المؤمنین عليه السّلام شنيد كه مردى دارد قنبر را ناسزا ميگويد و قنبر تصميم گرفت كه پاسخش را بدهد. امير مؤمنان قنبر را صدا زد كه اى قنبر آهسته باش؛ اين ناسزاگو را بهمان حالت پستى رها كن كه در اين صورت خدا را خشنود و شيطان را خشمناك و دشمنت را ناراحت خواهى كرد.
فَوَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ مَا أَرْضَى اَلْمُؤْمِنُ رَبَّهُ بِمِثْلِ اَلْحِلْمِ
سوگند بخدائى كه دانه را شكافت و مخلوقات را آفريد هیچ چيزى مانند حلم موجب رضاى الهى نيست
وَلاَ أَسْخَطَ اَلشَّيْطَانَ بِمِثْلِ اَلصَّمْتِ
و هيچ چيزى مانند سكوت شيطان را خشمناك نمی كند
وَلاَ عُوقِبَ اَلْأَحْمَقُ بِمِثْلِ اَلسُّكُوتِ عَنْهُ
و هيچ كارى مانند خاموش بودن و بىاعتنائى احمق را ناراحت نمی كند.
امالی مفید مجلس ۱۴ روایت ۲
امير المؤمنين علیه السلام وارد بازار بصره شد، نگاهى بمردم انداخت و ديد كه همه گرم داد و ستد هستند، به شدت گریه کرد و آنگاه فرمود:
يَا عَبِيدَ اَلدُّنْيَا وَ عُمَّالَ أَهْلِهَا إِذَا كُنْتُمْ بِالنَّهَارِ تَحْلِفُونَ وَ بِاللَّيْلِ فِي فُرُشِكُمْ تَنَامُونَ وَ فِي خِلاَلِ ذَلِكَ عَنِ اَلْآخِرَةِ تَغْفُلُونَ فَمَتَى تُحْرِزُونَ اَلزَّادَ وَ تُفَكِّرُونَ فِي اَلْمَعَادِ
اى بندگان دنيا و كارگزاران دنيا داران، در روز پيوسته سوگند مىخوريد، و در شب در بسترهاى خود مى خوابید، و در خلال اين حالات از آخرت غافليد، پس چه وقت زاد و توشه فراهم می کنید، و در امر معاد انديشه مىكنيد؟!
بحار الأنوار ج ۷۴، ص ۴۲۲ به نقل از امالی شیخ مفید
ميسّر گويد: امام صادق(عليه السّلام) به من فرمودند:
مَا تَقُولُ فِيمَنْ لاَ يَعْصِي اَللَّهَ فِي أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ إِلاَّ أَنَّهُ يَبْرَأُ مِنْكَ وَ مِنْ أَصْحَابِكَ عَلَى هَذَا اَلْأَمْرِ
نظرت دربارۀ كسى كه به هيچ وجه در امر و نهى خداوند نافرمانى او را نمیكند جز اينكه از تو و يارانت به علّت پذيرش اين امر (امامت ما خاندان) بيزارى جويد چیست؟
گفتم: در حضور شما چه عرض كنم؟ فرمودند: بگو،كه من بتو دستور دادهام بگوئى
گفتم:جاى چنين كسى در دوزخ است
امام صادق فرمودند:
مَا تَقُولُ فِيمَنْ يَدِينُ اَللَّهَ بِمَا تَدِينُهُ بِهِ وَ فِيهِ مِنَ اَلذُّنُوبِ مَا فِي اَلنَّاسِ إِلاَّ أَنَّهُ مُجْتَنِبُ اَلْكَبَائِرِ
نظر تو در بارۀ كسى كه براى خدا ديندارى كند بهمان چيزى كه تو بدان ديندارى مىكنى (معتقد به ولايت و امامت ماست) و بجز گناهان بزرگ ساير گناهانى كه مردم مرتكب مىشوند نيز از وى سر مىزند چيست؟
گفتم: در حضور شما چه عرض كنم؟
فرمودند: بگو،كه من بتو دستور دادهام بگوئى
گفتم:چنين كسى در بهشت خواهد بود
فرمودند: گويا برايت مشكل است كه بگوئى: او در بهشت است؟
گفتم: نه،
فرمودند: برايت مشكل نباشد، او در بهشت است، خدا مىفرمايد:
إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئٰاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً
«اگر از گناهان بزرگ كه از آنها بر حذر داشته مىشويد دورى كنيد ما گناهان كوچك شما را پوشانده و از آنها درمىگذريم و شما را در جايگاهى گرامى وارد مىسازيم»
بحار الأنوار ج ۷۶ ص ۱۶ به نقل از امالی شیخ مفید
رسول خدا صلى اللّٰه عليه و آله فرمودند:
زمانى موسى عليه السّلام نشسته بود كه ناگاه شيطان سوى او آمد و كلاه دراز رنگارنگى بسر داشت، چون نزديك موسى عليه السّلام رسيد، كلاهش را برداشت و خدمت موسى ایستاد و باو سلام كرد.
موسى گفت: تو كيستى؟
گفت من شيطانم.
موسى گفت: شيطان توئى؟! خدا آوارهات كند
شيطان گفت: من بخاطر منزلتى كه نزد خدا دارى آمدهام بتو سلام كنم
موسى عليه السّلام باو فرمود: اين كلاه چيست؟
بِهِ أَخْتَطِفُ قُلُوبَ بَنِي آدَمَ
گفت: بوسيله اين كلاه دل آدميزاد را ميربايم
موسى گفت:
فَأَخْبِرْنِي بِالذَّنْبِ اَلَّذِي إِذَا أَذْنَبَهُ اِبْنُ آدَمَ اِسْتَحْوَذْتَ عَلَيْهِ
بمن خبر ده از گناهى كه چون آدميزاد مرتكب شود بر او مسلط شوى؟
شيطان گفت:
إِذَا أَعْجَبَتْهُ نَفْسُهُ وَ اِسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَ صَغُرَ فِي عَيْنِهِ ذَنْبُهُ
هنگامى كه او را عجب بگیرد و از خود خوشنود باشد و عملش را زياد شمارد و گناهش در نظرش كوچك شود.
بحار الأنوار ج ٦٩ ص ١٩٦ به نقل از امالی مفید
امام باقر علیه السلام فرمودند:
.... ثُمَّ يُحْرِقُهُمَا بِالْحَطَبِ اَلَّذِي جَمَعَاهُ لِيُحْرِقَا بِهِ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ ؛ وَ ذَلِكَ اَلْحَطَبُ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهُ ...
امام زمان علیه السلام آن دو نفر را با همان هیزمی میسوزاند که جمع کردند تا علی و فاطمه و حسن و حسین را آتش بزند و آن هیزمها نزد ماست و از یکدیگر ارث می بریم
دلایل الامامة طبری ج۱ ص ۴۵۵
امير المؤمنين (عليه السّلام) مىفرمود:
إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ
بيمناكترين چيزى كه از آن بر شما مىترسم دو چیز است
طُولُ اَلْأَمَلِ وَ اِتِّبَاعُ اَلْهَوَى
آرزوى دراز و پيروى از خواستۀ دل و هوای نفس
فَأَمَّا طُولُ اَلْأَمَلِ فَيُنْسِي اَلْآخِرَةَ
امّا آرزوى دراز آخرت را بفراموشى مىسپارد
وَ أَمَّا اِتِّبَاعُ اَلْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ اَلْحَقِّ
و پيروى از خواستۀ دل آدمى را از راه حق باز مىدارد
أَلاَ وَ إِنَّ اَلدُّنْيَا قَدْ تَوَلَّتْ مُدْبِرَةً وَ اَلْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ مُقْبِلَةً
آگاه باشيد كه دنيا پشت كرده و ميرود، و آخرت رو كرده و مىآيد
وَ لِكُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ اَلْآخِرَةِ وَ لاَ تَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ اَلدُّنْيَا
و هر يك را فرزندانى خواهد بود، پس از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد
فَإِنَّ اَلْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَ حِسَابَ
چرا كه امروز روز عمل است و حساب نيست
وَ اَلْآخِرَةَ حِسَابٌ وَ لاَ عَمَلَ
و فردا روز حساب است و عمل نيست
بحارالانوار ج۷۰ ص۹۶ به نقل از امالی مفید