هدایت شده از دیمزن
بهشت، امتحان ورودی دارد.
#آیه_نوش
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
هدایت شده از دیمزن
📍📍📍📍مهم
سلام
به همراهان قدیمی و چهارصد پونصد نفری که تازه به جمع مون اضافه شده اند.😊🌺🌺
قدیمی ها می دونند که ما اینجا همراه هم یه سری موضوعات رو پیش می بریم.
✅️#آیه_نوش
که روزانه یه دریافت و تلنگر شخصی خودم از یک آیه رو با شما شریک می شم.
✅️پارسال یه هشتگ #روزنوشت_های_پیچائیل داشتیم
که از زبون یک فرشته ی اهل پیچوندن بود که اخبار مخفی آسمان ها رو بهمون می داد.
✅️#یک_تصمیم_یک_سرنوشت درباره تصمیم های کوچکی است که آدم ها در موقعیت های زندگی شون می گیرند و همین تصمیم زندگی شون رو عوض می کنه.
✅️#مثلا_تو_آمده_باشی...
رو هم توی اینستاگرام داشتیم که جدیدا کمتر ازش می نویسم. و تصورات من بود از دوران پس از ظهور که بر اساس روایات تولید می شد.
✅️یه رده هم درباره سبک زندگی و مسجدنگاری و هیات خانگی و تربیت فرزند و اینا داریم.
که روتین پیج رو تشکیل می دن.
بقیه اگه چیز دیگه ای هم باشه یادم نیست.
راستش این روزها و در این نقطه ی حساس کنونی که تصمیم های ما می تونه نه تنها سرنوشت خودمون که سرنوشت دنیا رو عوض کنه (یه بار دنیای بدون اسرائیل رو تصور کنید!😍) من کلی ایده و اولویت و سوژه در همین زمینه ها و یکی دو تا موضوع جدید دارم که می تونه تو پیج گذاشته بشه یا تو پیج های دیگه باشه که من بتونم بازارسالشون کنم. ولی دست تنها نمی رسم واقعا.
من یه مامانِ دست تنهام که تابستون مجبوره شکم سه تا پسر همیشه گشنه رو در تعداد زیادی وعده ی غذایی و میان وعده سیر کنه🤪🙈🤭 و به صورت راننده کلاس های تابستانی انجام وظیفه کنه!🙄🥲😐
از اون طرف کارهای نوشتنکی خودم هم هست که نباید تعطیل بشن.
حالا یه کمکی می خوام ازتون و البته می تونه فرصت خوبی هم باشه.😊🌺
اگر کسی دوست داره در تولید محتوا و متن
#آیه_نوش
و
#یک_تصمیم_یک_سرنوشت
سهمی داشته باشه
عضو یکی از این دو گروه بشه:
گروه #آیه_نوش :
https://eitaa.com/joinchat/2499675390C419ac248ed
گروه #یک_تصمیم_یک_سرنوشت :
https://eitaa.com/joinchat/2488468734C96bca87564
اگه تجربه کار گروهی تو این دوتا موضوع خوب بود برای بقیه موضوعات هم گروه تشکیل می دیم.
مهلت عضویت در گروه ها ۲۴ ساعته. بعدش بسته می شه.
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
هدایت شده از دیمزن
یخچالمان باید عوض میشد. چارهای نداشتم. یخچال فریزر قبلی کفاف زندگی پنجنفرهٔمان را نمیداد. یخچال خارجی درجه یکی داشتیم اما باید رد میکردم. ده سالی ازش کار کشیدم آخ نگفت. صدا؟ مطلقا! میوهها را برایم آنقدر تر و تازه و سالم نگه میداشت، حظ میکردم. نزدیکانم میگفتند ببین این یخچال امتحانش را پس داده همین برند بگیر. داشتم وسوسه میشدم. من که داشتم کلی پول میدادم قدری دیگر اضافه میکردم و یک یخچال عمری میگرفتم.خیلی با خودم کلنجار رفتم. دیدم «علاج در وطن است». من با همین خرید وسط معرکهام. پاش ایستادم. وطنی خریدم. هم شماتت شدم هم تشویق. یخچالم صدا میدهد انگار موتور جت روش سوار کردهاند. از آن کیفیت اسم و رسمدارهم خبری نیست. داشتم پشیمان میشدم. دو هفته بعدش جنگ شد. اضطراب روزهای اول که فروکش کرد، هربار با نزدیکان حرف زدم گفتم: «خدا رو شکر بیآبرو نشدم. پولم رفت توی جیب خودمون. شماهام ایرانی بگیرید » وسط این جنگ، کاش خدا این خریدهای وطنی را از ما بخرد. چاووشی هنوز برایم میخواند:«مردم علاج در وطن است.»
#آیه_نوش