eitaa logo
نوای حاج عباس واعظی
1.2هزار دنبال‌کننده
811 عکس
655 ویدیو
24 فایل
نوای حاج عباس واعظی مداح و ذاکر اهل بیت(ع) از شهرستان تربت حیدریه ارتباط با ادمین کانال @AbbasVaezy110 @RezaTaghavi1366 @Ghasem_7679هماهنگی تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل دودمان آدم را غم تو موهبت کبریاست در دل من نمی دهم به سرور بهشت این غم را غبار ماتم تو آبرو بمن بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را زمان به یاد عزایت محرم است حسین اگر چه شور دگر داده ای محرّم را اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم نبینم آن دم را گدای دولت عشقم که فرق بسیار است گدای دولت عشق و گدای درهم را به نیم قطرۀ اشک محبّتت ندهم اگر دهند به دستم تمام عالم را محبّت تو بود رشتۀ نجات مرا رها نمی کنم این ریسمان محکم را به عاشقان تو نازم که بهر جانبازی گزیده اند همیشه خط مقدم را گناهکارم و یک عمر چشم گریانم به زخم های تو تقدیم کرده مرهم را به یمن گریه برای تو روز محشر هم خموش می کنم از اشک خود جهنم را سخن زسوز دلت با که می توان گفتن که سوختی دل بیگانه را و محرم را نشست تخت سلیمان به خون چو یاد آورد حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را سپهر از چه نشد پاره پاره آن ساعت که نقش خاک زمین دید عرش اعظم را روا نبود که امت به سر بریدن تو دهند اجر رسالت رسول خاتم را بنات فاطمه را بانگ العطش بر چرخ به جای آب بجوشد زسینه خون یم را لب از ثنات نگیرد دمی، اگر ببرند هزار مرتبه دست و زبان (میثم) را https://eitaa.com/HajAbasVaezii
دریا به دیده ی تر من گریه می کند آتش ز سوز حنجر من گریه می کند سنگی که میزنند به فرقم ز روی بام بر زخم تازۀ سر من گریه می کند از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک زنجیر هم به پیکر من گریه می کند ریزد سرشک دیده ی اکبر به نوک نی اینجا به من برادر من گریه می کند وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند رأس حسین بر همه سر می زند ولی چون می رسد برابر من گریه می کند  ای اهل شام پای نکوبید بر زمین کاینجا ستاده مادر من گریه می کند   تا روز حشر هر که به گُل می کند نگاه بر لاله های پرپر من گریه می کند   زنهای شام هلهله و خنده می کنند جایی که جدّ اطهر من گریه می کند   بگذار ظالمانه بخندند شامیان «میثم» که هست ذاکر من گریه می کند https://eitaa.com/HajAbasVaezii
شد از غم دو طشت، دلم پر ز خون خون جگر، مدام فرو ریزم از عیون در حیرتم به زینب مضطر چها گذشت! آن دم که اوفتاد نگاهش بر آن دو طشت یک طشت را، ز خون جگر دید لاله گون یک طشت را بدید در آن، رأسِ پر خون یک طشت را بدید، پر از پاره جگر یک طشت را بدید، در آن، رأسِ پر قمر برخاست چون ز تاب عطش مجتبی ز خواب برداشت کوزه را که بنوشد دو جرعه آب آبش به کام رفت و، دلش پر شراره شد! از زهر اشقیا، جگرش پارهْ پاره شد! از آه و ناله، خونْ دلِ اهل جهان نمود طشتی طلب، ز زینبِ بی خانمان نمود آن طشت، پر ز خونِ دل دردناک کرد زینب بدید و از غم او جامه، چاک کرد طشت دگر، که زینب از آن گشت بی سکون در شهر شام بود، به بزم یزیدِ دون آن دم که رأس پاک شهنشاه بحر و بر آغاز کرد خواندن قرآن به طشت زر برداشت چوب کینه، یزید از ره غضب کرد آشنا، به لعل لبِ شاهِ تشنه لب زینب به ناله گفت که: ای بی حیا مزن! چوب جفا به بوسه گهِ مصطفی مزن! دارد (صغیر) تا به صف حشر، شور و شین گاه از غم حسن، گهی از ماتم حسین شاعر:محمّد حسین صغیر اصفهانی https://eitaa.com/HajAbasVaezii
کن مرا سیر تماشا زینب می روم در بر زهرا زینب در غمم اشک مَیفشان ز دو عین بعد من جان تو و جان حسین دیگر از زندگی و عمر چه سود؟ بودنم مردن تدریجی بود نه همین زَهر خسان کشت مرا طعنه و زخم زبان کشت مرا ساغرم پر شده از خون دلم از دل و صبر دل خود خجلم دُرد غم ریخت به به جامم گردون قوت من خون، جگرم خون، دل خون کشتی ام طُعمه گرداب شده ست قطره قطره دل من آب شده ست دشمن آتش که به جانم می زد دوست هم زخم زبانم می زد دیده ام خانه در آتش و دود گلبُن سوخته و یاس کبود پدرم خانه نشین شد، دیدم مادرم نقش زمین شد، دیدم شاعر:علی انسانی https://eitaa.com/HajAbasVaezii
بی تاب و بی صبر و قرارم در فراقت این است حال و روزگارم در فراقت یک عمر دردل بودی و از دیده پنهان هم با منی ، هم غصه دارم در فراقت هرصبح وشب درخلوت خود روضه دارم شد روضه ها دار و ندارم در فراقت یاد سه ساله دختری که گفت : بابا رفتی ومن چشم انتظارم در فراقت بابا منی که دست تو زیر سرم بود برخاک‌ها سر می گذارم در فراقت بابا بیا باخود ببر جامانده ات را من كه دگر طاقت ندارم در فراقت https://eitaa.com/HajAbasVaezii