.💔

قربون اون کاروانی که علی اصغر بغل ربابه💔🙂

میگفت؛ اگر تونستی با چاهِ وجودت حرف بزنی اون وقت عمیق شدنت میتونه چشمه ای رو بسازه که با اون نخلستون‌های نجفِ قلبِت رو آبیاری کنی و میوه‌اش رو خرج مسیر کربلا کنی ...

-

-

و من با تمام وجودم . . یک ثانیه آغوش تو رو میخوام🫂 کربلای تو رو (: آقای امام حسین🙂💔 #مولای‌من | #دلتنگی | #استوری | #پروفایل | #کربلا |

بوی اسپند عزایش به مشامم می رسد باز هم چشم به راهم که #محرم برسد

گفتم‌: بهشتت‌؟! گفت: لبخند‌حسین'؏' گفتم: جهنمت؟! گفت: دورےازحسین'؏' گفتم: دنیایت؟! گفت: خیمھ‌عذاےحسین'؏' گفتم: مرگت؟! گفت: شهادت‌درراه‌حسین'؏' گفتم: مدفنت؟! گفت: بےنشان‌شبیه‌مادر‌حسین'؏' گفتم: حرف‌آخرت؟! گفت: السلام‌علی‌الحسین'؏' 💠

ارباب صدای قدمت می آید.... ۳روزتامحرم

روضه صابرخراسانی🥀

داشتن مزاحم خانوما میشدن که اینجوری پسی‌ خوردن از مردم ❤شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی❤️ https://eitaa.com/MartyrHajQasemSoleimani313

محمد صادقی لحظاتی قبل از محفل انس با گونی :) رفته لب پنجره عربده میزنه کمک 😂 میگه غیر قانونیه 😂 تو که دیروز میخواستی همه رو بُکشی چی شد پس ؟ تهدیدهای دیروزت غیرقانونی نبود ؟ ❤شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی❤️ https://eitaa.com/MartyrHajQasemSoleimani313

محمد صادقی از زاویه دوربین پلیس میگه برید به خدا میام پایین 🤣 بیا پایین بابا میگیم کیف لوازم آرایش‌تو برات بیارن 🤣 ❤شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی❤️ https://eitaa.com/MartyrHajQasemSoleimani313

دیروز میخواست نصف شهر رو بکشه امروز صبح این شکلی شده :)) ❤شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی❤️ https://eitaa.com/MartyrHajQasemSoleimani313

عجب‌ لطف‌بهاری‌ تو‌،عجب‌ میر‌ شکاری‌تو در‌آن‌غمزه‌چه‌داری‌تو،به‌زیر‌لب‌چه‌می‌خوانی ❤شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی❤️ https://eitaa.com/MartyrHajQasemSoleimani313

لطفا این عکس رو همه جا پخش کنید، قبلش نیت کنید شهید حاجت رواتون کنه انشاءالله

◖𑁍⸽⸽🦋◗‍‌‌ • • ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ -‌‌‌یکی‌از‌هم‌سنگری‌هایش‌در‌سوریه‌‌می‌گفت: من‌‌بستنِ‌کمربندایمنی‌رادرسوریه‌ از محمودرضایادگرفتم! وقتی‌می‌نشست‌‌پشتِ‌‌فرمون‌، کمربندش‌‌را‌می‌بست. یکباربهش‌‌گفتم:اینجا‌دیگه‌‌چرا‌می‌بندی؟! اینجاکه‌‌پلیس‌نیست! گفت:می‌دونی‌چقدرزحمت‌کشیدم‌ باتصادف‌‌نَمیرم..؟!💔🌿 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌• • ‹ #پروف_شهیدمحمودرضابیضایی ‹

همیشه‌باوضوبود موقع‌شهادت‌هم‌باوضوبود! دقایقی‌قبل‌ازشهادتش‌وضوگرفت‌ وروبه‌من‌گفت‌: ان‌شاءالله‌آخریش‌باشه..! وآخریش‌هم‌بود'!(: -محمودرضابیضایی