حاج آقا ولدی با آهی جانکاه و ناله ای جانسوز فرمودند: وقتی به حج رفتم، شخصی به من گفت: اینجا حجر حضرت اسماعیل است.
ایشان می فرمایند: به من بگویید حجر شاهزاده علی اکبر کجاست؟! بگویید حجر شاهزاده علی اصغر کجاست؟! حجر شاهزاده قاسم ابن الحسن کجاست؟!
وقتی قبل از اذان ظهر این مطلب را فرمودند، از شدت حزن و اندوهی که بر ایشان گذشت تا نیمه های شب با هیچکس سخن نگفتند و اشک از چشمان مبارکشان جاری بود.
« وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»
از کعبه رو به کرببلا میکند حسین
وآنجا دوباره کعبه بنا میکند حسین
گر ساخته است خانهاى از سنگ و گل، خلیل
آن جا بنا ز خون خدا میکند حسین
روزى که حاجیان به حرم روى مینهند
پشت از حریم کعبه چرا میکند؟ حسین
آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل
اتمام آن به دشت بلا میکند حسین
آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است
فریاد معرفت همه جا میکند حسین
آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود
اینجا هر آن چه هست، فدا میکند حسین
آنجا که سعى بین صفا در دویدن است
این جا به قتلگاه، صفا میکند حسین
آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان
اینجا ز خون خویش حنا میکند حسین
وقتى به خیمهگاه رود از پى وداع
اینجا دوباره حجّ نسا میکند حسین
بعد از هزار سال به همراه حاجیان
هر سال رو به سوى منا میکند حسین
از چار سوى کعبه ز گل دستهها هنوز
هر صبح و ظهر و شام ندا میکند حسین
بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى
با سوز دل هنوز دعا میکند حسین
سر داده است و حکم شفاعت گرفته است
بر وعده ای که داده، وفا میکند حسین
در اوج منزلت که «مؤیّد» از آن اوست
گاهى نگاه سوى گدا میکند حسین
#کربلا
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#منتقم
#ولی_خدا
#حج_ناتمام
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر