یکی از شبهای پایانی ماه صفر، در حرم مطهر حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام در صحن قدس با حاج آقا ولدی نشسته بودیم و ذاکر اهل بیت شعر خوانی می کرد و مردم می گریستند.
صحن قدس مملو از جمعیت شده بود، طوری که دیگر عبور و مرور به سختی مقدور بود.
وقتی ذاکر اهل بیت به این ابیات از جناب عمان سامانی در وداع آخر حضرت زینب کبری علیها السلام با امام حسین علیه السلام رسید:
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
سیل اشکش بست بر شه راه را
دود آهش کرد حیران شاه را
در قفای شاه رفتی هر زمان
بانگ مهلاً مهلاً اش بر آسمان
کای سوار سرگران کم کن شتاب
جان من لَختی سبکتر زن رکاب
تا ببوسم آن رخ دلجوی تو
تا ببویم آن شکنج موی تو
شه سراپا گرم شوق و مست ناز
گوشهٔ چشمی به آن سو کرد باز
دید مشکین مویی از جنس زنان
بر فلک دستی و دستی بر عنان
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنتُ الجلال، اختُ الوقار
زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو دست خدا در آستین...
پس ز جان بر خواهر استقبال کرد
تا رخش بوسد الف را دال کرد
همچو جان خود در آغوشش کشید
این سخن آهسته بر گوشش کشید
کای عنان گیر من آیا زینبی؟
یا که آه دردمندان در شبی؟
پیش پای شوق زنجیری مکن
راه عشق است این عنان گیری مکن
با تو هستم جان خواهر همسفر
تو به پا این راه کوبی من به سر...
حاج آقا ولدی چنان صرخه و ناله ای زدند و با دست مبارکشان چنان بر زمین و سپس به پیشانی زدند که از شدت این حالت و صرخه تا شعاع ۱۰ متری از ایشان همه منهزم شدند و جمعیت متراکم، از ترس متفرق شدند و مجلس از هم گسیخته شد و ذاکر دیگر ادامه نداد.
مدت زمانی طولانی گذشت تا حاج آقا از این حال شدت و ناله خارج شوند.
قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «الا و صلّی اللّه علی الباکین علی الحسین رحمةً و شفقةً»
آگاه باشید که خداوند بر گریه کنندگان برای حسین علیه السلام، از روی رحمت و مهربانی درود می فرستد. »
بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۳۰۶
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_علیها_السلام
#امام_زمان_علیه_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#گریه
#اشک
#صرخه
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#گنجینة_الاسرار
#عمان_سامانی
#وداع
جمعی از هیأت های قدیمی تهران، خدمت حاج آقا ولدی رسیدند. حاج آقا بعد از پذیرایی و گفتگو، خطاب به مداحی که با آنها بود، فرمودند: برایمان روضه بخوان.
وقتی مداح شروع به روضه خوانی کرد، ایشان چنان ضجّه و ناله ای زدند که همگی نگران حالشان شدیم و مداح از ادامهٔ روضه خوانی منصرف گشت.
اما ایشان همچنان گریه و ناله می کردند.
سپس با صدای رسا و حزین فرمودند:
میان همهمه تیری پرید آهسته...
ناگهان چنان ناله ای کشیدند که همه به اضطراب افتادیم و از شدّت سوز و گداز ایشان منقلب شدیم و اشک از چشمانمان جاری گشت.
نالهٔ ایشان حدود نیم ساعت ادامه داشت که مجدداً با طنین صدای سوزناک فرمودند:
و از نگاه تری خون چکید آهسته...
و چنان صرخه ای زدند که همهٔ ما از خود بی خود شدیم. ضجّه و ناله ای که در تمام عمر ندیده بودیم.
بعد از مدتی که در این حال بودند، فرمودند:
ستون خیمهٔ او را کشید آهسته...
که ناگهان از شدّت درد و اندوه از جا کنده شده و با صورت به زمین افتادند. همه از شدت تحیّر در حالات ایشان مبهوت شده و چشمانمان غرق در اشک و اضطراب بود...
بعد از حدود یک ساعت که ایشان به حالت اول برگشتند، شخصی عرض کرد: به خدا قسم ما بیش از سی سال است که در مجالس مختلف اقامهٔ عزا کرده ایم، اما...
اما، در تمام عمر چنین حالاتی را نه از کسی دیده بودیم و نه شنیده ایم.
به خدا قسم، این اشکی که این جا و در حضور شما بر چشمانمان جاری گشت، نمی خواهیم با وضو شسته شود. دلمان می خواهد با این اشکی که در این مجلس بر چشمانمان نشست، در قیامت محشور شویم.
میانِ همهمه، تیری پرید آهسته
و از نگاهِ تری، خون چکید آهسته
و آب، دست به دامانِ ماهِ صحرا شد
همین که مشک، گریبان درید آهسته
نگاهِ مشک، گریزان به خیمه ها افتاد
و آب، زیرِ لب، آهی کشید آهسته
غبار و شیههٔ اسبان، کمان و تیغِ دغا
نسیم، زیرِ علم، میخزید آهسته
سوار، خم شد و از اسب، بر زمین افتاد
به رویِ خاکِ بلا، آرمید آهسته
و در میانِ هیاهویِ اسبها، آن مرد
صدایِ نالهٔ زهرا (س)، شنید آهسته
و بر جنازهٔ او، آفتاب را دیدم
که زیرِ بارِ غمش می خمید ، آهسته
و در جوابٍ شهیدان که منتظر بودند
ستون خیمهٔ او را کشید آهسته
#امام_حسین_علیه_السلام
#قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#ساقی_عطشان
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#اشک
#صرخه
#روضه
#جگر_سوخته
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
14.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولدی و ما أدراک ما ولدی_ قسمت ششم
به هر فسرده لب خشک و چشم تر ندهند
قبول داغ محبت به هر جگر ندهند
در تمام مصائبِ چهارده نور مقدس، از عمق جان می سوختند و صرخه می زدند، اما در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها، خوف آن داشتیم که قالب تهی کنند. هیچ روضه خوانی را ندیدم که جرأت کند در حضور ایشان بیش از یک بیت یا یک خط در مصیبت صدیقهٔ شهیده سلام الله علیها روضه بخواند، مگر این که از وحشت گریهٔ ایشان توبه کار می شد و به غلط کردن می افتاد.
سرانجام هم در سحر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رحلت نمودند و قلب تمام دوستان اهل بیت داغدار شد.
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها
#امام_زمان_سلام_الله_علیه
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#جگر_سوخته
#گریه
#اشک
#سوز_دل
#صرخه
#روضه
#داغدار_روضه_ها
#فخر_الزهراء_سلام_الله_علیها
#فخر_الاولیاء
#علم_حقیقی
#علم_حضوری
#ولایت_تکوینی
#ولایت_کلیه
#ولدی_و_ما_ادراک_ما_ولدی
#یگانه_دوران_ها
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#حاج_مهدی_گدازگر
#اسوه_ایثار
#آه_ولدی
#Valadi
#Valady
https://zil.ink/haj_naghi_valadi
https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi