eitaa logo
🌹کانال شهید محمدحسین محمدخانی🌹
101 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
6 فایل
قال الله تعالی علیه :"ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ،بل احیائ عندربهم یرزقون" شهید محمد حسین محمدخانی نام جهادی:حاج عمار تاریخ تولد:۱۳۶۴/۴/۹ تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۸/۱۶ سمت:فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا مزار مطهر شهید:گلزار شهدای تهران قطعه ۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ...و انا الیه راجعون! ▪️رئیسی رفت اما رهبری هست خدا را شکر بر امت ولی هست ▪️امام خمینی :با رفتن یك خدمتگزار خللی در سدّ آهنین ملت ایجاد نخواهد شد .
⭕️ ایران پس از حادثه ▪️بر اساس قانون اساسی، مسئولیت نظامی، دفاعی و امنیت ملی کشور برعهده رهبر انقلاب است و ایشان در سخنرانی دیروز عصر خود تاکید کردند تذکرات و نکات لازم را به دستگاههای مربوطه داده اند و از این رو هیچ دلیلی برای نگرانی درباره فتنه گری دشمنان و تحرکات احتمالی رژیم صهیونیستی و... وجود ندارد! ▪️اخباری که درباره دخالت رژیم صهیونیستی یا... در این حادثه مخابره می شود، تایید شده نیست و انتشار این اخبار خواسته یا ناخواسته مشارکت در جنگ روانی رژیم صهیونیستی علیه ج.ا.ا است. ▪️قانون اساسی تاکید می کند پس از فوت رئیس جمهور، شورایی مرکب از معاون اول رئیس جمهور و سران قوای مقننه و قضائیه تشکیل می شود و این شورا وظیفه دارد حداکثر ظرف ۵۰ روز انتخابات را برگزار و رئیس جمهور جدید را معرفی کند. ▪️راه "رجا" بسته نیست گرچه رئیسی برفت "ریشه" به جا مانَد اَر"برگ و بری" می رود
🟠لعنت بهت تا قیامت بخاطر اینکه به سیدی بزرگوار و عالم با درایت و دانشی که دو تا دکترای حقوق دانشگاه و آیت اللهی حوزه داشت به دروغ تهمت شش کلاسه زدی مهر_علیزاده
🔺بخشی از خدمات و سوابق شهیدِ جمهور ⚪️دادیار شهرستان کرج ۱۳۵۹ ⚪️دادستان شهر همدان ۱۳۶۱ ⚪️جانشین دادستان انقلاب تهران ١٣٦٤ ⚪️دادستان تهران ۱۳۶۸ ⚪️ریاست سازمان بازرسی کل کشور ۱۳۷۳ ⚪️معاون اول قوه قضائیه ۱۳۸۳ ⚪️دادستان کل کشور ۱۳۹۳ ⚪️دادستان ویژه روحانیت (۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰) ⚪️تولیت آستان قدس رضوی ۱۳۹۴ ⚪️ریاست قوه قضائیه ۱۳۹۷ ⚪️منتخب مردم در سیزدهمین دوره ⚪️انتخابات ریاست جمهوری و شهادت...
سیّد ما را می بخشی؟! برای تمام تهمت ها بی معرفتی ها حتی تمام فحش هایی که به خاطر گرانی دادیم و نفهمیدم تو صبورانه و مخلصانه، زیر ساخت ها را اصلاح و بازسازی می کنی. وقتی حدود  هفت هزار  کارخانه را دوباره احیا کردی! و وقتی در  نقاط حساس و استراتژیک کشور سرمایه گذاری می کردی و ما همچنان  فقط گرانی را می دیدیم. و نفهمیدیم تو کسری بودجه ۳۰۰ هزار میلیاردی و خزانه ی منفی ۴۴ هزار میلیاردی را از دولت قبل تحویل گرفتی!! و ما چند شبه انتظار معجزه داشتیم... و مجاهدت شما را که وظیفه شناس و خادم و دلسوز بودی،  ندیدیم! و   برنامه ریزی های مهم ات را برای آینده درک نکردیم و فقط قضاوتت کردیم!! برگرد، می دانی چرا؟ همان طور که وقتی مردم کوفه خبر شهادت (ع) را شنیدند و گفتند مگر (ع) هم نماز می خواند؟ گم شدن تو در یکی از صعب العبور ترین نقاط !! هم ثابت کرد، که کار می کرد و کار می کرد و کار سید جان, می شود برگردی؟! و  ما را حلال کنی ...😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
◾️سید ابراهیم رئیسی، سیاستمداری که پس از سالها اخلاق، مردم‌داری و ولایت‌مداری را به عرصه ریاست جمهوری برگرداند. سخت بود پیدا کردن پیکر او؛ سخت است باور کردن شهادت او؛ سخت خواهد بود پیدا کردن شبیه او؛ سخت نبود فهمیدن تلاش طاقت فرسای او. فقط تکیه به حکمت خدا، صبر می‌دهد. عليرضا پناهیان ‌
این «شیش کلاس» رو انداخت سر زبون یه مشت مثل خودش! 👈 بعد خودش بین عدد ۱ تا ۷ ، عدد ۸ رو انتخاب میکنه !!!
▪️پیام قابل تامل حجت‌الاسلام موسوی مطلق ▪️در پی شهادت آیت الله سیدابراهیم رئیسی بسم الله الرحمن الرحیم انا لله واناالیه راجعون دیشب نیمه‌های شب به ملاقات یکی از اولیاءالله رفتم و با ناراحتی عرض کردم به این قرائن و این گفته‌های بزرگان اهل معنا آیت الله رئیسی امید آینده ایران بودند و اجل حتمی او حالا حالاها نباید باشد!!؟ آن ولی خدا گفت: بله درست است اما هم شهادت ایشان باعث برکاتی فوق العاده برای انقلاب و تشیع هست هم اینکه مطلع هستم دوتا دعا داشته که مستجاب شده است: یکی شب قدر که با سوز دل شهادت خواسته و امام رضا علیه السلام را شفیع این درخواست نموده و مستجاب شده است؛ دوم شب عملیات وعده صادق سجده رفت و گفت خدایا اگر این حمله صدماتی برای مردم دارد من را قربانی بفرما… ▪️ اکنون سیدالشهدای خدمت آیت الله رئیسی، آیت الله آل هاشم، دکتر حسین عبدالهیان، سردارموسوی و استاندار و سایرهمراهان عزیز به مولایشان حضرت سیدالشهدا اباعبدالله پیوسته‌اند. این مصیبت جانسوز را خدمت حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) رهبرعزیز انقلاب و مردم شریف ایران تسلیت عرض میکنم والسلام
هدایت شده از Shahidaghaabdolahi
📸🥀🕊تصاویر شهدای سانحه بالگرد حامل رئیس‌جمهور 💐 تصاویر اختصاصی خادم الرضا(ع) شهید آیت الله سید ابراهیم رئیسی و همراهان 🕊شهید آیت الله سیدابراهیم رئیسی 🕊شهید آیت الله سید محمدعلی آل هاشم 🕊شهید دکتر حسین امیرعبداللهیان 🕊سردار شهید سید مهدی موسوی 🕊شهید دکتر مالک رحمتی 🕊سرهنگ خلبان شهید محسن دریانوش 🕊سرهنگ خلبان شهید سید طاهر مصطفوی 🕊سرگرد شهید بهروز قدیمی 🌹شادی روحشان صلوات🌹 🌹کانال اصلی ایتا شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی🌹 🆔 @shahidaghaabdolahi ╰═━⊰🍃🌷🕊🌷🍃⊱━═╯
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ حرف دل همه ماست... برای اونایی که دارن مسخره میکنن... اونایی که ادعای انسانیت دارن و خوی حیوانیشون رو این روزها نشون میدن... به احترام مسئولی که توی میدونه باید ایستاد...
*💞 * *📚 * ✍آخر هفته قرار بود بیان واسه خواستگاری زیاد برام مهم نبود که قراره چه اتفاقی بیفته، حتی اسمشم نمیدونستم. مامانم همین طور گفته بود یکی می خواد بیاد.... فقط بخاطر مامان قبول کردم که بیان برای آشنایی .... ترجیح میدادم بهش فکر نکنم عادت داشتم پنج شنبه ها برم بهشت زهرا پیش“ شهید گمنام ” شهیدی که شده بود محرم رازا و دردام رفیقی که همیشه وقتی یه مشکلی برام پیش میومد کمکم میکرد ... ”فرزند روح الله“ این هفته بر عکس همیشه چهارشنبه بعد از دانشگاه رفتم بهشت زهرا چند شاخه گل گرفتم کلی با شهید جانم حرف زدم، احساس آرامش خاصی داشتم پیشش. _ بهش گفتم شهید جان فردا قراره برام خواستگار بیاد..... از حرفم خندم گرفت ههههه خوب که چی الآن؟ این چی بود من گفتم .... من که نمیخوام قبول کنم فقط بخاطر مامان... احساس کردم یه نفر داره میاد به این سمت، پاشدم دیر شده بود، سریع برگشتم خونه. تا رسیدم، مامان صدااااام کرد. - اسماااااااا _ (ای وای خدا) سلام مامان جانم _ جانت بی بلا فردا چی میخوای بپوشی _ فردا _ آره دیگه خواستگارات میخوان بیاناااااا آها..... یه روسری و یه چادر، مگه چه خبره؟ یه آشنایی ساده هست دیگه، عروسی که نیست.... اینو گفتم و رفتم تو اتاقم یه حس خاصی داشتم نکنه بخاطر فردا بود. وای خدا فردا رو بخیر کنه با این مامان جان من... همینطوری که داشتم فکر میکردم خوابم برد.... چیزی نمونده بود که از راه برسن. من هنوز آماده نبودم مامان صداش در اومد. _ اسماااااا پاشو حاضر شو دیگه، الآنه که از راه برسن، انقد منو حرص نده، یه کم بزرگ شو. _ (وای مامان جان چرا انقدر حرص میخوری الآن .....) یدفعه زنگ رو زدن. نویسنده: خانم علی آبادی *💞 * *📚 * دیگہ چیزی نگفتم، پریدم تو اتاق تا از اصابت ترکشاے مامان در امان باشم. سریع حاضر شدم، نگاهم افتاد ب آینہ. قیافم عوض شده بود، یہ روسرے آبے آسمانی سرم کرده بودم با یہ چادر سفید، با گلهاے آبے. سنم رو یه کم برده بود بالا. با صداے مامان، از اتاق پریدم بیرون. عصبانیت تو چهره ے مامان، بہ وضوح دیده می‌شد. گفت:راست میگفتے اسما، هنوز برات زوده. خندیدم، گونَش رو بوسیدم و رفتم آشپز خونه. اونجا رو بہ پذیرایے دید نداشت. صداے بابامو میشنیدم که مجلس رو دست گرفتہ بود و از اوضاع اقتصادے مملکت حرف می‌زد، انگار ۲۰سالہ مهمونارو میشناسہ. همیشہ همینطور بود، روابط عمومے بالایے داره بر عکس مـن. چاے رو ریختم، مامان صدام کرد. _اسماء جان، چایے رو بیار. خندم گرفت مثل این فیلما. چادرمو مرتب کردم، وارد پذیرایے شدم. سرم پاییـن بود، سلامے کردم و چاےهارو تعارف کردم. به جناب خواستگار که رسیدم کم بود از تعجب شاخام بزنہ بیرون.   آقاےسجادے؟؟ ایـݧ جاچیکار میکنہ؟؟؟ ینی ایـن اومده خواستگارے من؟؟ واے خدا باورم نمیشه! چهرم رنگش عوض شده بود، اما سعے کردم خودمـــو کنترل کنم.   مادرش از بابا اجــازه گرفت که براے آشنایے بریم تو اتاق. دوست داشتـــــم بابا اجـــازه نده اما اینطور نشد، حالم خیلے بد بود. اما چاره اے نبود باید میرفتم ..... ✍ ادامه دارد ....