eitaa logo
🌹کانال شهید محمدحسین محمدخانی🌹
106 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
5 فایل
قال الله تعالی علیه :"ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ،بل احیائ عندربهم یرزقون" شهید محمد حسین محمدخانی نام جهادی:حاج عمار تاریخ تولد:۱۳۶۴/۴/۹ تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۸/۱۶ سمت:فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا مزار مطهر شهید:گلزار شهدای تهران قطعه ۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
عاقبت خطرناک منهای 🔴 | بارها بخوانید و بارها بازنشر کنید‼️ 🔻 شهیــد مطهــری: 🔹 یک وقت می‌گوییم (ع) را "که" کُشت و یک وقت می‌گوییم "چه" کُشت؟ اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟!! البته عبد الرحمن ابن ملجم، و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت، باید بگوییم: جمود، خشک مغزی و خشکه مقدسی! 🔹 همینهایی که آمده بودند علی را بکشند، از سر شب تا صبح عبادت میکردند، واقعاً خیلی تأثرآور است ؛ علی به جهالت و نادانی اینها ترحم می‌کرد، تا آخر هم حقوق اینها را از بیت المال می‌داد 🔹 ابن ابی الحدید می‌گوید، اگر می‌خواهید بفهمید که و چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند: ما می‌خواهیم خدا را بکنیم و چون می‌خواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم....
سیّد ما را می بخشی؟! برای تمام تهمت ها بی معرفتی ها حتی تمام فحش هایی که به خاطر گرانی دادیم و نفهمیدم تو صبورانه و مخلصانه، زیر ساخت ها را اصلاح و بازسازی می کنی. وقتی حدود  هفت هزار  کارخانه را دوباره احیا کردی! و وقتی در  نقاط حساس و استراتژیک کشور سرمایه گذاری می کردی و ما همچنان  فقط گرانی را می دیدیم. و نفهمیدیم تو کسری بودجه ۳۰۰ هزار میلیاردی و خزانه ی منفی ۴۴ هزار میلیاردی را از دولت قبل تحویل گرفتی!! و ما چند شبه انتظار معجزه داشتیم... و مجاهدت شما را که وظیفه شناس و خادم و دلسوز بودی،  ندیدیم! و   برنامه ریزی های مهم ات را برای آینده درک نکردیم و فقط قضاوتت کردیم!! برگرد، می دانی چرا؟ همان طور که وقتی مردم کوفه خبر شهادت (ع) را شنیدند و گفتند مگر (ع) هم نماز می خواند؟ گم شدن تو در یکی از صعب العبور ترین نقاط !! هم ثابت کرد، که کار می کرد و کار می کرد و کار سید جان, می شود برگردی؟! و  ما را حلال کنی ...😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌﷽ 📚 مروری بر ؛ موضوع 🔴 اصلاح‌طلب‌ها ؛ دیروز ، امروز ، فردا 🟤 اصلاح طلبان که هستند ؟ چه گفته‌اند ؟ چه می‌خواهند ؟ در پی اصلاح چه هستند ؟ ▪️ آیا منظور از اصلاح‌طلبی تغییرات اساسی در نظام به عنوان است ؟ ▪️ چرا اغلب در این سال‌ها در جمع اصلاح‌طلب‌ها بوده‌اند ؟ ▪️ چرا عموم افرادی که به غرب و شبکه‌های ماهواره‌ای پیوستند ، نوعا از اصلاح‌ طلب بودند ؟ ▪️ چرا از اصلاح‌طلبان حمایت می‌کنند ؟ ▪️ چرا همواره از اصلاح‌طلبان حمایت می‌کند ؟ ▪️ چرا هیچ اصلاح‌طلبی راه حجاب و امر به معروف و نهی از منکر نمی‌شود ؟ ▪️ چرا هیچ اصلاح‌طلبی شهید مدافع حرم نمی‌شود ؟ ▪️ چرا هیچ اصلاح‌طلبی حاضر به مدافع حرم شدن نیست ؟ ▪️ چرا هیچ اصلاح‌طلبی شهید راه ولایت نمی‌شود ؟ ▪️ و هزار چرای دیگر ... 🔵 در اینجا ، گوشه‌ای از ۴۰۰۰ هزار دولتمردان و چهره های شاخص اصلاحات به و ایجاد شبهه در دین توسط بزرگان اصلاح‌طلب را مرور کنیم : 🔻 خاتمی ملعون : احکام متناسب با زندگی قبیله‌ای است ، قرآن کریم برای ما قابل استناد نیست !؟ ▫️کیهان - ۱۲ شهریور ۷۸ 🔹 عبدالکریم سروش: ولایت بعد از فوتش به کسی منتقل نشده است. ▫️روزنامه صبح امروز - ۱۶ شهریور ۷۸ 🔻 ابراهیم اصغرزاده: حتی علیه هم می‌توان تظاهرات کرد. ▫️آفتاب امروز - ۲ شهریور ۷۸ 🔹محمد کاظم محمدی اصفهانی : به خود هم می توان اعتراض کرد و او را فتنه‌گر نامید . ▫️روزنامه ایران - ۲۴ تیر ۷۹ 🔻 محسن کدیور : (ع) فقط در کلیات و اصول اسوه‌اند . ▫️ماهنامه کیان - بهمن ۷۷ 🔹 محسن کدیور : امروز در جامعه هیچ‌کاره است. ▫️نشریه پژوهش‌های قرآنی - سال ۷۹ 🔻 هاشم آقاجری : در حکومت‌های ، نه تنها دین افیون توده‌هاست که افیون حکومت‌ها نیز هست ▫️۲۵ فروردین ۸۱ 🔹رجبعلی مزروعی: حضرت (ع) مانند معاویه مشروعیت خود را از مردم گرفته است. ▫️حریم - ۲۳ بهمن ۷۸ 🔻محمد مجتهد شبستری: فعل و قول حجت نیست. ▫️کیان - بهمن ۷۷ 🔹 علیرضا علوی تبار: ما پیشرفت نمی کنم چون در جامعه ما هنوز نمرده است. ▫️یالثارات - ۴ خرداد ۷۹ 🔻 اکبر گنجی: حرکت اصلاح‌طلبانه ما عاقبت به جدایی از سیاست خواهد انجامید. ▫️مصاحبه با شبکه آلمانی - ۲۴ فروردین ۷۹ 🔹 محمدرضا خاتمی: مبنای هر کاری رأی مردم است. ▫️جمهوری اسلامی - ۸ شهریور ۷۹ 🔻بهاء‌الدین خرم‌شاهی: کافر و بی‌دین هم خودی است. ▫️صبح امروز - ۲ شهریور ۷۸ 🔹 عزت‌الله سحابی: بدون نظارت مردم در معرض انحراف هستند. ▫️روزنامه عصر آوارگان - ۱۶ دی ۷۸ 🔻 عطاالله مهاجرانی: نظریه ویران کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است. ▫️روزنامه آریا - ۱۶/۱/۷۹ 🔹 سعید حجاریان: تفکر نمی‌تواند فرهنگ عاشورا را بازسازی کند. ▫️روزنامه ایران - ۳۱ فروردین ۷۸ 🔻 احمد نراقی : برای انسان‌های بعد از زمان خود، قابل فهم نیست. ▫️هفته نامه آبان - ۱۱/۱۰/۷۷ 🔹 مقصود فراستخواه : حقیقت ثابت نداریم ، حتی در دست انبیاء و معصومین. ▫️۲۲ شهریور ۷۷ 🔻 مقصود فراستخواه : هنرمند اصیل هم به نحوی به فضای آمیخته با ابتذال نیاز دارد و گرنه از دل و دماغ می‌افتد. ▫️۲ آبان ۷۹ 🔹 اکبر گنجی: متعلق به موزه تاریخ است. ▫️۲۴ فروردین ۷۹ 🔻 خاتمی ملعون : اگر این مانع حضور زن شود ، قطعا مضر است. ▫️۱۶ آبان ۷۹ 🔹 ملعون خاتمی: مشکل این نیست که چگونه لباس بپوشند، مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه مختلف حضور داشته باشند. ▫️روزنامه همبستگی - ۱۶/۸/۷۹ 🔻 جهانبخش محبی‌نیا: موسیقی و رقص و سکس باید شرعی شود. ▫️آفتاب امروز - ۳/۷/۷۸ 🔹 عبدالکریم سروش: خدای جدید با خدای گذشتگان متفاوت است. ▫️نشریه کیان 🔻 عبدالکریم سروش: فرهنگ خشونت‌آفرین است، اگر کشته ‌شدن آسان شد ، کشتن هم آسان می‌شود. ▫️ماهنامه کیان بهمن ۷۷
💫 (ع) آیا ما بیشتر امیرالمؤمنین را دوست داریم یا جرج جرداق، مسیحی که تصویرش را بالا می بینید؟! 👈به جرج جرداق گفتند: شما یک مسیحی هستی و خیلی هم مذهبی نیستی، چه شد که در مورد حضرت علی (ع) کتاب نوشتی؟ ‼️به گریه افتاد و گفت: مرحوم علامه امینی هنگامی که کتاب الغدیر را نوشت، چند جلد از کتاب را برای من فرستاد. یک نامه هم نوشت و گفت: آقای جرج جرداق! شما یک حقوقدان و وکیل دادگستری هستی، نه شیعه هستی و نه سنی که بگوییم طرفداری می‌کنی، کار تو دفاع از مظلوم است. ما با اهل سنت بر سر علی (ع) دعوا داریم، ما می‌گوییم حق با علی است آنها می گویند نه. حالا این چند جلد کتاب الغدیر را به عنوان پرونده مطالعه کنید. تمام مدارک هم از اهل سنت است، من از شیعه چیزی در آن ننوشته‌ام، شما هم در حد یک وکیل دادگستری قضاوت خود را برای من بنویسید. 👈جرج جرداق می گوید: من دیدم وقتی انسانی مرا به عنوان یک وکیل دادگستری مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته، بی‌ انصافی است اگر کمک نکنم. بنابراین پذیرفتم. وقتی کتابها را دقیق خواندم دیدم در تاریخ از علی(ع) مظلوم‌تر نمی‌شناسم. لذا تصمیم گرفتم به اقتضای شغلم که وکیل دادگستری است، از این مظلوم دفاع کنم و کتاب «الامام علی صوة العدالة الانسانیة» را نوشتم. ای مسلمان! عید غدیر نزدیک است، وقتی یک فرد مسیحی اینطور از دفاع کرد. ❓برنامه من و شما چیست❓ در سطح خانواده، در بین محله، در شهرمان، در کشورمان و در دنیای تشنه عدالت امروز، چه سهم و برنامه‌ای برای معرفی غدیر داریم؟ 💎فضایل مولایمان را به همه بگوییم 
🌹 و ❤️ سمتم می آید، پارچ را از دستم میگیرد وزل میزند به صورتم!!این اولین باراست که اینقدر راحت نگاهم میکند. _راستش...اولن حلال کنید من قایمکی شماره شمارو ظهرامروز از گوشی فاطمه پیدا کردم...دومن فکر کردم شایدبهتره اول به شما بگم!...شاید خود علی راصی تر باشه... اسمت را که میگوید دستهایم میلرزد. خیره به لبهایش منتظر میمانم _من خودم نمیدونم چجوری به مامان یا بابابگم...حس کردم همسر از همه نزدیک تره... طاقتم تمام میشود _میشه سریع بگید... سرش را پایین می اندازد.با انگشتان دستش بازی میکند...یکلحظه نگاهم میکند..."خدایا چرا گریه میکنه.." لبهایش بهم میخورد!...چند جمله را بهم قطار میکندکه فقط همین را میشنوم _....امروز...#علی...... و کلمه آخرش را خودم میگویم _شد! تمام بدنم یخ میزند.سرم گیج و مقابل چشمهایم سیاهی میرود. برای حفظ تعادل به کابینت ها تکیه میدهم. احساس میکنم میکنم چیزی در وجودم مرد! نگاه آخرت!...جمله ی بی جوابت... پاهایم تاب نمی آورد. روی زمین میفتم...میخندم و بعد مثل دیوانه ها خیره میشوم به نقطه ای دور... و دوباره میخندم...چیزی نمیفهمم.... "دروغ میگه!!...تو برمیگردی!!...مگه من چند وقت....چند وقت...تورو داشتمت..." گفته بودی منتظر یک خبر باشم... زیر لب باعجز میگویم _خیلی بدی...خیلی! فضای سنگین و صدای گریه های بلندخواهرها و مادرت... ونوای جگرسوزی که مدام در قلبم میپیچد!.. +این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردیم حاشا اینکه از راه تو حتی لحظه ای برگردیم... زینب... ✍ ادامه دارد ... 🌹 ❤️ چه عجیب که خرد شدم از رفتنت... اما احساس غرور میکنم از اینکه همسر من انتخاب شده بود! جمعیت صلوات بلندی میفرستد و دوستانت یک به یک وارد میشوند... همگی سر به زیر اشک میریزند... نفراتی که آخر از همه پشت سرشان می آیند...تورا روی شانه میکشند "دل دل میکنم علی!!دلم برای دیدن صورتت تنگ شده!"تورا برای من می آورند!درتابوتی که پرچم پر افتخارسه رنگ رویش را پوشانده.تاج گلی که دور تا دورش بسته شده آرام گرفته ای.آهسته تورا مقابلمان میگذارند.میگویند خانواده اش...محارمش نزدیک بیایند! زیر بازوهای زهرا خانوم را زینب و فاطمه گرفته اند.حسین آقاشوکه بی صدا اشک میریزد.علی اصغر را نیاوردند...سجاد زودتر از همه ما بالای سرت آمده...از گوشه ای میشنوم. _برادرش روشو باز کنه! به طبعیت دنبالشان می آیم...نزدیک تو! قابی که عکس سیاه و سفیدت در آن خودنمایی میکندمی آورند و بالای سرت میگذارند.نگاهت سمت من است!پر از لبخند! نمیفهمم چه میشود... فقط نوا تمام ذهنم را در دست گرفته و نگاه بی تابم خیره است به تابوت تو!میخواهم فریاد بزنم خب باز کنید.مگه نمیبینید دارم دق میکنم! پاهایم را روی زمین میکشم و میروم کنار سجاد می ایستم.نگاه های عجیب اطرافیان آزارم میدهد... چیزی نشده که!!فقط... فقط تمام زندگیم رفته... چیزی نشده... فقط هستی من اینجا خوابیده... مردی که براش جنگیدم... چیزی نیست... من خوبم! فقط دیگه نفس نمیکشم! همرازو همسفر من... علی من!... علی... سجاد که کنارم زمزمه میکند _گریه کن زن داداش...تو خودت نریز... 💞 گریه کنم؟چرا!!؟؟...بعد از بیست روزقراره ببینمش... سرم گیج میرود. بی اراده تکانی میخورم که سجاد با احتیاط چادرم را میگیردو کمک میکند بنشینم... درست بالای سرتو! کف دستم را روی تابوت میکشم... خم میشوم سمت جایی که میدانم که صورتت قرار دارد... _علی؟... لبهام رو روی همان قسمت میزارم... چشمهایم را میبندم _عزیز ریحانه...؟...دلم برات تنگ شده بود! سجاد کنارم مینشیند _زن داداش اجازه بده... سرم را کنار میکشم.دستش راکه دراز میکند تاپارچه را کنار بزند.التماس میکنم _بزارید من اینکارو کنم... سجادنگاهش را میگرداندتا اجازه بالاسری ها راببیند...اجازه دادند!! مادرت آنقدر بی تاب است که گمان نمیرود بخواهد این کار را بکند...زینب و فاطمه هم سعی میکنند او را آرام کنند...خون در رگ هایم منجمد میشود.لحظه ی دیدار... پایان دلتنگی ها... 💞 دستهایم میلرزد...گوشه پرچم رامیگیرم و آهسته کنار میزنم. نگاهم که به چهره ات می افتد.زمان می ایستد... دورت کفن پیچیده اند... سرت بین انبوهی پارچه سفیدو پنبه است...پنبه های کنار گونه و زیر گلویت هاله سرخ به خود گرفته... ته ریشی که من با آن هفتادو پنج روز زندگی کردم تقریبا کامل سوخته... لبهایت ترک خورده و موهایت هنوز کمی گردو خاک رویش مانده. دست راستم را دراز میکنم و باسر انگشتانم آهسته روی لبهایت را لمس میکنم...
11.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروزپنج آذرماه مصادف باسالروزتشکیل بسیج مستضعفان بفرمان امام خمینی ره ، یادی کنیم از که تنها اسمشان نبود بلکه در تمام سکَنات و رفتار و اعمالشان به امام علیه السلام اقتدا کرده بودند آن وجود مقدسی که در موردشان گفتند: " یعنی که تمام وجودش، وقف اسلام بود"* است.... *سخن از وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ