(( عبرت های تاریخی ))
✍موشی در خانۀ صاحب مزرعه ، تله موش دید؛
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.
همه گفتند: تله موش مشکل توست،
مشکل ما نیست و به ما ربطی ندارد!
از قضا،ماری دمش در تله موش گیر کرد❗️
و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید.
طبیب برای معالجه اش دستور داد از مرغ برایش سوپ درست کردند؛
مردم دهکده به عیادت زن مزرعه دار آمدند،
صاحب مزرعه ، گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعه دار سر برید. عاقبت ، زن مزرعه دار زنده نماند و مرد.
صاحب مزرعه گاو را برای مراسم ترحیم کشت و پذیرایی کرد❗️
👈 و در این مدت موش👈 از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت ‼️ فکر می کرد😳 ...
✍ بله،حقیقت تلخ اینست که،
وقتی نسبت به تله های دشمن بی تفاوت بشویم❗️
🔻و به هنگام حرف نزنیم و عمل نکنیم❗️
🔻عاقبت به من چه گفتن،همین است❗️
✍ سرنوشت همه ما به هم مربوط است
🔻دشمن ۴۰ سال از نظر اقتصادی ما را تحریم کرده است
🔻دشمن ۴۰ سال است،به اعتقادات ما حمله می کند
🔻دشمن ۴۰ سال است اموال ما را بلوکه کرده است
👈 و حالا👇
🔻دشمن،ما را به تحریم انتخابات تشویق کرده است
✍ عقل سلیم به ما می گوید👇
این یک مسئلۀ ملی است و به ما مربوط است
#پس باید،خلاف خواست دشمن،
#در انتخابات،پُرشور شرکت کنیم
#به متعهد و متخصص انقلابی رأی دهیم