eitaa logo
🌹کانال شهید محمدحسین محمدخانی🌹
106 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
5 فایل
قال الله تعالی علیه :"ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ،بل احیائ عندربهم یرزقون" شهید محمد حسین محمدخانی نام جهادی:حاج عمار تاریخ تولد:۱۳۶۴/۴/۹ تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۸/۱۶ سمت:فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا مزار مطهر شهید:گلزار شهدای تهران قطعه ۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ❤️ ❤ ❣❤️❣❤️❣❤️❣ روی صندلی خشک و سرد راه آهن جابه جا میشوم و غرولند میکنم.;مادرم گوشه چشمی برایم نازک میکند که: _ چته از وختی نشستی هی غر میزنی. پدرم که درحال بازی باگوشـےداغون و قدیمـےاش است میگوید _ خب غرغراز دوری شوهره دیگه خانوم! خجالت زده نگاهم راازهردویشان میدزدم و به ورودی ایستگاه نگاه میکنم.دلشوره به جانم افتاده " نکند نرسند و ماتنها برویم"ازاسترس گوشه روسری صورتی رنگم را به دور انگشتم میپیچم و بازمیکنم. شوق عجیبی دارم،ازینکه این اولین سفرمان است. طاقت نمی اورم ازجت بلند میشوم که مادرم سریع میپرسد: _ کجا؟ _ میرم آب بخورم. _ وا اب که داریم تو کیف منه! _ میدونم! گرم شده! شما میخورین بیارم؟ _ نه مادر! پدرم زیر لب میگوید: واسه من یه لیوان بیار آهسته چشم میگویم و سمت آب سردکن میروم اما نگاهم میچرخد در فکر اینکه هر لحظه ممکن است برسید. به آب سردکن میرسم یک لیوان یکبار مصرف را پر از آب خنک میکنم و برمیگردم.حواسم نیست و سرم به اطراف میگردد که یکدفعه به چیزی میخورم و لیوان از دستم می افتد .. _ هووی خانوم حواست کجاست!؟ روبه رو را نگاه میکنم مردی قدبلند و چهارشانه با پیرهن جذب که لیوان آب من تماما خیسش کرده بود! بلیط هایی که در دست چپ داشت هم خیس شده بودند! گوشه چادرم را روی صورتم میکشم ،خم میشوم و همانطور که لیوان را از روی زمین برمیدارم میگویم: _ شرمنده! ندیدمتون! ابرو های پهن و پیوسته اش را درهم میکشد و در حالیکه گوشه پیرهنش را تکان میدهد تا خشک شود جواب میدهد: _ همینه دیگه!گند میزنید بعد میگید ببخشید. در دلم میگویم خب چیزی نیست که ...خشک میشه! اما فقط میگویم _ بازم ببخشید نگاهم به خانوم کناری اش می افتد که آرایش روی صورتش ماسیده و موهای زرد رنگش حس بدی را منتقل میکند! خب پس همین!!دلش از جای دیگر پر است! سرم را پایین میندازم که از کنارش رد شوم که دوباره میگوید _ چادریین دیگه!یه ببخشید و سرتونو میندازید پایین هری! عصبی میشوم اما خونسرد فقط برای بار آخر نگاهش میکنم _ در حد خودتون صحبت کنید آقا!! صورتش راجمع میکند و زیر لب آرام میگوید برو بابا دهاتی! از پشت همان لحظه دستی روی شانه اش مینشیند.برمیگردد و با چرخشش فضای پشتش را میبینم.تو!! با لبخند و نگاهی آرام ،تن صدایت را به حداقل میرسانی... _ یه چند لحظه !! مرد  شانه اش را کنار میکشد و با لحن بدی میگوید _ چندلحظه چی؟حتماً صاحابشی! ❣❤️❣❤️❣❤️❣ ❣❤️❣❤️❣❤️❣ ✍ ادامه دارد ...
🌹 ❤️ ❣❤️❣❤️❣❤️❣ _ مگه اسباب بازیه؟...نه آقای عزیز بزارید تو ادبیات کمکتون کنم! خانومم هستن.. _ برو آقا!برو بحد کافی اسباب بازی گونی پیچت گند زد به اعصابم...ببین بلیطا رو چیکار کرد! نگرانی به جانم می افتد که الان دعوا میشود.اما تو سرد و تلخ نگاهت را به چهره مرد میدوزی.دست راستت را بالا می آوری سمت دکمه آخر پیرهن  مرد نزدیک گردنش و دریک چشم بهم زدن انگشتت را در فضای خالی بین دودکمه میبری و بافشار انگشتت دودکمه اول را میکَنی!!! مرد شوکه نگاهت میکند.با حفظ خونسردی ات سمت من می آیـے و با لبخند معناداری میگویـے _ خواستم بگم این دوتا دکمه رو ما دهاتیا میبندیم!بهش میگن یقه آخوندی...اینجوری خوشتیپ تری! این کمترین جواب بود برای اون کلمه ی گونی پیچت! یاعلی !! بازوی مرا میگیری و بدنبال خود میکشی.مرد عصبی داد میزند وایسا بینم!و سمتمان می اید.باترس آستینت را میکشم. _ علی الان میکشتت! اخم میکنی و بلند جوابش را میدهی _ بهتره نیای! وگرنه باید خودت جوابشون رو بدی و به حراست اشاره میکنی. مرد می ایستد و با حرص داد میزند _ اره اونام ازخودتون!! میخندی _ اوهوم! همه دهاتی!! و پشتت به او میکنی و دست مرا محکم میگیری. با تعجب نگاهت میکنم.زیر چشمی نگاهم میکنی _ اولاً سلام دوماً چیه داری قورتم میدی باچشات؟ _ نترسیدی؟ازینکه... _ ازینکه بزنه ترشیم کنه؟ _ ترشی؟ _ اره دیگه ! مگه منظورت له نیست؟ میخندم. _ آره!ترشی! _ نه! اینا فقط ادا و صدان! _ کارت زشت نبود؟...اینکه دکمشو پاره کردی _ زشت بود!اما اگر خودمو کنترل نکرده بودم .....لاالله الا الله...میزدم... فقط بخاطر یه کلمش... دردلم قند الاسکا میشود!!چقدر روم حساسی!!!با ذوق نگاهت میکنم.میفهمی و بحث را عوض میکنی _ اممم...خب بهتره چیزی به مامان بابا نگیم.نگران میشن بیخود. پدرت ایستاده و سیبی را به پدرم تعارف میزند.مادرم هم کنار زهرا خانوم نشسته و گرم گرفته.فاطمه هم یه گوشه کنار چمدانش ایستاده و باگوشی ور میرود.پدرم که مارا درچند قدمی میبیند میگوید: _ از تشنگی خفه شدم بابا دیگه زحمت نکش دختر ... باشرمندگی میگویم _ ببخشید باباجون نگاهش که به دست خالی ام می افتد جواب میدهد _ اصن نیووردی؟؟؟...هوش و حواس نمونده که! و اشاره میکند به تو! به گرمی باخانواده ات سلام علیک میکنم و همه منتظر میشویم تا زمان سوار شدن رو اعلام کنن... ❣❤️❣❤️❣❤️❣ ❣❤️❣❤️❣❤️❣ باشوق وارد کوپه میشوم و روی صندلی مینشینم. _ چقد خوووب شیش نفرس!!همه جامیشیم کنارهمیم! فاطمه چمدانش را بسختی جابه جا میکند و درحالیکه نفس نفس میزند کنار من ولو میشود. _ واقعا که !! بااین هوشت دیپلمم گرفتی؟ یکیمونو حساب نکردی که! حساب سرانگشتی میکنم.درست میگوید ماهفت نفریم و کوپه شش نفر!میخندم وجواب میدهم _ اره اصن تو رو آدم حساب نکردم 😁 اوهم میخندد و زیرلب میگوید _ بچه پررو! پدرم چمدان هارا یکی یکی بالای سرما در جای خودشان میگذارد.مادرم و زهراخانوم هم روبروی من و فاطمه مینشینند.پدرت کمی دیرتر از همه وارد کوپه میشود و در را میبندد.لبخندم محو میشود. _ باباجون؟پس علی اکبر کجا موند؟ سرش را تکان میدهد _ از دست شما جوونا آدم داغ میکنه بخدا! نمیاد!... یڪ لحظه تمام بدنم سرد شد با ناراحتی پرسیدم :چرا؟؟؟ و به پدرم نگاه کردم _ چی بگم بابا منم زنگ زدم راضیش کنم.اما زیربار نرفت....میگفت کار واجب داره! حس کردم اگر چنددجمله دیگر بگوید بی اراده گریه خواهم کرد.نمیفهمم...ازجا بلند میشوم و ازکوپه بسرعت خارج میشوم.ازپنجره راهرو بیرون را نگاه میکنم.ایستاده ای و به قطار نگاه میکنی.بزور پنجره را پایین میکشم و بغضم را فرو میخورم.به چشمانم خیره میشوی و باغم لبخند میزنی. با گلایه بلند میگویم _ هنوزم میخوای اذیتم کنی؟ سرت را به چپ و راست تکان میدهی.یعنی نه! اشک پلکم ر اخیس میکند _ پس چرا هیچ وقت نیستی...الان..الانم...تنها... نمیتوانم ادامه دهم و حرفم را نیمه تمام میکنم.صدای سوت قطار و دست تو که به نشان خداحافظی بالا می آید. با پشت دست صورتم را پاک میکنم _ دوس داشتم باهم بریم... بشینیم جلوی پنجره فولاد! نمیدانم چرا یکدفعه چهره ات پر از غصه میشود _ ریحانه! برام دعا کن! هنوز نمیدانم علت نیامدنت چیست. اما انقدر دوستت دارم که نمیتوانم شکایت کنم! دستم را تکان میدهم و قطار آهسته آهسته شروع به حرکت میکند.لبهایت تکان میخورد _ د...و...س...ت....د...ا....ر..م باناباوری داد میزنم _ چیییی؟؟؟؟ ارام لبخند میزنی!! بعد از چهل روز گفتی چیزی که مدتها در حسرتش بودم!!! ❣❤️❣❤️❣❤️❣ ❣❤️❣❤️❣❤️❣ ✍ ادامه دارد ...
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تاثیر خواندن زیارت عاشورا و دعای اطرافیان بر حالات تجربه گر.... 🆔@Khademan_Zohoor313 ┈┉┅━━━━❀💌❀━━━━┅
👈ترجمه صفحه◄ ٤٥٢ ►🌹سورة الصافات🌹 شما را چه شده، چگونه حکم می کنید؟ (۱۵۴) پس آیا متذکّر [حقایق] نمی شوید؟ (۱۵۵) یا شما [بر این ادعای خود] دلیل روشنی دارید؟ (۱۵۶) پس اگر راستگویید، کتابتان را [که این سخنان را با تکیه بر آن می گویید، به میان] آورید. (۱۵۷)میان خدا و جن، نسب و خویشی قرار دادند، در صورتی که جنیان به خوبی می دانند که [روز قیامت برای حساب و پاداش] احضار خواهند شد. (۱۵۸) خدا از آنچه او را به آن توصیف می کنند، منزّه است. (۱۵۹) مگر بندگان خالص شده خدا [که او را به آنچه توصیف می کنند شایسته مقام قدس اوست.] (۱۶۰) و بی تردید شما و آنچه را می پرستید، (۱۶۱)نمی توانید [مردم را] بر ضد خدا گمراه کنید. (۱۶۲) مگر کسانی را که [به اختیار خود به خاطر پذیرفتن وسوسه و اغواگری شما] به دوزخ درآیند، (۱۶۳) و هیچ یک از ما فرشتگان نیست مگر اینکه برای او مقامی معین است. (۱۶۴)و همانا ما [برای اجرای فرمان خدا] صف بستگانیم. (۱۶۵) و ما خود تسبیح کنندگانیم. (۱۶۶) و مشرکان [پیش از بعثت پیامبر] قاطعانه می گفتند: (۱۶۷) اگر نزد ما کتابی چون کتاب های آسمانی پیامبران پیشین بود، (۱۶۸) بی تردید از بندگان خالص شده خدا می شدیم. (۱۶۹) ولی [هنگامی که قرآن را برای هدایت آنان نازل کردیم] به آن کافر شدند و به زودی [و زر و وبال کفرشان را] خواهند دانست. (۱۷۰) و وعده قطعی ما درباره بندگان به رسالت فرستاده شده، از پیش محقق و ثابت گشته است، (۱۷۱) که بی تردید آنان [در همه زمینه ها] یاری شدگانند، (۱۷۲) و مسلماً سپاه ما پیروزند. (۱۷۳) پس تا مدتی از آنان روی بگردان. (۱۷۴) و آنان را بنگر که به زودی [و زر و وبال گناهانشان را] خواهند دید. (۱۷۵) آیا شتاب در آمدن عذاب ما را می خواهند؟!(۱۷۶) پس هنگامی که [عذاب ما] به آستانه خانه هایشان نازل شود، بیم شدگان روزگار بدی خواهند داشت، (۱۷۷) و تا مدتی از آنان روی بگردان، (۱۷۸) و [آنان را] بنگر که به زودی [و زر و وبال گناهانشان را] خواهند دید. (۱۷۹)پروردگارت که دارای عزت است از آنچه او را به آن توصیف می کنند، منزّه است. (۱۸۰) و سلام بر پیامبران (۱۸۱) و همه ستایش ها ویژه خداست که پروردگار جهانیان است. (۱۸۲)
⭕️ اصلا تعجب نکنید! 🔹 با توجه به حضور جدی آشوبگران فتنه "زن ، هرزگی، فحشا" و حامیان آنها در کمیته های تعیین وزرا و معاونان رئیس جمهور،در روزهای آینده باید منتظر این اخبار باشیم : ▪️انتصاب دکتر محمد فاضلی به عنوان "دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اخلاق ، آرامش و فضیلتهای اجتماعی" ▪️انتصاب اندی تاجبخش ( از مشهورترین ترنسهای ایرانی مقیم فرانسه و چهره برتر فعال در حوزه حقوق شهروندان LGBT به انتخاب اتحادیه اروپا و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد) به عنوان معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور ▪️انتصاب هژبر القانیان (عضو محفل اعظم بهائیان در عکا و برنده جایزه جهانیِ صلح و آزادیِ اتحادیه کلیساهای آمریکای شمالی به علت دفاع مستمر از حقوق اقلیتهای مذهبی ایران)به عنوان "مشاور عالی رئیس جمهور در امور اقلیتهای مذهبی" ▪️دکتر ظریف در پاسخ به پرسش خبرنگاران در خصوص دلایل انتخاب موارد دوم و سوم چنین گفت : من و همکارانم با شفافیت کامل و بر اساس استانداردهای نظام و سازمانهای بین المللی به این گزینه ها رسیدیم و دکتر پزشکیان هم به همین دلیل احکام فوق را صادر کردند.مثلا در مورد معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور، کمیته تخصصی برای مردان ۲۰ امتیاز منفی،برای بانوان ۱۰ امتیاز مثبت و برای عزیزان ترنس ۳۰ امتیاز مثبت در نظر گرفت و طبیعی است انتخاب یک "هموطن ترنس" با تعاریف جامعه جهانی( منعکس شده در سند ۲۰۳۰ مجمع عمومی سازمان ملل متحد) از خانواده و جنسیت تطابق بیشتری خواهد داشت. وی افزود : در مورد سوم هم کمیته مربوطه برای باورمندان به مذهب شیعه ۲۰ امتیاز منفی،برای پیروان ادیان آسمانی دیگر ۱۵ امتیاز مثبت و برای معتقدان به ادیان تحت ستم و محروم از حقوق اجتماعی و سیاسی ( مانند بهائیت) ۳۰ امتیاز مثبت در نظر گرفت و بر همین مبنا،کمیته ها پس از بحثهای مفصل و کارشناسانه به افراد فوق رسیده و حکم آنها توسط رئیس جمهور صادر گردیده است.
19.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 👊پاسخ به استوری مادر نیکا شاکرمی که بر علیه امام حسین گذاشته بود👊
♦️ فتنه اکبر در راه است جبهه نفاق با ؛ ۱-عبورِ مکارانه از فیلترهای نظارتی ۲-خرجکرد پولهای حرام کسب شده از راه رانت و فساد و اخلال در نظام اقتصادی در دهیاری ها ،روستاها و مناطق محروم و غافل از فضاهای سیاسی و ... ۳-تهدید برخی قومیت ها و اقلیت ها در برخی استانها ( اخبار موثق) در رای ندادن به کاندیدای مقابل ۴-استحمار قبلیه ای بر اساس سطحی نگری دینیِ مردم ساده دل و ... ۵- مظلوم نمایی و طرح صورتِ نظام مسائل کشور و مردم، بدون ارائه راهکار عبور از آنها و صرفا تهییج مردم در مناظرات و تبلیغات ۶- لگد زدن به ارزشها و پنهان شدن پشت رهبر انقلاب ( که البته شیوه ی دیرینه ی اینها در رای اوریست) پس از به قدرت رسیدن، چهره ی حقیقی خود را آشکار نموده است . هدفشان از دعوت از عناصر خطرناک دولت روحانی مانند ظریف و زنگنه و... و عناصر فتنه و محکومان امنیتی و اقتصادی، ابتدا ایجاد نارضایتی سیاسی و فرهنگی و سپس با بالا بردن قیمت دلار و سکه در ماههای آتی ایجاد و توسعه دامنه ی اعتراضات و اغتشاشات اجتماعی در شهرها و براندازی و کودتای نرم در کشور با پوشش دموکراسی و بر پایه ی رای مردم و نهایتا به زانو درآوردن رهبر انقلاب و محور مقاومت در ایران و کشورهای منطقه است . از سوی دیگر فشارهای جدید رژیم صهیونیستی و امریکا در روزهای واپسین انتخابات گویای این مطالب است که جنگ جدید، کاملا هماهنگ با عناصر نفوذی داخلی و کاملا ترکیبی خواهد بود. آنچه مسلم است حرکت جدید مقاومت یمن و ورود مستقیم به جنگ با اسرائیل در خاک تل آویو نشان از هوشمندی رهبران مقاومت و پیش دستی اتاق فکر و در راسشان رهبر انقلاب و خنثی سازی بخش مهمی از این کودتای نرم در داخل کشور است که ان شا الله با قوت ادامه خواهد یافت و این جماعت نفوذی و منافق، وعده خوردن از گندم ری را به گور خواهند برد . در روزهای آتی تنشها در حوزه های سیاسی ، امنیتی ، اقتصادی به مراتب بیشتر خواهد شد . در چنین شرایطی می بایست نگاهها متمرکز بر دهان مبارک سید علی خامنه ( دام ظله) باشد تا همچون گذشته کشور از گزند این فتنه اکبر هم در امان بماند . اسرائیل در محاصره است برای شکستن محاصره گوساله های دست آموز یهود همچون ظریف و همفکران او از تمامی فنونی که از اربابان خود آموختند استفاده خواهند کرد تا از درون ایران را بهم بریزند 📌بخشی از آنرا در مصاحبه تلویزیونی ظریف مشاهده نمودیم 📌نگاه ها فقط باید به لسان مبارک نائب آمام عصر باشد از شخصیتهای توخالی حزبی چشم بپوشید آنان فهم راهبردی ندارند