آقای ظریف! مردم ما
قهرمان بودن را می پسندند -۱
🔹آقای ظریف در گذشته و بر سر ماجرای برجام، نتانیاهو را دشمن خونی ایران جا نمایی کرده است. او و هم طیفانش می گویند نتانیاهو بود که نمی گذاشت برجام پا بگیرد، و ترامپ هم در اثر تحریک او، برجام را زیر پا گذاشت.
♦️این طیف ولو با تاخیر، به باور چند ده ساله صاحب نظران انقلابی رسیدند، مبنی بر این که "اسرائیل، دشمن ترین دشمنان ملت ایران است"؛ و این در حالی بود که برخی از اصلاح طلبان در سال ۱۳۸۸، به شعار "نه غزه نه لبنان" (مطلوب رژیم صهیونیستی) آلوده شدند.
🔹تصور می کنید دشمن ترین دشمنان ایران، از سخنان دیروز آقای ظریف ناراحت می شود یا شادمان؟! او دیروز گفت: "
♦️"الان که کشور سیاست معقولی دارد، با موضعگیری های تند، آب به کاسه تندروی نریزیم. اگر پای ایران را به وسط معرکه جنگ بکشانند، برای هیچکدام از مقام های حاکمیتی اتفاقی رخ نخواهد داد؛ آنی که بمب می خورد، از بین می رود و تحریم می شود، مردم ایران هستند. تا حالا مگر تحریم ها به چه کسانی ضرر زده؟ به کسانی که روزی چند میلیون دلار درآمد دارند، یا به مردم بیچاره؟ مردم ایران، از هزینه دادن روی این موضوع خسته اند، حق هم دارند. مردم ایران از سیاست دولت ما که تلاش می کند از فلسطینی ها هم داغ تر باشد، خسته اند".
🔹چرا ظریف اصرار دارد میان سیاست نظام و دولت، یا دولت و مردم دوگانگی القا کند؟ سود این دوگانه سازی را چه کسی جز آمریکا و اسرائیل می برند؟ مواضع دولت را رئیس جمهور و وزیر خارجه اعلام می کنند و مصداقا، کدام موضع آنها، تندروی بوده است؟!
♦️آقای ظریف هنگامی که "میدان" و سردار سلیمانی را متهم کرد به این که برای "دیپلماسی و منافع ملی" هزینه درست کرده اند، از موضع نظام جانبداری می کرد، یا همان موضع معقول را زیر سوال می برد؟!
🔹او می تواند بگوید که خسته است، اما چرا از طرف مردم حرف می زند؟ چه کسی چنین وکالتی را به او داده؟! مردم، همان هایی هستند که آن حماسه دشمن شکن را در تشییع پیکر شهید سلیمانی را به راه انداختند؛ و حال آن که ادعا می شد جنگیدن او هزینه ساز است!
♦️حاج قاسم، آماج تهمت و تخریب بود، اما ظریف، در همان مصاحبه چند سال قبل با "مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری"، در کنار بدگویی و شبهه افکنی علیه "میدان" و "فرمانده آن"، اعتراف کرد:
🔹«قبل از شهادت شهید سلیمانی، در تمامی نظرسنجی هایی که ما داشتیم، از سال ۹۶ تا ۹۹؛ محبوبیت من از ۹۰، آمد روی ۶۰ درصد، و محبوبیت شهید سلیمانی، رفت روی ۹۰ درصد. مردم ما، #قهرمان_بودن_در_منطقه_را_می_پسندند. ما هم نوکر مردم و هم نوکر آنچه می پسندند، هستیم».
💢ادامه دارد
آقای ظریف! مردم ما
قهرمان بودن را می پسندند-۲
♦️هزینه برای کشور را کسانی درست کردند که به جای همراهی با گفتمان مقاومت، مسیر انفعال در برابر غرب و رژیم صهیونیستی را در پیش گرفتند و با جرات و جسارت بخشیدن به حریف، کشور و منطقه را آماج ترور و خرابکاری و جنگ قرار دادند؛
🔹اگر نبود این نگاه راهبردی که جنگ با دشمن ستیزه جو، از همان عمق و همسایگی او شروع می شود، قطعا امروز آمریکا و اسرائیل، فجایع بمباران غزه را در عمق خاک ما پدید می آوردند.
♦️آقای ظریف اولین بار نیست که از موضع ضعیف نمایی و خستگی، جنگ هراسی راه می اندازد. او همان مهر ۱۳۹۲ که گفت "آمریکا می تواند ظرف پنج دقیقه توان دفاعی ما را نابود کند"، سایه تهدید های بعدی را بر سر کشور کشاند و مصاف مذاکرات را که دو سال بعد به توافق می رسید، مغلوبه کرد.
🔹همان روزها نیز اگر درایت نظام و فرماندهانی مانند سردار سلیمانی در دفع شر جنگ نیابتی آمریکا و اسرائیل در عراق و سوریه نبود، شعله های جنگ، به همدان و کرمانشاه و تهران و اصفهان و شیراز امتداد می یافت.
♦️جمهوری اسلامی و متحدانش امروز در زمینه طراحی و تدبیر، در اوج حکمت هستند. و هرگز کسی در جبهه دشمن، از این تدابیر پیچیده و پیشرو، برداشت ضعف و انفعال و ترس نخواهد کرد.
🔹نبرد با آمریکا و رژیم صهیونیستی، ترجیح ما نبوده، بلکه تحمیل دشمن به ملت ما بوده و مربوط به یک ماه، یا یکی دو سال اخیر هم نیست.
♦️این جنگ تحمیلی و به شرارت های پیرامون آن، دست کم ۷۰ سال سابقه دارد و دائما رو به تشدید و تصاعد گذاشته است. با این تفاوت مهم که حربه های دشمن محدود تر و کُند تر، و توانمندی های جبهه ایران، گسترده تر شده است.
🔹ما سالهاست که در این جنگ تحمیلی، وسط میدان هستیم؛ با رعایت تمام اصول عزت، حکمت و مصلحت. به همین علت هم هست که وقتی از نتانیاهو پرسیدند، بزرگ ترین تهدید کدام است، پاسخ داد"ایران، ایران، ایران!".
♦️گفتمان حکیمانه حرکت ملت ایران، همان است که مقتدای شان علی علیه السللام فرمود: "اُغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا... با دشمنان بجنگید، پيش از آن كه با شما بجنگند. به خدا سوگند، با هيچ قومى در خانه شان نجنگیدند، مگر آنكه خوار شان ساختند".
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غزه ای ها مرکاوا 4 را هم زدند
یک روز خیلی خیلی معمولی در غزه
مدافع فلسطینی آرام گام بر میدارد. به یک تانک مرکاوا 4 را بر میرسد.
هدف قرارش میدهد.
سپس از آن فاصله میگیرد.
فیلمبردار هم پشت سر رفیقش در حرکت بوده و مشاهدات را ثبت میکند.
دم فلسطین گرم...
#حماسه_غزه
#طوفان_الاقصی
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جشن تولد خاص
🔺باصدای بمباران، بدون کیک و شمع، یک خانواده فلسطینی تولد یکی از فرزندان خود را جشن گرفتند.
ایمان و صبر و امیدی که انشاءلله به ثمر خواهد نشست...
🍀
*بسم رب الشهدا و الصدیقین*
*امشب بیاد سرباز شهید:*
*صفر شجاعی*صلوات*
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
نام پدر: *عبدالحسین*
تاریخ تولد : *۱۳۴۷*
محل تولد : *دشتستان، بنار آبشیرین*
تاریخ شهادت : *۱۳۶۶*
محل شهادت: *سومار*
محل دفن : گلزار شهدای *بنار آبشیرین*
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
*شهدا را یاد کنید با یک صلوات*
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
*اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم*🌷
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
#دختر_شینا
#فصل_اول
مادرم از صبح تا شب کار داشت. از بی کاری حوصله ام سر می رفت.
بهانه می گرفتم و می گفتم: «به من کار بده، خسته شدم.» مادرم همان طور که به کارهایش می رسید، می گفت: «تو بخور و بخواب. به وقتش آن قدر کار کنی که خسته شوی.
حاج آقا سپرده، نگذارم دست به سیاه و سفید بزنی.»
دلم نمی خواست بخورم و بخوابم؛ اما انگار کار دیگری نداشتم. خواهرهایم به صدا درآمده بودند.
می گفتند: «مامان! چقدر قدم را عزیز و گرامی کرده ای. چقدر پیِ دل او بالا می روی. چرا ما که بچه بودیم، با ما این طور رفتار نمی کردید؟!»
با تمام توجه ای که پدر و مادرم به من داشتند، نتوانستم آن ها را راضی کنم تا به مدرسه بروم. پدرم می گفت: «مدرسه به درد دخترها نمی خورد.»
معلم مدرسه مرد جوانی بود. کلاس ها هم مختلط بودند.
مادرم می گفت: «همین مانده که بروی مدرسه، کنار پسرها بنشینی و مرد نامحرم به تو درس بدهد.»
اما من عاشق مدرسه بودم. می دانستم پدرم طاقت گریه مرا ندارد. به همین خاطر، صبح تا شب گریه می کردم و به التماس می گفتم:
«حاج آقا! تو را به خدا بگذار بروم مدرسه.»
پدرم طاقت دیدن گریه ی مرا نداشت، می گفت: «باشد.
تو گریه نکن، من فردا می فرستم با مادرت به مدرسه بروی.» من هم همیشه فکر می کردم پدرم راست می گوید.
آن شب را با شوق و ذوق به رختخواب می رفتم. تا صبح خوابم نمی برد؛ اما همین که صبح می شد و از مادرم می خواستم مرا به مدرسه ببرد، پدرم می آمد و با هزار دوز و کلک سرم را شیره می مالید و باز وعده و وعید می داد که امروز کار داریم؛
اما فردا حتماً می رویم مدرسه. آخرش هم آرزو به دلم ماند و به مدرسه نرفتم.
نه ساله شده بودم. مادرم نماز خواندن را یادم داد. ماه رمضان آن سال روزه گرفتم، روزهای اول برایم خیلی سخت بود، اما روزه گرفتن را دوست داشتم.
با چه ذوق و شوقی سحرها بیدار می شدم، سحری می خوردم و روزه می گرفتم.
بعد از ماه رمضان، پدرم دستم را گرفت و مرا برد به مغازه پسرعمویش که بقالی داشت.
بعد از سلام و احوال پرسی گفت: «آمده ام برای دخترم جایزه بخرم. آخه، قدم امسال نه ساله شده و تمام روزه هایش را گرفته.»
پسرعموی پدرم یک چادر سفید که گل های ریز و قشنگ صورتی داشت از لابه لای پارچه های ته مغازه بیرون آورد و داد به پدرم.
پدرم چادر را باز کرد و آن را روی سرم انداخت. چادر درست اندازه ام بود. انگار آن را برای من دوخته بودند.
از خوشحالی می خواستم پرواز کنم. پدرم خندید و گفت: «قدم جان! از امروز باید جلوی نامحرم چادر سرت کنی، باشه باباجان.»
آن روز وقتی به خانه رفتم، معنی محرم و نامحرم را از مادرم پرسیدم.
همین که کسی به خانه مان می آمد، می دویدم و از مادرم می پرسیدم: «این آقا محرم است یا نامحرم؟!»
بعضی وقت ها مادرم از دستم کلافه می شد. به خاطر همین، هر مردی به خانه مان می آمد، می دویدم و چادرم را سر می کردم.
دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت.
#دختر_شینا
#فصل_دوم
خانه عمویم دیوار به دیوار خانه ما بود. هر روز چند ساعتی به خانه آن ها می رفتم. گاهی وقت ها مادرم هم می آمد.
آن روز من به تنهایی به خانه آن ها رفته بودم، سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد، پایین می آمدم که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد. پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را می شنیدم که داشت از سینه ام بیرون می زد. آن قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم. زن برادرم، خدیجه، داشت از چاه آب می کشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود، گفت: «قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟!»
کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او خیلی راحت و خودمانی بودم. او از همه زن برادرهایم به من نزدیک تر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید و گفت: «فکر کردم عقرب تو را زده. پسرندیده!»
پسر دیده بودم.
مگر می شود توی روستا زندگی کنی، با پسرها هم بازی شوی، آن وقت نتوانی دو سه کلمه با آن ها حرف بزنی! هر چند از هیچ پسر و هیچ مردی جز پدرم خوشم نمی آمد.
از نظر من، پدرم بهترین مرد دنیا بود. آن قدر او را دوست داشتم که در همان سن و سال تنها آرزویم این بود که زودتر از پدرم بمیرم. گاهی که کسی در روستا فوت می کرد و ما در مراسم ختمش شرکت می کردیم، همین که به ذهنم می رسید ممکن است روزی پدرم را از دست بدهم، می زدم زیر گریه. آن قدر گریه می کردم که از حال می رفتم. همه فکر می کردند من برای مرده آن ها گریه می کنم.
پدرم هم نسبت به من همین احساس را داشت. با اینکه چهارده سالم بود، گاهی مرا بغل می کرد و موهایم را می بوسید
#اطلاعیه
خوبان روزگار مسلمان زینب اند
مراسم هشتمین یادواره شهادت حاج عمار،
شهدای مدافعحرم، شهدای قطعه ۵۳
و یادبود شهدای مظلوم فلسطین
روایتگری:
سید ایمان یاراحمدی
قرائت قرآن:
استاد هادی موحد امین
فیض منبر:
حجتالاسلام استاد سید حسین مومنی
مرثیه سرایی:
کربلایی محمدحسین پویانفر
کربلایی سید امیر حسینی
کربلایی سید محمدرضا نوشهور
کربلایی پیام کیانی
پنجشنبه ۱۸ آبانماه؛ از ساعت ۱۴
بهشت زهرا سلام الله علیها، قطعه ۵۳
📌آنچه آقای محمد جواد ظریف درباره تحولات فلسطین گفتند ریشه بنیادین در بخش های متعدد حاکمیتی و امنیتی کشور دارد.
انتشار گسترده سخنان ترامپ مبنی بر حملات موشکی از قبل هماهنگ شده به عین الاسد و سخنان آقای ظریف پیام روشنی است که فقط حاکمیت را با تردید و ابهام روبه رو می کند و افکار عمومی را درباره توان واقعی کشور دچار یک پارادوکس اساسی کند.
ظریف در جدید ترین صحبت های خود گفته قرار نیست ما بجای مظلوم بجنگیم تنها باید از آن ها دفاع کنیم.
♨️آقای ظریف،مساله ما صرفا دفاع از مظلوم نیست که بخواهیم بگوییم برای آن وارد جنگ شویم یانه ،مساله دفاع از عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه که از اجزاء رئیسه منافع ملی و امنیت عمومی ما محسوب می شود است و همه می دانیم اگر قدرت نظامی حماس نابود شود عمق استراتژیک ما در منطقه به خطر می افتد.
البته همان عمق استراتژیکی که با آن مقابله می کردی و هیچ اعتقادی به دستاوردهای مقاومت در میدان نداشتی و بارها به شهید قاسم سلیمانی حمله می کردید.
هرگز خوانش شما از محور مقاومت یک پلن بازدارنده نبوده و نیست و آن را یک تهدید اساسی برای امنیت منطقه می دانستید و آن را مانع کنشگری دستگاه دیپلماسی خود در منطقه قلمداد می کردید.
شما می دانید که آمریکا برای حمایت از منافع ملی و عمق استراتژیک خود در غرب آسیا در کنار اسرائیل قرار گرفته است و برای آن همه قوانین بین المللی و حقوق بشری را کنار گذاشته است.
این نکته رو به صراحت بگم سخنان ظریف،موضع بخش قابل توجهی از جریان های حاکمیتی،امنیتی،دولتی و....در ساختار کشور است و چسبندگی سیاسی و امنیتی با نظام اسلامی ندارند و هیچ عرقی هم به ارزش ها و منافع ملی ندارند.
❇️🔸❇️🔸🕋🔸❇️🔸❇️
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را
که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را
اگر که می خواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
لبیــک یا حسیـــــن💖
🔸امام زمان(عج الله) در روایتی فرموده اند:
به شیعیان و دوستان ما بگوئید
که خدا را به حق عمه ام حضرت زینب (س)قسم دهند🤲که فرج را نزدیک گرداند
💠برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمانمون صلوات💠
✨بسم الله الرّحمن الرّحیم💖
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ
وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ🌎
وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ🪐
وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی
وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ
وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا
کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِی
یا عَلِی یا مُحَمَّدُ
اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ
وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ
یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ
اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
اللّهم عجّل لولیک الفرج به حقّ
حضرت زینب کبری(سلام الله علیه)💫
❇️🔸❇️🔸💚🔸❇️🔸❇️