هدایت شده از Shahidaghaabdolahi
🥀خوش بحالِ شهدایی که رسیدند آخر
با شهـادت ، به سرانجـامِ اباعبداللہ🕊
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان🕊
🌹کانال اصلی ایتا شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی🌹
🆔 @shahidaghaabdolahi
╰═━⊰🍃🌷🍃🌷🍃⊱━═╯
🔻در گیلانغرب چوپانی بود به نام شاهین که گوسفندهایش را در تپههای مابین ما و عراقیها میچرخاند. آدم خوبی بود. ابراهیم حسابی با شاهین عیاق شد. مدتی بعد به مراتع دیگری رفت. چیزی از رفتنش نگذشته بود که ابرام گفت دلم هوای شاهین رو کرده. رفتیم ببینیمش.
🔸 همینطور که نشسته بودیم، دیدیم شاهین بلند شد و رفت. پشت سرش هم ابرام رفت. یکدفعه صدای ابرام و شاهین ما را متوجه آنها کرد. شاهین میگفت: «من باید این حیوون رو بزنم زمین!» ابرام هم میگفت: «به مولا اگه بذارم!» بلند شدیم ببینیم چه خبر است. دیدیم شاهین یه میش از بین گله جدا کرده تا سرش را ببرد و برای ما کباب کند اما ابرام مانعش شده و اجازه نمیدهد.
▫️ ده دقیقه، یک ربع اینها با هم بکش نکش داشتند. بالاخره شاهین کوتاه آمد. وقتی آمد و نشست، گفت: «همین جایی که شما الان نشستید، قبل از #انقلاب استوار ژاندارمری میاومد و تقاضای گوسفند میکرد. من هم مجبور بودم براش گوسفند بکشم. یک دفعه که من گوسفند کوچکی براش جدا کردم، قبول نکرد. خودش بلند شد رفت یک میش بزرگ سوا کرد و گفت اینو بکش.
گوسفند رو کشتم، گوشتش را خرد کردم، گذاشت لای پوستش و برد و به اندازهی یک آبگوشت هم برای ما نگذاشت. حالا موندم که شماها دیگه کی هستید! اون استوار نامرد ژاندارمری چطور رفتار میکرد، شماها چطور!»
📚سلام بر ابراهیم. دوره دو جلدی
#شهید_ابراهیم_هادی
#استغفار
استغفار حمام نفس است کسی که چند روز حمام نرود خودش و اطرافیانش عذاب میکشند کسی که استحمام ندارد روحش کثیف می شود و آن وقت است که غم و غصه و عصبانیت تنگ خلقی، زودرنجی و حساسیت به سراغش میآید
حمام نفس انسان استغفار است. هر روز رو به قبله بنشینیم و ذکر یا غفور را ۱۰۰ بار بگوییم ،نفسمان تخلیه شود و خوابهای پریشان نبینیم .
کسانی که ترس،اضطراب، افکار منفی دارند، استغفار و صدقه شان کم است .
با اینها نفس ارامش پیدا میکند و ظرفیت اش زیاد میشود و رحمت و ارامش خدا را دریافت میکند
و مداد وقتی تراش می خورد، درست است چیزهایی از او کم می شود اما روان تر می نویسد، راحت تر می نویسد. مصیبتها هم مثل مدادتراش اند؛ درست است از ما چیزهایی کم می کنند اما سیر و حرکت ما را در راه خدا روان تر می کنند.
این است که خداوند در سوره انشراح به ما توصیه می فرماید که :
از این سختی ها رنجیده خاطر مباش، چون آنها با خود راحتی ها و موهبت ها را به ارمغان می آورند و البته بهره مند خواهی شد.
أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ﴿۱﴾
آيا براى تو سينه ات را نگشاده ايم (۱)
وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ ﴿۲﴾
و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم (۲)
الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ ﴿۳﴾
[بارى] كه [گويى] پشت تو را شكست (۳)
وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ﴿۴﴾
و نامت را براى تو بلند گردانيديم (۴)
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾
پس [بدان كه] با دشوارى آسانى است (۵)
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾
آرى با دشوارى آسانى است (۶)
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿۷﴾
پس چون فراغت يافتى به طاعت دركوش (۷)
وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ ﴿۸﴾
و با اشتياق به سوى پروردگارت روى آور (۸)
✅ چرا بعضی وقتها بدون هیچ دلیلی حس میکنیم حالمان خوب است؟🤔
🔻«بعضی وقتها انسان میبیند یک حال خوشی دارد؛ حالت نورانی دارد! نمیداند علتش چیست. هر چه فکر میکند، هیچ علتی پیدا نمیکند نه کار خاصی کرده، نه نماز خاصی خوانده؛ هیچ کاری نکرده است!
🔻نمیداند در کوچهای، جایی، رد میشده و فقط گذرا حضرت (عج) از کنارش رد شده است این نورانیّت و حال خوش، به همین جهت در این شخص ایجاد شده است.😍🥲
_به نقل از مرحوم آیت الله بهجت(ره)
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
هدایت شده از Shahidaghaabdolahi
🌹🕊ای شهید !
دست هایت را
که در دست خداوند است
بالا بگیر و ما را دعا کن ...
🌷#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان🕊
🌹کانال اصلی ایتا شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی🌹
🆔 @shahidaghaabdolahi
╰═━⊰🍃🌷🍃🌷🍃⊱━═╯
💠گمشده ای به نام نَفْس💠
🌹" بِسمِ ربِ شهدا "🌹
🟡تقریباً یک سال پیش بود که کتابی را از کنار کتاب هایی که چیده بودم، برداشتم. یادم می آید آن کتاب را هفت ماه پیش از یکی از آشناها گرفته بودم و اصلاً دوستش نداشتم. مخصوصاً اینکه عکس روی صفحه همیشه زل میزد به من .
🟢من آن روزها خوابگاه بودم و تخت طبقه بالا، کتاب هایم را چیده بودم.
بالای سرم چند کتاب و یک قرآن و مفاتیحی بود که هدیه گرفته بودم .
راستش را بخواهید من مذهبی نما بودم ولی فقط شبیه آنها بودم و از اینکه به من بگویند مذهبی، عارم می آمد .
🔵آن روز وسیله هایم را مرتب میکردم که دوباره چشمم به آن کتاب افتاد، دوباره آن مردِ رویِ صفحه یِ کتاب، داشت مرا نگاه میکرد. آن روز بدجور دلم گرفته بود، کتاب را برداشتم گفتم چیزی ازش بخوانم تا حداقل کسی راجبش پرسید کم نیاورم .از اینکه به بقیه بگویم اطلاعاتم بالاست و چیزی سرم میشود لذت میبردم و حس غرور پیدا میکردم .
یادم می آید آن شب خواب مجسمه حضرت داوود را دیده بودم، فکرم مشغولش بود. کمی با حضرت داوود(ع) که هیچ ازش نمیدانستم حرف زدم. دروغ نگویم در بین حرف هایم میگفتم ای کسی که مُلکت معروف بود، بعداً فهمیدم اونی که ملکش معروف بود حضرت سلیمان (ع) بوده .
🟣برگشتم سرِ آن کتاب، چشمهایم را بستم و یک صفحه از آن را باز کردم، یادم هست که تیترش "نماز اول وقت"بود . بدون اغراق میتوانم بگویم که با یک موضوع از آن کتاب، به شدت جذبش شدم.
تمام وسیله هایم وسط اتاق پخش بود ولی من تمام حواسم به کتاب بود .
🔴آقا ابراهیم، اولین شهیدی بود که من با او آشنا شده بودم. یادم نمی آمد قبل از آن، کی و کجا راجع به شهدا شنیده بودم. فقط ۶ماه قبل از آن یک کتاب "کف خیابون" درباره ی یک شهید فتنه ی ۸۸ راخوانده بودم. اصلاً از شهدا هیچ نمیدانستم و فقط فکر میکردم آن ها انسان های بهشتی هستند و بس.
🟡وقتی با آقا ابراهیم آشنا شدم دوست داشتم مثل او باشم. یک ماه ری استارت بودم حس میکردم تازه به دنیا آمده ام .طول کشید تا به خودم بیایم هر چند راهنمایم بود ولی خیلی جاها بدجور لغزیدم.
🟢 بعداز آقا ابراهیم دیگر دوست نداشتم راجع به هیچ شهیدی بشنوم فکر میکردم هیچ شهیدی مثل او نمیشود. نمیخواستم تصویرم از او به هم بخورد. راستش بعد از آن هم چند کتاب راجع به شهدا خواندم ولی کتاب ایشان یک چیز دیگر بود برایم .
🟣چند ماه گذشت و خدا به من توفیق داد بیشتر شهدا را بشناسم و زندگی من گره بخورد با شهدا و همسران شهدا ,شهیدانی که از لحاظ سن و شخصیت باهم متفاوت بودند.
🔴زیاد خواندم. رو راست بگویم تحت تأثیر قرار میگرفتم ولی نمی دانم، چرا باز می لغزیدم؟
مگر هر کتاب را که خواندم، با آن شهید عهد نکردم که مثل او باشم؟ولی انقد عهد بستم و شکستم که دیگر خسته شدم.
⭕️ #ادامه_دارد...
#شهید_ابراهیم_هادی
🌸🍃🌸🍃
تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند
💠 رجبعلی خیاط می گوید:
«در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!»
🌱آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود.
🌺❤️چشم های شرمنده ام را وادار ڪرده ام ڪه با چشمان ابراهیم عهد ببندد ڪه هر جا چشم ابراهیم بسته ماند، چشمان من نیز حیا ڪنند و خاموش بمانند...
سلام بر پاکی چشمانت، ابراهیم❤️
#شهید_ابراهیم_هادی
25.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اقای سیزده عصبانی شده😡
ببینید چجوری زبان دنیا بلد ها را با خاک یکی کرد و از روشون رد شد!!👌👌
گزیده ای از #کتاب بلورچی
1⃣
بخش هایی از «محاسبه ی نفس» آن شهید عزیز که ماه رمضان سال 1365، نگاشته شده است،:
یک شنبه 2/22 /65- دوم رمضان المبارک
«بل الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره، یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم»
1-نماز صبح خیلی دیر خوانده شد و تعقیبات چندان مورد توجه نبود.
2-کمی نسبتا زیاد تندرویی کردم و صدایم را بلند کردم.
3-چند مورد چشم نگاه های اضافی به دنیا داشت.
4-مزاح های غیر لازم در دو مورد دیده شد، باید دقت یبیشتری در مزاح کردن شود.
5-یاد مرگ اصلا تا ظهر وجود نداشت.
6-عجب و غرور می خواهد بروز کند.
7-در قرآن خواندن احساس می کنم شیطان می خواهد نیت را ریا کردن و قیافه گرفتن برای مردم قرار دهد، باید خیلی مواظب باشم.
8-تواضع و خشوع چندان مورد دقت قرار نداشت.
2⃣
پنجشنبه 2/25 /65...5 رمضان
1-نماز صبح را کمی دیر خواندم.
2-صبح اول صبح باز هم دنیا داشتم.
3- غفلت کمی وجود داشت.
4- توفیق کار کردن برای رضای خدا وجود نداشت و تنبلی کردم.
5- دو-سه مورد با زبان، موجب ناراحتی دیگران شدم و جلوی دیگران آبرویش را بردم.
6-شاید غیبت فیاضی را کردم. باید خیلی در این مورد صحبت ها دقت کنم.
7-محبت دنیا خیلی بیشتر از مقدار لازمه ابراز شد.
8-حسادت خیلی آزارم می داد.
9-خیلی بی مورد و بی خود در موارد بسیار زیاد صحبت کردم.
10- به خدا توجه نکردم.
11-اخلاص وجود نداشت.
نتیجه:
نفس آلوده به نظر می رسد. توجه به نفس، حال به چه دلیل، به دلیل روزه یا چیز دیگر، آسان تر از قبل میسر است، لیکن آن چه دیده می شود، آلودگی نفس است. در ضمن، در نماز یاد احمد وجود داشت، اما برای فهمیدن این مطلب که آیا واقعا این گونه است یا نه، باید بیشتر دقت شود، این گونه حس می کنم که شیطان می خواهد مرا بیهوده سرگرم این قدرت شیطانیه بکند تا از اصل غافل بمانم. اولا نمی دانم اصل مطلب چیست، یعنی باید در رذایل ، کدام کدام یک را از بین برد، اپن گونه که حاج آقا قبلا گفته، خودخواهی است، پس باید حسابی توان روی آن بگذارم. ثانیا نمی دانم چگونه آن را، یعنی خودیت را از بین ببرم.
باشد که مفهوم «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا» برای خواننده ی این کتاب بیش از پیش روشن گردد و الگویی شود برای همه ی آنان که اراده کرده اند، به راه «مهران بلورچی» و همرزمان او پای گذارند. راهی که بی شک، به آسمانی راه دارد که بندگان صالح خداوند و ابرار در آن ماوی دارند...🍀🍀🌹🌹🍀🍀🌷🌷