25.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢بررسی یک مورد طلاق
🔸 یک مورد طلاق مراجعه کردند به مرکز مشاوره ما که ازدواج دومشان بود...
🔹13 سال همکار بودند...
🔸بعضی ها فقط همکار خوبی هستند...
🔹 به افتخار خانم های زحمتکش در خانه
🔸 در این جامعه پول حلال درآوردن شوخی نیست...
21.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 خواب😴 و نقش آن در رشد و تربیت کودک
دکتر_سعید_عزیزی
🔴 میدونید اگه پزشکیان(دولت سوم روحانی) رئیس جمهور بشود چه اتفاقی میافتد؟
◾️ گشت ارشاد که جمع نمی شود چون قانون مصوب مجلس هست و اگه بخواد در این زمینه کوتاهی کند نماینده های مجلس و مردم انقلابی خودش رو ارشاد میکنند بنابراین فریب همین یک وعده اصلاح طلبان رو هم نخورید که حسن روحانی در این زمینه در ۸ سال هم نتوانست کاری کند.
◾️با غرب هم به هیچ توافقی نمیتوانند برسند مگر آنکه مجلس انقلابی تایید کند چون دیگه از مجلس لاریجانی ۲۰ دقیقه ای هم خبری نیست و الان کسانی در مجلس هستند که به سادگی زیر بار توافق با غرب نمی روند، بنابراین فریب وعده توافق با غرب رو هم نخورید به خصوص که ترامپی که اصلاح طلبان ازش میترسند هم داره میاد.
دیگه چه وعده ای به شما دادند؟
◾️ اما اتفاقاتی که می افتد:
تیم آقای پزشکیان که همون دولت سوم روحانی هست که به اهداف خودشون میرسند یعنی بزرگتر شدن هلدینگ های اقتصادی خودشون که تحت اداره هزارفامیل خودشون اداره می شود و بازهم شاهد پرونده های فساد برادر رئیس جمهور و برادر معاون اول رئیس جمهور و دختر وزیر و.... خواهیم بود و اگه کسی هم انتقاد کند هم یا دادگاهیش میکنند یا خیلی عیان بهش توهین و پرخاشگری میکنند و سپس پروژه بگیر های توئیتری اعمالش رو ماست مالی میکنند.
◾️ اما در رابطه با مردم:
چون تیم آقای پزشکیان که همون افراد دولت حسن روحانی هستند به برنامه هفتم مجلس اعتقاد و آشنایی و تخصصی ندارند توان اجراش رو ندارند بنابراین مجدداً به همون سمتی حرکت میکنیم که دولت حسن روحانی نامه زده بود که ما دیگه حقوق کارمندان رو هم نمیتونیم بدیم و راهکار هم برجام هسته ای و موشکی و منطقه ای بود.
و چون این راهکار در کشور عملی نیست چون سیاست آمریکا بدین گونه هست که اگه ایران در موضع ضعف باشد پایش را روی گردن آن خواهد گذاشت تا کاملا در باتلاق فرو برود (بر عکس زمانیکه که اگه با قدرت وارد بشویم به دنبال مذاکره و امتیاز دادن می شوند) دچار چالش و تنش با ارگان های مهم کشور می شوند و سپس عمر دولتشون تموم میشه و میگن رئیس جمهور در ایران هیچ کاره هست ، نگذاشتند که انجام بدیم و رهبری و سپاه و مجلس و ... رو تخریب میکنند و سپس یک خرابه رو به یک دولت انقلابی میدهند و اون دولت انقلابی مجدداً کشور رو با تکیه بر توان داخلی درستش میکنند و بازهم ایران رو از انزوا در میارن و عضو سازمان بریکس و شانگهای میکنند و اعراب و اروپا رو به تکاپوی همکاری با ایران میکنند تا اینکه بعد که دوباره همه چی به روال شد این افراد مجدداً میان کاندید می شوند و باز هم میگن گشت ارشاد خوب نیست و باید با غرب توافق کنیم و بازهم رای میگیرن و این سیکل معیوب ادامه پیدا میکند ، حالا فهمیدین چرا در این ۴۵ سال کشور درست نشده؟ چون هربار که خواسته رشد کنه هوای نفس پرستان و بی عرضه ها و غرب گدایان و مفسدان بر این کشور حاکم شدند و کشوری که مثلاً ده سال جلو رفته بود رو بیست سال عقب می راندن ، اگه دولت در این ۴۵ سال یک خط فکری مشخص رو پیش می رفت الان مثل سپاه برای ایران عزت و غرور و قدرت آفرین میشد...
◾️ ای کسانیکه به امثال روحانی و پزشکیان رأی میدهید و عبرت نمیگیرید بدانید که حق الناس بر گردن شما هست و در اون دنیا باید پاسخگو باشید که امثال جلیلی رو دیدین ولی به پزشکیان رای دادین ...
🟣👆 با این گروه خشن بیشتر آشنا شوید.
♦️در پی عمل وقیحانه مشاور آقای پزشکیان جماعت اصلاحاتچی شروع کردن به فلسفه بافی و چپکی تفسیر کردن و طرف مقابل و نظام را مقصر این عمل شنیع معرفی کردن، باید به این جماعت گفت : یادتون رفته در انتخابات گذشته چه قدر بی ادبی و تهمت و دروغ به شهید رئیسی بستین تا عصبانیش کنین که بره .؟ اما عکس العمل ایشان جز متانت و گذشت و اخلاق مداری چیز دیگری بود
این بی ادبی و عصبانیت در ذات بعضی شما اصلاح طلبان گستاخ هست مثل این مشاور ، مثل روحانی ملعون و مثل خاتمی ملعون و مثل ظریف خائن و...
♦️ یادتونه روحانی ملعون مخالفانش را چقدر فحش داد و هتاکی کرد و به جهنم حواله کرد یا وقتی خاتمی ملعون در دانشگاه تهران توسط دانشجویانی که از خودشون بودن یعنی، اصلاح طلب بودن هو شد چقدر عصبانی شد و تهدید به اخراج کرد یا ظریفی که مکرر با دشمنان می گه و میخنده اما با جناح مخالفش در ایران داد میزنه و با عصبانیت رفتار می کنه یا وقتی شهید سلیمانی بشار اسد را به ایران دعوت می کنه و ایشون از طرف دفتر ریاست جمهوری در جریان قرار نمی گیره چقدر رفتار بچه گانه ای نشون میده و قهر می کنه و استعفا میده!!!!
♦️حالا نوچه های اصلاحاتی هم تماما تلاش کنند گندکا ی آنها را چپکی توجیه روان شناختی و جامعه شناسی کنند و گردن دیگران بندازن اما ملت دراز گوش نیست مظلوم نمایی این رقمی را کسی باور نمی کنه مگر خیلی احمق باشه
💥دولت پزشکیان، دولت سوم روحانی
مردم آلزایمر ندارند
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆مسعود پزشکیان در سخنرانی دانشگاه تهران هم با توهین به اساتید دانشگاه آزاد آنها را بیسواد یا کمسواد خطاب کرده بود
♦️این درحالی است که مشاوران نزدیک به پزشکیان همچون اسحاق جهانگیری و محمدباقر نوبخت فارغالتحصیل دانشگاه آزاد هستند
💥دولت پزشکیان، دولت سوم روحانی
مردم آلزایمر ندارند
سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیدهبوسی کرد. به همه سنگرها سرکشی کرد و در خط مقدم، در نزدیکترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد که از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده میشد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود.
آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمی قربانیهای دیگری نیز گرفته بود، باریدن گرفت و دکتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از کنارش متفرق شوند و از هم فاصله بگیرند.
یارانش از او فاصله گرفتند. خمپارهای در اطراف او به زمین خورد و یکی از نمونههای کامل انسانی از دیار ما رخت بربست.
امروز ۳۱ خرداد سالروز شهادت #دکتر_مصطفی_چمران است.
#شهیدانه🕊🕊
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از کانال شهید سید حسن روح الامینی
*🕊️قرار روزانه با شهدا 🥺 🕊️🌹*
ان شاء الله امروز درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود:
🌹محب اهلبیت
سرباز امام زمان🌹
وان شاءالله شهادت🍃
*امروز هدیه میکنیم 10صلوات و یا بیشتر به روح مطهرشهیدان والا مقام 🥀🕊️🥀*
💚💚💚
💚ان شاءالله شفاعتشون شامل همه عزیزان باشه💚
*اجرتون باشهدا ان شاءالله❤️*
💚
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱
🕊
شادی_روح_شهدا_صلوات
22.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بـرکـات #اطعـام روز #عیـد_غدیـر
•عــــــــلــــــــی ولــــــــــــی الله•
| شیخ اسماعیل رمضانی |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جُبران میکنند...!
🎙آیتالله بهجت قدسسره:
«برای اموات قرآن بخوانید. صدقات بدهید. آدم برای اموات قرآن بخواند و صلوات[هدیه] بدهد، آنها هم بلدند که چطور این عمل را پاسخ دهند[=جبران کنند]».
💐به ارواح تمام صلوات گویان از انبیاء، اولیای الهی، شهدای راه ولايت و عدالت، شیعیان و محبین امیرالمومنین صلوات الله علیه، صلواتی هدیه بفرمائید.
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_بیست_و_نهم
💠 نگاهش روی صورتم میگشت و باید تکلیف این زن #تکفیری روشن میشد که باز از پاسخ سوالم طفره رفت :«تو اینو از کجا میشناختی؟»
دیگر رنگ شیطنت از صورتش رفته بود، به انتظار پاسخی چشمش به دهانم مانده و تمام خاطرات خانه بسمه و ابوجعده روی سرم خراب شده بود که صدایم شکست :«شبی که سعد میخواست بره #ترکیه، برا اینکه فرار نکنم منو فرستاد خونه اینا!»
💠 بیغیرتی سعد دلش را از جا کَند، میترسید در آن خانه بلایی سرم آمده باشد که نگاهش از پا درآمد و من میخواستم خیالش را تخت کنم که #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) را به شهادت گرفتم :«همون لحظه که وارد اون خونه شدم، این زن منو برد #حرم، فکر میکرد وهابیام. میخواستن با بهم زدن مجلس، تحریکشون کنن و همه رو بکشن!»
که به یاد نگاه مهربان و نجیب مصطفی دلم لرزید و دوباره اشکم چکید :«ولی همین آقا و یه عده دیگه از مدافعای #شیعه و #سنی حرم نذاشتن و منو نجات دادن!»
💠 میدید اسم مصطفی را با چه حسرتی زمزمه میکنم و هنوز خیالش پیِ خیانت سعد مانده و نام ترکیه برایش اسم رمز بود که بدون خطا به هدف زد :«میخواست به #ارتش_آزاد ملحق بشه که عملگی ترکیه و آمریکا رو بکنه؟»
به نشانه تأیید پلکی زدم و ابوالفضل از همین حرفها خطری حس کرده بود که دستم را گرفت، با قدرت بلندم کرد و خیره در نگاهم هشدار داد :«همونجور که تو اونو شناختی، اونا هم هر جا تو رو ببینن، میشناسن، باید برگردی #ایران!»
💠 از قاطعیت کلامش ترسیدم، تکهای از جانم در اینجا جا مانده و او بیتوجه به اضطراب چشمانم حکمش را صادر کرد :«خودم میرسونمت فرودگاه، با همین پرواز برمیگردی #تهران و میری خونه دایی تا من مأموریتم تموم شه و برگردم!»
حرارت غمی کهنه زیر خاکستر صدایش پیدا بود که داغ #فراق مصطفی گوشه قلبم پنهان شد و پرسیدم :«چرا خونه خودمون نرم؟»
💠 بغضش را پشت لبخندی پنهان کرد و ناشیانه بهانه تراشید :«بریم بیرون، اینجا هواش خوب نیست، رنگت پریده!» و رنگ من از خبری که برایش اینهمه مقدمهچینی میکرد پریده بود که مستقیم نگاهش کردم و محکم پرسیدم :«چی شده داداش؟»
سرش را چرخاند، میخواست از چشمانم فرار کند، دنبال کمکی میگشت و در این غربت کسی نبود که دوباره با نگاهش به چشمان پریشانم پناه آورد و آهسته خبر داد :«هفت ماه پیش کنار اتوبوس زائرای ایرانی تو #کاظمین بمبگذاری کردن، چند نفر #شهید شدن.»
💠 مقابل چشمانم نفسنفس میزد، کلماتش را میشمردم بلکه این جان به لب رسیده به تنم برگردد و کلام آخر او جانم را در جا گرفت :«مامان بابا تو اون اتوبوس بودن...»
دیگر نشنیدم چه میگوید، هر دو دستم را روی سرم گرفتم و اختیار ساقم با خودم نبود که قامتم ازکمر شکست و روی زمین زانو زدم. باورم نمیشد پدر و مادرم از دستم رفته باشند که به گلویم التماس میکردم بلکه با ضجهای راحتم کند و دیگر نفسی برای ضجه نمانده بود که بهجای نفس، قلبم از گلو بالا میآمد.
💠 ابوالفضل خم شده بود تا از روی زمین بلندم کند و من مقابل پایش با انگشتان دستم به زمین چنگ میزدم، صورت مهربان پدر و مادرم در آینه چشمانم میدرخشید و هنوز دست و پاهای بریده امروز مقابل چشمم بود و نمیدانستم بدن آنها چند تکه شده که دیگر از اعماق جانم جیغ کشیدم.
در آغوش ابوالفضل بالبال میزدم که فرصت جبران بیوفاییهایم از دستم رفته و دیدار پدر و مادرم به #قیامت رفته بود.
💠 اینبار نه حرم حضرت سکینه (علیهاالسلام)، نه چهارراه #زینبیه، نه بیمارستان #دمشق که آتش تکفیریها به دامن خودم افتاده و تا مغز استخوانم را میسوزاند و به جای پرواز به سمت تهران، در همان بیمارستان تا صبح زیر سِرُم رفتم.
ابوالفضل با همکارانش تماس گرفت تا پیشم بماند و به مقرّشان برنگشت، فرصتی پیش آمده بود تا پس از چند ماه با هم برای پدر و مادر شهیدمان عزاداری کنیم و نمیخواست خونابه غم از گلویش بیرون بریزد که بین گریه به رویم میخندید و شیطنت میکرد :«من جواب #سردار_همدانی رو چی بدم؟ نمیگه تو اومدی اینجا آموزش نیروهای #سوری یا پرستاری خواهرت؟»
💠 و من شرمنده پدر و مادرم بودم که دیگر زنده نبودند تا به دست و پایشان بیفتم بلکه مرا ببخشند و از این حسرت و دلتنگی فقط گریه میکردم.
چشمانش را از صورتم میگرداند تا اشکش را نبینم و دلش میخواست فقط خندههایش برای من باشد که دوباره سر به سرم گذاشت :«این بنده خدا راضی نبود تو بری ایران، بلیطت سوخت!»
💠 و همان دیشب از نقش نگاهم، احساسم را خوانده و حالا میخواست زیر پایم را بکشد که بیپرده پرسید :«فکر کنم خودتم راضی نیستی برگردی، درسته؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد