eitaa logo
شهیـــღـد عِشـق
828 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
کانال بایگانی شد... به یاد شهیــღـد محمــღـدحسین محمـღـدخـانی کپی حلال حلال اینستا «آرشیو عکس ها و فیلم های شهید»👇🏻 https://instagram.com/hajammar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
غصه داریم، تو یک ذره دل شاد بده ما مریضیم، کمی پنجره فولاد بده مدتی هست که سهم حرمم کم شده است رحم کن بر من و یک صحن گوهرشاد بده ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰رهبر انقلاب به مناسبت آغاز به کار یازدهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی: امام راحل عظیم‌الشّأن، مجلس را در رأس امور دانستند؛ این را میتوان جامع‌ترین تعبیری دانست که شأن مجلس و نیز وظیفه‌ی آن را در یک جمله‌ی کوتاه اعلام میکند. اگر قانون را راه و مسیر کشور به سمت قلّه‌ها و مقصدهایی بدانیم که در قانون اساسی معیّن شده است، مجلس، متعهّد این ریل‌گذاری و رهگشاییِ حیاتی است. ۹۹/۳/۷ 💻 @Khamenei_ir
💞 ❗دنبال وکیل خوب میگردی🤔 پس به توکل کن که او بهترین است... _____________♥️♥️_________________ *(وَ تَوَكَّل عَلَي اللهِ وَ كَفا بِاللهِ وَكيلا)* ٣ احزاب کلام حق✨ ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
رفاقت با بعضی‌ها پُـربرکته چون برایِ خداست🍃 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
[قاطع و بی رحم ... ] ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
بَندھ‌ی‌خداباش‌درھمہ‌حٰال؛ چراکھ‌خداۍ‌توبوده‌درھمہ‌حال یارَفیقَ‌مَن‌لـٰارفیقَ‌لھ :)🦋 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
خدایا... هرچندوقت‌یکباربه‌من‌یادآوری‌کن😌 ⭕️نامحرم، نامحرم است☝️ چه در دنیای حقیقی چه در دنیای مجازی یادمان بینداز فاطمه(س) را، که از نابینا رو می پوشاند...✋ ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
دسته‌ی دوم هم افرادی هستن که خیلی توی مسیر اینا نمیفتن چون حالا با خانواده دارن یا کار اجتماعی دارند یا به هر حال هنوز این قدر پست نشده روحشون، با اینا کاری میکنن که آهسته آهسته اولویت هاشون رو عوض میکنن. ما پیج بعضی از اینا رو که بررسی کردیم حتی اولش آدمی بوده که تم اعتقادی داشته تو روند یه ساله تمام اون اعتقاديا رو پاک کرده و یه تم دیگه شده بعد که ما گذشته رو بازگردانی کردیم خیلی عجیب توهمین روند تعاملی همین گروه اتفاق افتاده! حتی ما چندین مورد طلاق دیدیم که با همین پیامای اینا و ارتباط با این گروه رخ داده بود. فرد رو با بزرگ کردن مشکلش ضربه فنی کردن، بعدم که انقدر تشویق به طلاق کردن که اصلاً قدرت تصمیم گیری برای اون نمونده! البته بخواد دسته بندی بشه خیلی بیشتره! آقا امیرجا می مونید. امیر که رفت بچه ها اولین کاری که کردند تماس با اهل خانه شان بود. این تلفن ها گاهی دقایق زیادی طول می کشید. بازی با کلماتی که زن و بچه را ارام کند و گوش دادن به حرف ها و خواسته هایی که باید رو در رو مطرح می شد و با این حجم کار شده بود تلفنی. زمان برای سرکشی به خانه را نداشتند. آرش کش و قوسی به بدنش داد و گفت: - صد تا کانال زدند تحت عنوان رمان. رمان پورن یا في البداهه می‌نويسن و هر شب چند تا پست میذارن، یا ترجمه‌ی رمانای پورن خارجی رو دارن و بعد هم توی کانال میذارن جالبیش اینه که خواننده هاش هشتاد درصد زن ها و دخترای بدحجابن، بیست درصد ظاهر موجه دارن. این آدم رو آتیش می‌زنه. و بدترش اینه که دخترای خودمون دارند پول میگیرن که پورن بنویسن و ترجمه کنن. سید آخرین رمقش را جمع کرد و گفت: _ این غیر از اون کانالاییه که متن و فیلم و تصویر پورن میذاره و اعضاش هم بالاست. سینا گفت: _ همش توی همین خونه که نیست. تونستید پیداشون کنید؟ سید سرگذاشت روی میزو گفت: _ اینجا مرکز مدیریتشون بود. بقیه اعضا توی خونه هاشون کارگری میکنن. از زن و دختر حیا رو بگیر از هر جنایت کاری جنایت‌کارتر می شه! کاش امیر زود برگرده! پرواز امیر تأخیر داشت. از صبح با فاطمه صحبت نکرده بود. نشست روی صندلی گوشه‌ی سالن انتظار و بدون آنکه نگاه ساعت کند تماس گرفت. به فاطمه نگفته بود راهی مشهد است... از هفته قبل که هواپیما سقوط کرده بود، مصیبت دل فاطمه هم سر باز کرده بود. با هر پرواز امیر می‌نشست پای سجاده. حال هم زنگ زد تا حال و احوالی کند: _ سلام بر امیردل ها! با خنده جواب داد: _ خودت رو خوب تحویل میگیری. سلام بانو! _ داشتم فکر میکردم دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره! حتماً زنگ می‌زنی اما کی خدا میدونه! کجایی؟ _ من اگر پیش شما نباشم کجام؟ همان موقع صدای اعلام پرواز بلند شد و نفس فاطمه گرفت. امیر تا بجنبد دیر شده بود: _ پرواز داری؟ _ خودت که خوبی، بچه ها هم خوبن؟ _ کجا ان شاء الله ؟ _ فاطمه خانم خودت میدونی که کار و بار ما خیلی مشخص نیست. قرار نیست که این طور بی تابی کنی؟ فاطمه اشک چشمم را قورت داد و لب زد: _ من که چیزی نگفتم. بچه ها هم خوبن و خوابیدن. منم داشتم می خوابیدم شما زنگ زدی که یادم بیاری بشینم پای سجاده. الآن هم که اعلام کردن برو سوار شو. حتماً هم سالم می رسی! و اشکش چکید. امیر آمده بود درست کند خراب کرده بود. نباید قبل از رسیدن به مشهد زنگ می زد. اگر می توانست جلوی این دل تنگیش را بگیرد الآن فاطمه را اذیت نکرده بود. کمی مکث کرد و گفت: _ صبح اولین روز عروسی حضرت زهرا و حضرت امیر، پیامبر رفتند که حالی از عروس و داماد بپرسن. پیامبر از امیرالمومنین پرسید: _ علی جان ! فاطمه چطور همسريه؟ آقا جواب دادند: _ نعم العون على طاعت اللّه. فاطمه همچنان ساکت بود. _زنگ زدم بگم که فاطمه بانو، شما خوب یاوری هستی برای بندگی کردن من! 🕸🕸🕸🕸🕸ادامه دارد🕸🕸🕸🕸🕸 ⭕️کپی، فوروارد حرام⭕️ ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
دهانم خشک و جسمم غرق خون و دیده، دریایی عجب کردند اهل کوفه از میهمان، پذیرایی همانهایی که در این شهر گرداندند رو از من فراز بامها در چشمشان گشتم تماشایی سَرَم را بُرد قاتل هدیه از بهر عُبیدالله تنم در کوچه ‌ها گردیده، گرمِ راهپیمایی به جسم تا که ممکن بود آمد زخم روی زخم نبودی کوفیان را بیشتر از این توانایی رسیده ضربه ‌ها بر سینه و پهلو و بازویم بیا بنگر که مسلم پای تا سر، گشته زهرایی از آن ترسم که چون ‌آیی نبینم ماه روی ات را ز بس از چشم گریانم عطش بگرفته بینایی اگرچه رنگ خون زیباست بر روی شهید اما تماشا کن که روی من به خون بخشیده زیبایی تمام شب کنار کوچه ‌ها تنها تو را دیدم خدا داند نکردم لحظه ‌ای احساس تنهایی بیا نامردی و پستی اهل کوفه را بنگر که بهر کشتن یک تن کند شهری صف‌آرایی سزد "میثم" به یاد کام عطشان و لب خشکم کند تا جان به تن دارد به اشکِ دیده، سقّایی 😭 😭 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
🍂 عبد، مقامی‌ست فراتر از عاشق عبدش شویم!🦋 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
💠امام علی علیه السلام: كينه و بدخواهى ديگران را از سينه خود درو كن تا بدخواهى برای تو از سينه ديگران ريشه كن شود اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ، بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ حکمت 178 نهج البلاغه ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
پیشرفت کشور نیازمنده حرکت علمی بسیار قوی است. 📖 بخوانید، کنید!✨ ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸