دهانم خشک و جسمم غرق خون و دیده، دریایی
عجب کردند اهل کوفه از میهمان، پذیرایی
همانهایی که در این شهر گرداندند رو از من
فراز بامها در چشمشان گشتم تماشایی
سَرَم را بُرد قاتل هدیه از بهر عُبیدالله
تنم در کوچه ها گردیده، گرمِ راهپیمایی
به جسم تا که ممکن بود آمد زخم روی زخم
نبودی کوفیان را بیشتر از این توانایی
رسیده ضربه ها بر سینه و پهلو و بازویم
بیا بنگر که مسلم پای تا سر، گشته زهرایی
از آن ترسم که چون آیی نبینم ماه روی ات را
ز بس از چشم گریانم عطش بگرفته بینایی
اگرچه رنگ خون زیباست بر روی شهید اما
تماشا کن که روی من به خون بخشیده زیبایی
تمام شب کنار کوچه ها تنها تو را دیدم
خدا داند نکردم لحظه ای احساس تنهایی
بیا نامردی و پستی اهل کوفه را بنگر
که بهر کشتن یک تن کند شهری صفآرایی
سزد "میثم" به یاد کام عطشان و لب خشکم
کند تا جان به تن دارد به اشکِ دیده، سقّایی
#غلامرصا_سازگار
#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه😭
#هشتاد_و_پنج_روز_تا_محرم😭
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸