#ناشناس
کتاب هایی که در مورد #شهید_محمدحسین_محمدخانی هستن
1⃣#عمار_حلب
2⃣#قصه_دلبری
3⃣#جاده_یوتیوب
اون قرمزه هم سومی هست😊
#پیشنهادویژه
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
هدایت شده از عمـღﺎر اســتـــۅڔے
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 یک شب مشکلش حل نشد. وسیله هم نداشت. موتورم را گرفت. توی سرمای زمستان، کاپشنم را دادم بپوشد. رفت خلدبرین. متوسل می شد به شهدا. یک بار با هم رفتیم بهشت زهرا. دیدنی بود. چمران، آوینی، صیاد، پلارک، شهدای گمنام، شهدای هفتم تیر... دور همه اینها می چرخید. می نشست با تک تکشان حرف میزد. انگار رو به رویش حی و حاضر نشسته اند. زود هم با شهدا پسر خاله می شد. گاهی هم میزد جاده خاکی و سر شوخی را باز می کرد.
بخشی از کتاب #عمار_حلب
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
#حاج_عمار
#رفیق_جانمـ
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
🕊🌿💗
یکی از بی سیم های تکفیری ها افتاد دست ما. سریع بی سیم را برداشتم. می خواستم بد و بیراه بگویم. عمار گفت که دشمن را عصبانی نکن
پرسیدم پس چی بگم به اینا؟
_بگو اگر شما مسلمانید، ماهم مسلمانیم. این گلوله هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود می آمد.
این جملات را چند بار به عربی تکرار کردم. در جواب به من فحش داد. #عمار اشاره کردبه خودت مسلط باش. دوباره همان حرف را تکرار کردم. وقتی دیدند حرف ما حق است کمی رام شدند. سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما می جنگید...
کتاب #عمار_حلب📚
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#رفیق_جانمـ
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
به اسم حبيب
برای تکمیل مصاحبه های #عمار_حلب دنبال راه و چاهی بودم بروم سوریه
همه تیرهایم به سنگ خورد . دست به دامن پدر شهید شدم . موی دماغ شدم کانالی پیدا کنند دستم را بگذارند در دست حاج قاسم .
آخرسر وعده دادند : " اگه شد درخواست تو می رسونم دستش " این وسط ابوباقر پیدا شد . با وساطت راهی ام کرد . اصلا یادم رفته بود تقاضا و پیگیری قبلی. گذشت تا یک هفته قبل از چاپ #جادهيوتيوب ،اسکن جواب درخواست رسید دستم .
موافقت حاجی با سفرم به سوریه با تاکید که در اولویت انجام شود . با یک پاراف مبهوت کننده!! اگر خاک پای عمار باشم افتخار می کنم .
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
هدیه هر کدوم از بزرگواران یک جلد کتاب #عمار_حلب💙
ان شاء الله که با حال خوب مطالعه کنن و #شهیدمحمدخانی هم ویژه هواشونو داشته باشه
📌 *شهید مدافع حرمی که برای حاج قاسم یک همت بود*
🔹️ دوستش میگفت:
حضرت آقا که فرمودند #تولید_ملی،
فردا *محمدحسین* گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت...
◇ *محمدحسین* عادت داشت موقع سینه زنی پیراهنش رو در بیاره، شور میگرفت تو هیئت، میگفت برا *امام حسین* کم نذارین،. تا روزی که #حضرت_آقا فرمودند #شعور_حسینی؛ *محمد حسین* دیگه این کار رو #نکرد...
◇ روز عید که بچهها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت.
کی گفته ما دیوونه حسینیم؟ کاملا هم آدمای عاقل باشعوری هستیم عاقلانه #عاشق حسینیم...
◇ به قول خودش نمی گذاشت حرف آقا #شهید بشه. بلافاصله اطاعت میکرد.
توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود.
◇ رو کار #تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، هدف رو در نظر میگرفت و طرح میریخت و #ولایت_پذیری اعضا براش اولویت داشت
#نمی_گذاشت_حرف_آقا_شهید_بشه
🔹️ *سردار سلیمانی: عمار (شهید محمد خانی) برای من مثل #همت بود*
🍃🌷
#ولایت_پذیر
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عمار_حلب
╔═.🍃🕊.════♥️══╗
@hajammar313
╚═♥️═════.🍃🕊.═╝
هدایت شده از 『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
دهه محرم روی پایش بند نبود. توی هیئت انصار ولایت یزد صبح عاشورا ، زیارت عاشورای مفصل می خواندم. می آمد. قبل از ظهر توی خانه خودش مجلس خصوصی می گرفت. به سر و سینه می زدند. ظهر توی هیئت زیارت ناحیه مقدسه داشتیم، می آمد. سیر نمیشد.
#عمار_حلب
#شهـیـد_محمـدحــسـین_محـمدخـانے
#خادم_نوکر_حسینم
https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
#شهادتت_مبارک_فرمانده
برشی از کتاب #عمار_حلب(زندگینامهی سردار شهید محمدحسین محمدخانی) به مناسبت سالروز قمری شهادت حاج عمار:
صبح بین ساعت شش و هفت بود که آن مکالمات پشت بیسیم را میشنیدیم. فرماندهی ایشان را صدا کرد و گفت که اتفاقی در محور کناری ما افتاده، الان مسلحین از نقطهای میخواهند به این محور نفوذ کنند،اگر آنجا سقوط کند محور ماهم آسیب میبیند.
.
او با اینکه شناختی از آن زمین و منطقه و آن محور کنار دستی نداشت، قبول کرد. شب قبلش میگفت: متنفرم از اینکه توی زمینی که نمیشناسم، عملیات کنم.
.
این بار را به دوش کشید، بخاطر اینکه زحمت چندروز گذشتهی بچه ها هدر نرود و خط شکسته نشود. آنجا نقطهی مسئولیت او نبود.
چهار پنچ نفری راه افتادند. شبانه رفتند برای شناسایی؛ صبح عملیات درگیر شدید شدند. به روشنایی خورده بودیم. یک مقدار کار گره خورد. شش هفت صبح بود که حاج عمار #شهید شد. نیروهای غیر ایرانی پشت بیسیم میگفتند:حاج عمار اُستُشهِدَ...
.
سریع از اتاق عملیات گفتیم:حاج عمار شهید نشده،حالش خوبه، فقط کمی جراحت داره.
.
گفتیم مجروح شده که شیرازهی کار از هم نپاشد. این نیروها دو سه سال بود که با حاج عمار کار میکردند، نمیخواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود. پشت بیسیم گفتیم: فلانی، نگو حاج عمار شهید شده، نگذار همه نیروها متوجه بشن و روحیهشون رو از دست بدن.
از این طرف در اتاق عملیات غوغایی بود. یکی از دوستان از پشت میزش افتاد کف اتاق، از حال رفت. پاهایش را دراز کردیم. به هوشش آوردیم و آب و قند دادیم بهش. به فکر این بودیم که چه کسی را جایگزین حاج عمار کنیم. کسی که جنگنده، خستگی ناپذیر، شجاع و مدیر باشد و با نیرو ها بجوشد. واقعا کسی را نداشتیم.
.
#حاج_قاسم بعد از شهادت حاج عمار گفت: کمرم شکست!
.
دوستانی که جنازهی حاج عمار رو دیده بودند، میگفتند:مثل کسی بوده که روز ها و شبهای متمادی عملیات کرده و حالا از فرط خستگی خیلی راحت خوابش برده...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#رفیق_جانمـ
╔═.🍃🕊.════♥️══╗
@hajammar313
╚═♥️═════.🍃🕊.═╝