eitaa logo
شهیـــღـد عِشـق
828 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
کانال بایگانی شد... به یاد شهیــღـد محمــღـدحسین محمـღـدخـانی کپی حلال حلال اینستا «آرشیو عکس ها و فیلم های شهید»👇🏻 https://instagram.com/hajammar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گرافیست الشهدا🎨
☆به نام زیبا مصَوَّر هستی☆ . 🍃دنیا سرایی است، که نابودی برایش مقدر گشته و کوچ کردن مردمش از آن، حتمی است. دنیا در دیده‌ی ، مانند سایه‌ی زوال ظهر است، که هنوز گسترده نشده، جمع می شود و هنوز بلنده نشده، کوتاه می‌گردد.* . 🍃چه زیباست، این چنین . زیبا و . و این علم، این ، این ایمان، در هر آن کسی متجلی می‌گردد، که باشد و سائل کوی یار🌹 . 🍃چه در که در ایام شکوه شکوفایی آمالش پرسه می‌زند، چه در که دیری نیست وصل دلدار و همرهش، میسَر گشته و چه در پیری جهان دیده که گویی و رنجور است. . 🍃به یقین، او هم به چنین باوری دست یافته بود، که از عمق جان و از ورای ، دیده فروبست از این زمانه‌ی وهم آلودِ سایه وار، دیده فروبست و خردمندانه عاشقی کرد❤️ . آری! چنین است و باید اندشید، که ما نیز چون او گشته ایم؟ خردمند و . عبد و . شایسته‌ است که بیندیشیم، چه باید کرد و از کدامین ، دیده فروبست؟ . پ.ن: * خطبه های ۴۵ و ۶۳ نهج البلاغه . ✍️نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ .
هدایت شده از گرافیست الشهدا🎨
•طــرح جـدیـد به مـناسبـت سالروز شهادت شهید محمد حسین محمد خانی❤️🌹 •@ammar_abdii2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شله زرد به یاد شهید محمد حسین محمد خانی 😌🍃 قبول باشه ان شالله ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔶🔹
هدایت شده از گرافیست الشهدا🎨
15.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداوندا مارا به قافله خمینی و بسیجیانش برسان 😭❤️ به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد حسین محمد خانی❤️🌹 •@ammar_abdii2
استوری نقاش عکس شهید محمدخانی 🌸🍂 امیرحسین محمدخانی😌🍃 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔶🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهای رفیق رفیقتو دریاب :) امروز ما رو فراموش نکن حاج عمار😌🍃 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔶🔹
د‌لـداده‌ ی اربـاب بـود درِ تابـوت را بـاز ڪردند ایـن آخـرین فرصـت بـود... بدن را برداشتند تا بگذارند داخل قبر؛ بدنم بی‌حس شده ‌بود، زانو زدم کنار قبر، دو سه تا ڪار دیگر مانده‌ بـود. بایـد وصیت‌های محمـدحسین را مو بہ مو انجام می‌دادم. پیراهن مشڪی اش را از توی ڪیف درآوردم. همـان که محـرم ها می ‌پوشید. یڪ چفیه مشکی هم بـود ، صـدایـم می‌لرزیـد . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ... جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن! بہ آن آقا گفتم:« می‌خواست بـراش سینه بزنـم؛ شما می‌تونید؟ یا بیاید بالا، خودم برم براش سینه بـزنم» بغضـش ترڪید. دسـت و پایـش را گـم کـرد. نمی‌توانست حـرف بـزند چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. نمی‌دانم اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:«چی بخونـم؟» گفتـم:«هرچـی به زبونتـون اومد.» گفـت:«خودت بگـو»نفسـم بالا نمی‌آمد... انگار یڪی چنـگ انداختـه‌ بود و گلـویم را فـشار می‌داد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم گفتــم: از حـرم تـا قـتلگـاه زینـب صـدا می‌زد حسـیـن دسـت و پـا می‌زد حسـیـن ؛ زینـب صـدا می‌زد حسـیـن ... سینـه می‌زد برای محمـدحسیـن شانـه هایـش تکـان می‌خورد ... برگـشت با اشـاره بہ مـن فهمـاند همـه را انجـام دادم ؛ خـیالـم راحـت شـد ... پیـشِ پـای اربـاب تـازه سینـه زده بود... ❤️🌱 🆔 @hajammar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پست مداح سید امیر حسینی🦋 هو الشهید🌸🍃 سلام عمار امشب بعد از یادوارت داشتم میرفتم که گل پسرت از پشت صدام زد و دوئید اومد و با هم کلی کیف کردیم. خودت روضه خون بودی و مرد جهاد و کابوس تکفیریها. حالا آقازادت امیر حسین هم داره جا پای خودت میذاره. بابات امشب وقتی شنید امیر حسین بهم گفت: تا صبح میمونی؟ گفت خودش هم انقدر شبای جمعه با موتور اومد بهشت زهرا تا دیروقت که گرفت و رفت. میگفت امیر حسینم به باباش رفته خواستم این شب جمعه صدقه سری گل پسرت سلام ما رو به ارباب برسونی یاد کن 🌱❤️ 🆔 @hajammar313 🔶🔹
پست اینستاگرام آقای محمدعلی جعفری نویسنده کتاب جاده یوتیوب و عمار حلب و قصه دلبری 🌸🍂 به اسم حبیب برای تکمیل مصاحبه‌های دنبال راه و چاهی بودم بروم سوریه. همه تیرهایم به سنگ خورد. دست به دامن پدر شهید شدم. موی دماغ شدم کانالی پیدا کنند دستم را بگذارند در دست حاج‌قاسم. آخرسر وعده دادند: " اگه شد درخواست‌تو می‌رسونم دستش" این وسط ابوباقر پیدا شد. با وساطت راهی‌ام کرد. اصلا یادم رفته بود تقاضا و پیگیری قبلی. گذشت تا یک هفته قبل از چاپ . اسکن جواب درخواست رسید دستم. موافقت حاجی با سفرم به سوریه. با تاکید که در اولویت انجام شود. با یک پاراف مبهوت‌کننده! _اگر خاک پای عمار باشم افتخار می‌کنم. پ.ن: پنج سال گذشت؛ برای #ط به همین سادگی، برای ما... ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔶🔹