eitaa logo
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
2.7هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
100 فایل
اگه مقام و صندلی موندنی بود که به تو نمیرسید.😌 خودت رو نگیر دوست من🥇 کپی حلال با ذکر صلوات 💐 شرایط ادمینی ، تبادل و... 👇👇 https://eitaa.com/teb_hajimashty
مشاهده در ایتا
دانلود
قال مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام: لا خَیرَ بَعـدَکِ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا أَبکِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی خیری پس از تو نیست در این زندگی و من گریه‌ میکنم‌ میترسم‌ بعد از تو زیاد زنده‌ بمانم بحارالانوار جلد ۴۳ صفحه ۲۱۳ 💔
کشته ما را غم هجران شما مولا جانم اشک از هجر شما میل چکیدن دارد..
❌هیچ وقت کسی رو با کار خوبش سرزنش نکنید... یعنی وقتی کار بدی میکنه ، نگید مثلا نماز خوندنت بخوره تو سرت! نههههه! 🙈 وقتی میخوایم نهی از منکر کنیم ، فقط همون منکر رو مورد نقد قرار بدیم ، نه اینکه بقیه کارهای خوبشو زیر سوال ببریم😊 ‌🧡معروفانه شو
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیام‌ها سپردم همه سوز دل صبا را
یابن الحسن بی تو روزگار شبی هست به بلندای یلدا💔 یلدای تون مبارک✨
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
همه‌ چیز‌ داشته باشی غیرت‌ نداشته باشی هیچی نیستی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
آنها نفس میکشیدند تا بمانند، ولى نه درقفس.. براى آنها دیگر یلدا و نوروز معنا نداشت آنها افسانه رستم و اسفندیار را به فتح المبین و والفجرها تبدیل کردند. آرى چنین بود قصه شب یلدائى ما، یادشان بخیر... یلداتون‌ شهدایی:)
دلش فریاد می خواست.... دلش می خواست فریادی از بن جان بکشد، فریادی که فرهادش را به او باز پس بدهد.جسم بی جان فرهادی که همه‌ی جانش بود.فضای قبرستان با گور های کنده شده‌ای که آماده بودند، امثال فرهاد هایی مانند فرهاد او را در آغوش بگیرند.در تنگنای خفقان آور این گورستان، تنها صدای جیغ های گوش خراش مادری می آمد، که طفل رعنای خود را در قبری تنگ و تاریک می دید.دخترک موطلایی، با فریادِ سکوت خود، به زندگی که داشت او را تنها می گذاشت، نگاه می کرد.انگار او میانِ جهانی موازی بود؛ هر چه بیشتر می نگریست، اشک های او بی پایان تر می شد.با دیدنِ فریادِ خنده روی خود، به این جهان موازی که در آن غرق شده بود، یقین پیدا کرد.با دلی ملتمس، برای فریادی جان سوز، سخنانش را آغشته به افکارش کرد، افکاری که هر لحظه، می خواستند قلبش را از تپیدن متوقف کنند.لبان خشک شده‌اش را با زبان‌اش کمی تر کرد، قدم های بی جانش را حرکت داد.کنار مقبره‌ی عشقی که او را تنها گذاشته بود نشست.دستان کوچک خود را که فرهاد، هر دم قربان صدقه‌ی آنها می رفت، بر روی خانه‌ی جدید قلبش، گذاشت.با نگاهی غم آلود، لبانش را باز کرد و حرف هایی با بوی گس مرگ را به زبانش، جاری کرد.دخترک ما، سخن گفت، گفت که هوای این جهان برایش سنگین شده است.گفت، از حرفی که روزی فریاد های خوشحالی‌اش را به عرش خدا رساند.یاد‌ش است روزی فرهاد گفت:《پایان هیچ داستانی غم انگیز نیست‌》.حال نمی دانست چرا داستان آنها، غم را بغل کرده است.دخترک، سرش را بر روی آرامگاه زندگیش گذاشت.با بستن چشمانش به خلسه‌ای بی پایان فرو رفت و به آغوش فرهادی پیوست که چندی پیش،دلش تمنا می کرد. |حاجی‌مشتی|
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
_
روزا بی قراری، شبا گریه داری بمیرم برات که، کسی رو نداری العجل‌منتقم‌حضرت‌زهرا
همه امامان رئوف هستند اما رأفت امام رضا (ع) ظاهر است همه امامان لطف دارند، اما لطف امام رضا(ع) محسوس است. انسان هنگامی که وارد حرم می شود، از در و دیوار حرم رأفت می بارد.. _علامه طباطبایی_ @hajimashty
✖️تلنگر شهید👇 اگر در فکرش نباشید عذاب الهی بر شما نازل می‌شود..... 🌷