اینم ادامه https://eitaa.com/Ekip_haji739/91109 این🙃: https://eitaa.com/Ekip_haji739/90501 https://eitaa.com/Ekip_haji739/90491 یعنی انقدر به مرگ نیاز دارم که خوابشم برام لبخند میاره. به هیچ ***درست توضیح ندادم چجوریم فقط میگم حالم بده و اونام فکر میکنن یه حس معمولی و عادیه😕 دوست ندارم کسی بفهمه چیه حالم.. اینجام چون ناشناس بود گفتم😞 خلاصه منی که تا همین چن وقت پیش عاشق بچه شیعه اوردن روی این کره خاکی بودم حالا دیگه هیچ انگیزه ای ندارم چون به خودم میگم چرا یه بی گناهو بدبخت کنم وقتی خودمم آرزوی مرگ دارم😭 اگه اونم مثه من افسرده باشه خودم که هیچی من برا بچم میمیرم،میسوزم. خودمو سرزنش میکنم😩 حالا شما دعا کنید خدا یه لطفی بهم بکنه شده یه لبخند کوچیک اما واقعی بعد از چند سال رو لبام بیاد.😔☺️ خیلی ببخشیدم که طولانی شد😢 . . . حرفی ندارم 👀

https://eitaa.com/Ekip_haji739/91206 برا شما ننوشتم برا حاج حسین و مائده بانو نوشتم😁😂 . . . فک می کنم یه کاری دارین که اینطور می کنید🤦🏻‍♂

خب دیگه دوستان من مرخص میشم قرار بود نظر بدین در باره محفل 😁که ندادین خداحافظ🚶‍♂

مراسم تشييع و تدفین مرحوم‌ حضرت آیت‌الله العظمی علوی گرگانی إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. هرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام ایجاد می شود كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را فرو نمى ‏پوشد. مراسم تشیع مرجع عالیقدر مرحوم حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی فردا روز چهارشنبه ساعت ۱۰صبح از مقابل شهرداری گرگان به سمت امامزاده عبدالله (ع)برگزار و روز پنجشنبه پیکر مطهر ایشان در حرم حضرت معصومه (س)به خاک آرمیده خواهد شد...

دوستان گرگانی فردا حتما شرکت کنید....

.

(الهی عظم البلاء) #اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔 خیلےوقٺمونونمیگیرھ‌رفقا-!🖐🏼 @Ekip_haji739

تموم شد دیگه😂

#قسمت_چهل‌ویک هنوز از مدرسه زیاد دور نشده بودیم که چشمم به چند تا جوون هجده، نوزده ساله خورد … با همون نگاه اول فهمیدم واسطه مواد دبیرستانی هستن … زدم بغل و بهش گفتم پیاده شو😒 … رفتیم جلو … . - هی، شما جوجه مواد فروش ها … . با ژست خاصی اومدن جلو … جوجه مواد فروش؟ … با ما بودی خوشگله؟ … - از بچه های جیسون هستید یا وانر ؟ … . یه تکانی به خودش داد … با حالت خاصی سرش رو آورد جلو و گفت … به تو چه؟ … جمله اش تمام نشده بود، لگدم رو بلند کردم و کوبیدم وسط سینه اش … نقش زمین شد😏 … دومی چاقو کشید … منم اسلحه رو از سر کمرم کشیدم … . - هی مرد … هی … آروم باش … خودت رو کنترل کن … ما از بچه های وانر هستیم 😉… همین طور که از پشت، یقه احد محکم توی دستم بود … کشیدمش جلو … تازه متوجهش شدن … به وانر بگید استنلی بوگان سلام رسوند … گفت اگر ببینم یا بفهمم هر جای این شهر، هر کسی، حتی از یه گروه دیگه … به این احمق مواد فروخته باشه … من همون شب، اول از همه دخل تو رو میارم😡 … #پسر_آمریکایی

#قسمت_چهل‌ودوم سوار ماشین که شدیم، زل زده بود به من … - به چی زل زدی؟ …😳 - جمله ای که چند لحظه قبل گفتی … یعنی قصد کشتن من رو نداری؟ … . محکم و با عصبانیت بهش چشم غره رفتم… من هرچی باشم و هر کار کرده باشم تا حالا کسی رو نکشتم … تا مجبور هم نشم نمی کشم … تو هم اگر می خوای صحیح و سالم برگردی و آدم دیگه ای هم آسیب نبینه بهتره هر چی میگم گوش کنی … و الا هیچی رو تضمین نمی کنم… حتی زنده برگشتن تو رو … . بردمش کافه … . - من لیموناد می خورم … تو چی می خوری؟ … یه نگاه بهش انداختم و گفتم … فکر الکل رو از سرت بیرون کن😡 … هم زیر سن قانونی هستی؛ هم باید تا آخر، کل هوش و حواست پیش من باشه …  منتظر بودم و به ساعتم نگاه می کردم که سر و کله شون پیدا شد … ای ول استنلی، زمان بندیت عین همیشه عالیه👍🏻… پاشون رو که گذاشتن داخل، نفسش برید😳 … رنگش شد عین گچ … سرم رو بردم نزدکیش … به نفعته کنارم بمونی و جم نخوری بچه … یکی مردونه روی شونه اش زدم و بلند شدم … یکی یکی از در کافه میومدن تو … . - هی بچه ها ببینید کی اینجاست؟ … چطوری مرد؟ 😄… یکی از گنگ های موتور سواری بود که با هم ارتباط داشت #پسر_آمریکایی