eitaa logo
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
2.7هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
100 فایل
اگه مقام و صندلی موندنی بود که به تو نمیرسید.😌 خودت رو نگیر دوست من🥇 کپی حلال با ذکر صلوات 💐 شرایط ادمینی ، تبادل و... 👇👇 https://eitaa.com/teb_hajimashty
مشاهده در ایتا
دانلود
༺لطیفه‌ها و داستان‌های حکیمانه༻ •[دعای عربی]• عربی به حج رفت و پیش از مردم دیگر داخل خانه‌ی کعبه شد و در پرده‌ی کعبه آویخت و گفت: بارخدایا! پیش از آن که دیگران دررسند و بر تو انبوه شوند و زحمتت افزایند مرا بیامرز! @Ekip_haji739
༺لطیفه‌ها و داستان‌های حکیمانه༻ •[استدلال]• مردی، نزد ایاس‌بن‌معاویه آمد و گفت: اگر خرما خورم زیانیم باشد؟! گفت: نه. گفت: اگر سیاه‌دانه با نان خورم گناهی کرده ام؟ گفت: نه، گفت: اگر اندکی آب بر سر آن نوشم؟ گفت: معنی ندارد. گفت: شراب خرما نیز ترکیب همین چیزها باشد پس از چه رو حرام است؟ گفت: اگر بر تو، اندکی خاك افشانند دردت آید؟ گفت: نه، گفت: اگر بر پیکرت، آبی پاشند؟ گفت: نه، گفت: اگر از آب و خاك خمیری کنند و در آفتاب نهند که خشك شود و بر سرت بکوبند چون باشد؟ گفت: آنم می‌کُشد. گفت: آن نیز، چون این باشد. @Ekip_haji739
༺لطیفه‌ها و داستان‌های حکیمانه༻ •[غذاخوردن عربی]• عربی، با پنج انگشت می‌خورد. او را گفتند: چرا چنین خوری؟ گفت: اگر به سه انگشت لقمه برگیرم، دیگر انگشتانم را خشم آید! @Ekip_haji739
༺لطیفه‌ها و داستان‌های حکیمانه༻ •[ان‌شاءالله]• روزی جُحی«جوحا» برای خرید درازگوشی به بازار مال فروشان رفت؛ مردی، پیش آمدش و پرسید: کجا روی؟ گفت: به بازار تا درازگوشی بخرم. گفتش: بگو «ان‌شاءالله» گفت: چه جای «ان‌شاءالله» باشد که خر در بازار و زر در کیسه من است! چون به بازار در آمد، زرش بزدند و چون بازگشت، همان مردش برابر آمد و پرسیدش از کجا می‌آیی؟ گفت: ان‌شاءالله از بازار، ان‌شاءالله زرم بدزدیدند، ان‌شاءالله خری نخریدیم و زیان دیدم و تهی دست به خانه باز‌می‌گردم ان‌شاءالله....! @Ekip_haji739