#خاطرات_شهدا
#شهیدصیادشیرازی
کلاس راهنمایی بود. هر چقدر به بچه ها می گفت کم توقع باشید و سعی کنید کارهایتان را خودتان انجام دهید، خودش چند برابر عمل میکرد. یادم هست یک روز که از مدرسه آمد، من توی حیاط بودم. دیگ آبگوشت هم روی اجاق بود، نزدیک شد و گفت: «عزیز، گرسنمه، ناهار چی داریم؟»
میدانستم آبگوشت دوست ندارد، بهش گفتم : «علی جون چون کار داشتم، نتونستم چیز دیگه ای غیر آبگوشت درست کنم.» هیچی نگفت، سرش را پایین انداخت و رفت آشپزخانه.
دنبالش رفتم، دیدم کتری رو آب کرده و روی گاز گذاشته بود تا جوش بیاید. چند دقیقه بعد چایی درست کرد و با نان خورد. بعدش هم رفت خوابید. علی(صیاد شیرازی) خیلی کم توقع بود و هیچ وقت بد اخلاقی نکرد.
📚خدا خواست زنده بمانی صفحه ۱۶۰
@ekip_dashMashti