༺ بِسْمِ اللهِ قٰآصِمِ الْجَبّٰارین ༻ ✨سردار اسطوره✨ سلامی به گرمی نگاهت که مرا مجنون خود کردی. ای پدر مهربان؛ ای فرشته زیبایی خدا؛ ای نشانه‌ای از پیامبران؛ ای که اخلاق تو برترین اخلاق؛ ای گرفتنده نشانه فیروزه‌ای از الگوی برکت و رحمت تو میدرخشی همچون ستاره ای تک در آسمان هستی. ای سردار اسطوره، ای کاش خیابان ها و کوچه‌های محل زندگی ما با نام تو تبرک می‌شد که اگر کسی آدرس محل زندگی مان را می‌خواست می‌گفتیم «کوچه امیر دلها» که با گفتن و شنیدن اسم تو آرامش را مهمان دلمان کنیم. ای مدافع دشت گل سرخ؛ ای الگوی تمام سربازان ولایت، تمام جوانان مدافع حرم، از رشادت ها و شجاعت های شما الگو برداری می کنند و آرزو دارند همانند تو آسمانی شوند. قبلاً روز پدر را فرزندان تنها به پدران خود تبریک می‌گفتند اما حال به پدر آزاده و بزرگی را نیز تبریک می‌گویند. ای سردار هیچی یادم نمیرود از خواب بیدار شدم و خبر شهادت را شنیدم. اول فکر کردم یک شوخی تلخ است چه می خواهند مرا اذیت کنند اما با دیدن چهره دیگران فهمیدم این شوخی تلخ تبدیل به واقعیت شد. روی استخوان هایم در عرض چند ثانیه خورد شد تا به حال این حس را نداشتم، زمانی که عکست را می‌دیدم ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری می‌شد اکنون که با یاد آن چشمان مظلومت و لبخند شیرین و دلنشینت و هزاران ویژگی دیگر که نمی توان در هر کسی یافت نیافتم، با بغض تمام آه و افسوس می خورم که ای کاش برای یکبار هم که میشد از دور تو را میدیدم ای عزیزتر از جانم. زمانی که قبل از خاکسپاری سری به غم زدی با تمام وجود به آغوش گرمت آمدم تا تو را ببینم و آرام شوم. اسوه ایثار و تواضع خاک این کشور را تو گرم کردی. ای پدر فرزندان ایران زمین روحت شاد و یادت گرامی باد🌹 #جانفدا #دلنوشته #حاج_قاسم #سردار_اسطوره #کتاب_مِی_صبحِ_فروغ @Ekip_haji739

༺ بِسْمِ اللهِ قٰآصِمِ الْجَبّٰارین ༻ ✨سرباز وطن، مرد بی ادعا✨ قلب زمین و زمان به درد آمد، پس از تو همه جای جهان غرق در غم و اندوه شد. مرد میدان، مردی که واژه غیرت با دیدنت زانو می‌زند و سر به پایین می‌اندازد. ای مرد عاشق که هر دم به فکر آن بودی که جام شهادت را بنوشی و به زنده و زندگانی درس شهادت و مردانگی را بیاموزی. چه گویم از مهربانی و دلسوزی علی وار تو و از شجاعت و شهامت عباس گونه ات. در آن هنگام که تانک های آتشین پا به کوچه‌ها و خیابان‌های ایران گذاشتند، رودها خون‌آلود بودند و آسمان همواره اشک میریخت و در آن هنگام آتش از دهانه کانالها زبانه می کشید در صحنه حاضر بودی. پشت سنگر ها؛ در خط مقدم سینه سپر کردی و با دشمنان چشم در چشم شدی و همه شان را آرزو به دل گذاشتی و رد پای همه تانک ها و ناامنی ها را از کشورت پاک کردی. چه ابهتی داشتی آنگاه که تیر و تفنگ را بر شانه خود می نهادی و دوان دوان از خاکریزها بالا می‌رفتی، زانو بر زمین می زدی و با ذکر یا زینب همه شان را خانه خراب می کردی. خاکریز هایی که با دیدن جمالت لرزه بر خود می‌دیدند و غبار بر هوا بلند می‌شد. با قدم گذاشتن بر جبهه و سنگرها آرامشی بودی بر دل رزمندگان و ترس و وحشتی بودی در دل صدام و سگ های ولگردش. چه میتوان گفت از لحظه برتری آتش ما بر آن ها و شادی تو و چگونه میتوان وصف کرد لحظه جان دادن همرزمانت و خشم و اشکهای سرازیر از چشمان تو؟ چشمانی که تلفیقی از مهر و عطوفت و خشم و ارادت نسبت به وطن و ناموس بود؛ خدا میداند دیدن این چشم ها در دوربین جنگی نامردان سیاهپوش چه لرزهایی در بدن آنها می‌انداخت. خدا میداند چهره آنها با دیدن سرداری چون تو چگونه وحشت زده می‌شد. سردار غریب، جهان لرزید هنگامی که با گام‌های بلند و نفس های سنگین با دستت بر سینه خود کوبیدی و خود را دشمن ابدی آنها خواندی و قسم به نابودی آنها خوردی؛ چرا که جهان می‌دانست این فرمانده شجاع هرچه که میگوید بی وقفه به آن عمل می کند، می دانست این مرد از نسل علیست، وفای به عهد را از مکتب علی آموخته است. چه قدرتمند در برابر شیطان و شیطانیان ایستادی و ذلیل شدن شیطان را به تصویر کشیدی. آنگاه که فریاد زدی و فاتحه وجود مردان سیاه پوش داعشی را خواندی. مردانی که گمان می کردند با شهادتت ایران در مقابل آنها به زانو در خواهد آمد و کسی نخواهد بود که در برابرشان بایستد و پاهایشان را از ورود به ایران قلم کند، اما نمی دانستند شهید سلیمانی از سردار سلیمانی حاضر در مرزها ترسناک تر است. نمی دانستند که تو ای مرد مهربان، سلیمانی هایی را بر جای نهادی و رفتی که هر روز قدرتمندتر از قبل چهره حقیقی سلطه‌گران و زورگویان را آشکار می سازند و آنها را انگشت نمای جهان می کنند. نبودی و ندیدی که فرزندانت و یارانت بار دیگر سیلی محکمی به سلطه گران زدند. این مردانِ مرد، زاده شهامت و غیرت تو هستند و پرچمت را همواره بالا گرفته و به دشمن ایستادگی و پایداری خود را خاطرنشان می‌کنند. ای مردی که چون شیری دلیر حسرت وارد شدن به منطقه حکومت حق را بر دل کفتار صفت ها گذاشتی. مردی بودی از جنس شجاعت؛ از جنس شرافت و آزادگی، کسی که محکم با دستانش به دهان ناحقان کوبید و نوای حق را سر داد. وجودت چه طوفانی به پا کرد و دریای آرامش ناجوانمردان را در تلاطم انداخت و درون نورانی ات چه زیبا آن سوی ایمان را نشان داد. چقدر جای لبخندت کنار لبخند آقا خالیست، ایستادن در کنار آقا چقدر بر ابهتت می افزود و چه زیبا بود آنقدر تواضع و فروتنی در مقابل رهبرت. رفتی و آنچنان برایت اشک ریخت مه تماشای اشک ها و بغض های ایشان تن و بدن هر ایرانی را می‌لرزاند. آنقدر قدرتمند و غرق در عظم و اراده چون کوه بودی که ایران و ایرانیان بر تو تکیه کردند. آری تو را میتوان کوه خواند؛ همانقدر با عظمت،،، همانقدر استوار... #جانفدا #دلنوشته #حاج_قاسم #سرباز_وطن_مرد_بی_ادعا #کتاب_میِ_صبحِ_فروغ @Ekip_haji739

༺ بِسْمِ اللهِ قٰآصِمِ الْجَبّٰارین ༻ ✨پدر شهیدم✨ سلامی بر تو از دل های مظلوم سلامی بر تو از طفلان معصـوم سلامی بر تو ای سـردار دلــــهـا سلامی بر تو ای تسکیـن غمــها سلامی بر تو ای شیــر حسینـی سلامی بر تو ای میـــر خمینــی رشادت های تو بی مثل و مانند تو بـودی در زمــانه بـی همـانند سلام ای سردار دلها، سلام ای سلیمانی دلــم هــوای نگـاه تــو مهربــان دارد عجب‌غمی‌است‌که‌درسینه‌توامان‌دارد کجایی سردار، کجایی ای یار دل های مظلوم بیا و اشک‌های چشمان یتیمان معصوم را پاک کن. بیا و مرهمی بر دل محنت زده و رنجور غریبان باش. بیا که مادر شهدا به مرحمی از جنس نگاه و زبان شما محتاجند. اشکم روان شد چه کنم با داغ نبودنت، به عکستان که نگاه می کنم زخم دلم تازه می شود. چه کسی می تواند مرهمی باشد بر زخم دلم. سردار نمیدانم به جای نام سردار چه بگویم که دلم آرام شود؟ خودت بگو خودت الهام بخش خاطرم باش. عمو قاسم، چه عمویی که مرا یاد کربلا می‌اندازد. آری ابوالفضل هم بی لشکر بود شما هم بی لشکر، اصلا چرا اینگونه بگویم چشمانم را میبندم و صدایت می کنم پدر، پدر قاسم، پدر قاسم سلیمانی، پدر خوب است، پدری که ارباً اربا شد. آری درست است همچون ارباب شدی، همچون حسین که در کربلا از شماتت اعدا تمام جسم نازنینش طوطیای سم اسبان شد. ای ذوالفقار، ای تیغ حیدری اگر برق ذوالفقار چشم دشمنان خدا را کور می کرد، برق چشمان شما چشم دشمنان ولایت را کور می کرد. مرد میدان کارزار، ای یادگار جنگ‌های نامنظم، ای سردار بی نظیر، ای شیر صف کارزار. توتا بودی دل من آسوده بود. ترس از هجوم دشمن فتنه گر را نداشتیم. سردار دلها، تو رفتی ولی هنوز سایه حمایت تو ایران را در برگرفته است و مرزهای کشورمان را در کنف وجود توست. دشمن هراسان است؛ میدانی از چه؟ از اینکه ایران معدنی از جوانمردان و دلیرانی چون سلیمانی است. اینجا از سلیمانی ها خالی نمیشود. اینجا سرزمینی است که هر روز هزاران چون سلیمانی به دنیا می‌آید و مردانی هست که سینه هاشان ستبر چو سلیمانی است. ما شیرزنانی داریم دست پرورده خودتان مانند دخترت که از عصمت و عفت و شجاعت زبان زد جهانیان هستند. آری اینجا ایران است و ما... سلیمانیون! سلیمــانی ای شیـــر میـــدان رزم تو رفتی ز غم پشت رهبر شکست #جانفدا #دلنوشته #حاج_قاسم #پدر_شهیدم #کتاب_میِ_صبحِ_فروغ @Ekip_haji739

༺ بِسْمِ اللهِ قٰآصِمِ الْجَبّٰارین ༻ ✨یادگارِ قلبِ من✨ ای فـدای تـوهـم دل وهم جـان وی نثـار رهـت هم این و هم آن دل فــدای تـو چـون تویـی دلبـر جـان نثار تو، چون تویی جـانان بنــدگـانیــم جــان و دل بـر کـف چشم بر حکم و گوش بر فـرمان گــر ســر صــلـح داری اینــک دل ور ســر جنــگ داری اینــک جـان شب بود و همه جا را تاریکی احاطه کرده بود...! در دل شب قدم میزد و جاده ها و خیابان ها فرش قرمز قدومش بودند...! * * * من خواب و تو بیدار...! من آرام و تو بیقرار...! بیدار و بیقرار برای ایجاد امنیت...! بی تاب برای نوشیدن شهد شهادت...! نمیدانم چه بگویم؛ وقتی چشمانم را باز کردم، با بهت و حیرت و اطراف خود نگریستم؛ غمی عجیب دلم را فرا گرفته بود... آن هنگام تو را نشناخته بودم تا اینکه... چشم از خواب گشودم و تو قهرمانِ من شدی!! نه تنها قهرمانِ من، بلکه قهرمانِ همگان شدی!! بغض، گلویم را خفه کرد از غصه ات... دیدهام تر شد از دیگر نبودنت... دلم دلگیر شد از شهادتت... با وجود تو امنیت را چشیدیم! با چشمانِ تو اقتدار و قدرت را لمس کردیم! و با صحبت هایت دل آرام شدیم! حال نیست و در دلمان نفوذ کردی...! نیستی و ایران را به غمت نشاندی...! غمِ تو کم نیست... غم تو سخت و دشوار... چرا که تو سرداری، تو سردار... نمیدانم چگونه تحمل میکند دخترت...! او نیز حالِ رقیه(س) را دارد؛ اینجاست که بانوی ۳ساله بیشتر هوایش را دارد... اگر نبودی؛ ایران مقتدر نبود و دشمن از ایران هراس نداشت، با بودنت، به همگان ثابت کردی که... ایران شیراز تو برایِ دشمنانش خطرآفرین...! خوش به حالت... تا بودی، در کنارِ رهبرم سیدعلی بودی...! چون و شیردل... شیردلانی برگزیده، حجتِ خدا! خوش به حالت... حضرت عشق را دیدی و گام به گام هم قدمش بودی؛ ما در آرزویِ یک دیدارِ او مانده ایم..! راست گفت سید علی و چه خوب گفت روح خدا: «آمریکا، هیچ غلطی نمیتواند بکند» حضرت آقا می گوید و ما آرام میگیریم: «بچه های عزیزِ من شما می توانید کشور را به اوج برسانید...» بله، ما میتوانیم..! ما فرزندانِ او هستیم و تا توان داریم، پایِ آرمان هایمان هستیم و او را تنها نخواهیم گذاشت! مطمئن باش که انتقامت را خواهیم گرفت..! شاید دل های ایرانی، از رفتنت غمگین باشند؛ اما... از قطره قطره خونِ تو نخواهند گذشت و قاتلانت باید تاوان کارشان را بدهند!! دشمنان این را هم باید بدانند...! حاج قاسم رفت... اما از خونِ او حاج قاسم های دیگری روییدند که، نخواهند گذاشت خواب به چشمانشان بیاید!!! مرد میدانِ ایران... شجاع بود! نترس... قهرمان بود و بس! نگاهش...! لرزه بر اندام داد دشمن انداخت..! سخنانش...! دل داعش لرزاند..! او قهرمان هر ایرانی بود..! حاج قاسم سلیمانی بود..! یادگارِ قلبِ من...! کمکمان کن تا چون تو... با دشمن مقابله کنیم و پیروزِ میدان باشیم...! ما از نسل سلیمانی هستیم و خواهیم بود، پس دشمن باید از توانایی های ما بهراسد..! راهت پایان ندارد... خبرت هست که از خوبی خود بی خبری به خــدا خـوبتــر از خـوبتــر از خوبتـری #جانفدا #دلنوشته #حاج_قاسم #یادگارِ_قلبِ_من #کتاب_میِ_صبحِ_فروغ @Ekip_haji739

༺ بِسْمِ اللهِ قٰآصِمِ الْجَبّٰارین ༻ ✨مردی از دیار معجزه✨ باید اصــلاً شهــید می شد او تـا بـه مـردانـــگی مثــل باشد و همیشـــه بـرای قــاسـم هــا مـرگ شیرین تر از عسل باشد مردی که خدا را در طلوع خورشید روستای یافت اعتقاداتش را در صلاه پدر بو صوم مادر. مهربانی، غیرت و عدالت اساس زندگی این مردبود؛ به شجاعت در وجودش ریشه زده بود و چشمانش ثمره این شجره را نمایان گر بود. تنها خدا را تکیه گاه می دانست و بی پروا برای هدفش می‌کوشید. هیچ چیز او را باز نمی داشت؛ سختی‌ها را مانع رسیدن نمی دانست، آنها را تنها دلیلی برای تلاش بیشتر می دید. مردی که ایثار از کودکی در زندگی‌اش جای گرفته بود و این راه اتمام نیافت مگر با اسم تمام عمرش. او باور داشته همیشه پیروز میدان است و این پیروزی مرد میدان می طلبد. او مرد میدان انقلاب شد و ظالمان را گویی حریفان مسابقه‌ای می پنداشت که غلبه بر آنها سهل بود. او به ایرانی بودن خود مفتخر بود و جان برکف داشت برای میهنش. او «حب الوطن من الایمان» را لمس کرده بود. مردی بی نظیر که چهل سال، شبانه روز برای امنیت نه تنها مردم میهن خود، بلکه کشورهای مسلمان دیگر بابی رحمانی سر و کار داشته کشتن شیعیان را نذر بهشت خود می دانستند. مردی استوار که گوش به فرمان ولی امر خود بود و سرپیچی در محدوده لغاتش جایی نداشت. مردی که آرامش چشمانش قوت قلب فرزندان یتیم بود، همان چشمان با صلابت که عشق و جان دشمن می‌انداخت. او مردی متواضع بود که فرصت حیله و دسیسه دشمنان نمی داد. او دل نگران تمام مردم جهان بود و دستش لحظه‌ای برای کوتاه کردن دست متجاوزان نلرزید. او با دیدن زندگی محرومان اشک در چشمانش حلقه میزد به یاد اشک چشم مظلومان، محو و نابود کرد ظالمان را. او مرد تدبیر و شجاعت بود و درنگ نمی‌کرد برای نجات آدمان بیگناه و ایستادن در برابر زورگویان. مردی که عاشقانه پای میهن و مردم وطنش ماند، دلاورانه در راه دین و اعتقادات شما مبارزه کرد؛ با اقتدار برای آسایش امنیت و آزادی تمامی مردمان بی گناه جهان مقابل تمامی ستمگران و زورگویان قدرتمند جهان ایستادگی کرد. او با توکل به خداوند و با تدبیر خود هرگز نترسید و سعی کرد جهان را آباد کند. او مرد بزرگ و عاشق معجزه‌ای است از معجزات الهی. همانقدر که رحمان است برای مظلومان، شدید العقاب است برای ظالمان، سریع الحساب است، همانگونه که داد بی گناهان میرسد، عاقبت گناهکاران را ختم به مرگ ذلت می کند. او در جهان مردی است بی تکرار. او معجزه است؛ معجزه ایران نه، معجزه تمام جهان است. #جانفدا #دلنوشته #حاج_قاسم #مردی_از_دیار_معجزه #کتاب_میِ_صبحِ_فروغ @Ekip_haji739

༺ بِسْمِ اللهِ قٰآصِمِ الْجَبّٰارین ༻ ✨پاسدار حریم حجاب✨ هنگامی که نامت را میشنوم مردی قهرمان را به یاد می آورم که با جنگاوری کارهای بزرگی کرده است. دیگر شما را همه می‌شناسند، از کودکان گرفته تا بزرگان... رفتنت داغ بزرگی بر قلب همه ملت گذاشته کشور را سیاه پوش کرد. نه تنها در کشور خودمان همه داغداران شما بودند بلکه در دیگر کشورها نیز بزرگی نامت پابرجا و غمت دردناک بود. روز رفتنت را به خوبی یاد دارم. روزهایی غم انگیز بودند. تمام رسانه ها و برنامه ها تصویر شما را نشان می دادند. راستش را که بگویم قبل از ترک شیدند به سوی آسمان شناختی از شما نداشتم اما پس از آن به خوبی شناختمتان؛ خوبی هایتان، مهربانی هایتان، تلاش هایتان و موفقیت هایتان حیرت آور بود. اما حیف و صد حیف که دیگر نیست و قطعاً پس از این نیز کسی مانند شما نخواهد آمد. حاج قاسم الحق که سردار دلها بودی و زبان من از وصف کمالات شما قاصر است. در هیچ جا عشقت به خدا کم نمی‌شد و در دشوارترین شرایط نیز نمازت عبادتت را فراموش نمی کردی. اگر مزارت در دست ما بود، زیباترین مرقد را برایت می ساختیم؛ اما خواست خودت بود که همچون شهیدان دیگر مزارت ساده باشد. حتم دارم که یکی از آرزوهای تان شهادت بود که خداوند آن را به شما هدیه کرد و خوشا به سعادتت که شهید شدی. عده ی اندکی بودند که از رفتن شما خوشحال بودند و جشن گرفتند اما کارهای ما در مقابل دشمن با شهادت به پایان نمی رسد. قطعاً این طور است که عده ای از موفقیت و محبوبیت فردی ناراحت شوند اما ما راهمان را ادامه می‌دهیم اگر چه ممکن است در این مسیر با سختی‌ها و مشکلاتی مواجه شویم. شبهایی که ما در خواب بودیم شما بیدار بودی و جان برکف می‌جنگیدی. اگر شما نبودید ما هم همچون سوریه و لبنان و دیگر کشورها امنیت نداشتیم. ای مرد آسمانی ما خوب میدانیم که بخشی از آسایش و امنیت امروز را مدیون شما هستیم. اگر خدا قبول کند من نیز برای قدردانی از زحمات شما و پایمان نشدن خونتان خود را موظف دانستم که حجاب را حفظ کنم و با الگو گرفتن از شما در زندگی خویش راه سعادت و خوشبختی را به درستی برگزینم. امید است ما از دعای خیرتان در این راه در این دنیا بی نصیب نمانیم. #جانفدا #دلنوشته #حاج_قاسم #پاسدار_حریم_حجاب #کتاب_میِ_صبحِ_فروغ @Ekip_haji739

༺ بِسْمِ اللهِ قٰآصِمِ الْجَبّٰارین ༻ ✨کشتهٔ دور از وطن✨ رهبر سکوت می کرد اما دردها می کشید. نمازش را آهسته می خواند اما اشک ها می ریخت. دلش آشوب بود اما حرکاتش را به کمی آرامش می آویخت. چشمانش دریا و صدایش لرزان بود. نمازش به اتمام رسیده بود و او هنوز غرق پیکر سربازش بود. نه می توانست از دلتگی هایش بگوید و نه می توانست او را باز به آغوش خویش بکشد. چشمه ی چشمانش و صدای هق هق اطرافیان آرام نمی گرفت. رهبرم بغض هایش را به سکوت می کشید. اما یک ایران فریاد می کشید. همیشه از خدا گله داشتم که چرا من را در یک کشور قدرتمند و بهتر متولد نکرده اما از این پس چقدر به خودم می بالم که در این سرزمین قدرتمند و پهناور متولد شدم، سرزمینی که در آن شیرمردان بزرگ زندگی می کنند و برای آسایش و آرامش ما شبانه روز زحمت می کشند. جسم حاج قاسم دیگر در کنار ما نیست اما روحش تا ابد میان مردمش است. تو فرشته ای بودی که از اول جایت روی زمین میان ما نبود. قبل از اینکه از این دنیا پر بکشی، بیشتر مردم تو را نمی شناختند اما وقتی پر کشیدی، همه تو را شناختیم و فهمیدیم افسوس که چه نعمت ارزشمندی را از دست دادیم. رشادت هایت، دلاوری هایت، زحمت هایت و... همه را فهمیدیم. فهمیدیم که بی پروا خود را فدای ایران و ایرانی می کردی و ما در خوابی راحت و آسوده بودیم. فهمیدیم که سال ها از کشور عزیزمان ایران مراقبت و مواظبت می کردی، تا مبادا امنیت آن از دست برود. تو سربازی بودی که برای ناموس و وطنت تا لحظه آخر جنگیدی. زمانی که همه ما در خواب بودیم تو بیدار بودی و برای این کشور زحمت می کشیدی. حاج قاسم شیری شجاع بود که دشمنان آرزوی مرگ او را داشتند و نهابت در کشوری غریب توانستند او را به شهادت برسانند. شهادتت مبارک ای سردار دلها. اما دشمنان خوشحال نباشند... نه، تنها رهبر سکوت نخواهد کرد بلکه همه ما ملت ایران انتقام خون ریخته شده سردار را می گیریم. شاید نتوانیم شبیه حاح قاسم شویم، اما می توانیم شجاع و جسور باشیم. اما می توانیم ولایتی باشیم. #جانفدا #دلنوشته #حاج_قاسم #کشته_دور_از_وطن #کتاب_میِ_صبحِ_فروغ @Ekip_haji739