eitaa logo
همدلی
18 دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
58.1هزار ویدیو
143 فایل
مسیر ارتباطی بین همکاران بسیجی در ایتا ارتباط با مدیر کانال👇 @MousaviNia_39
مشاهده در ایتا
دانلود
اتفاقی در عالم افتاده... اولین سالی بود که ایران موفق شده بود راه کربلا را باز کند... خون شهدا ثمر داده بود... صدام بود... اما دیگر مانع نمی‌شد... خوب خاطرم هست که اما بسیار سختگیرانه بود. مفاتیح و زیارت عاشورا در عراق یافت نمی‌شد! تازه در ایران مفاتیح‌های جامع شیخ عباس قمی در ابعاد کوچک چاپ می‌شد. سنی نداشتم. اما بتازگی یکی خریده بودم و خیلی دوستش داشتم. پدر بزرگم که آن را دید خیلی خوشش آمد. اجازه خواست که با خودش به کربلا ببرد. بحث این بود که کتاب را ورق ورق کنند یا نه. که نکند وسایل را بگردند و کتاب را بگیرند و دور بیندازند! تجربه تلخی از سفر حج داشت... اما گفتند کوچک است و خلاصه کتابم را به امانت بردند. وقتی برگشتند خبری از کتاب نبود. پدر بزرگم گفت مردی عراقی و شیعه با گریه گفته ما از این کتب دعا نداریم. دسترسی نداریم. این کتاب را به من ببخش... پدر بزرگم هم دو دستی تقدیم کرده. بعد که برگشتند، سعی می‌کرد از دل من در بیاورد... با این توضیح که نمی‌دانی چگونه گریه می‌کرد، درخواست می‌کرد... و من غرق خوشحالی بودم که امانتی‌ام در کربلا مانده... یعنی الان مفاتیحم کجاست؟؟... سالها از آن روزها گذشته و هر زمان سیل و شکوه جمعیت و فراوانی زوار از اقصا نقاط جهان و راحتی حرکت به سمت کربلا با ماشین شخصی و بدون ویزا از ایران را که می‌بینم یاد این داستان می‌افتم... و فکر به تغییر روال تاریخ و جهت آن... دو روز پیش هم یک کاروان از راهی کربلا شدند... آیا هنوز معلوم نیست اتفاقی در عالم افتاده؟ معلوم نیست حماسه‌ای شکل گرفته و واقعه‌ای کبیر و جهانی در راه است؟ کجا و چه قدرتی هر سال توانسته بیش از سال قبلش جمعیتی میلیونی و رو به افزایش را از همه عالم یکجا جمع کند!؟ معلوم نیست از دل آلودگی و سیاهی و تباهی جهان، انفجاری از نور در حال وقوع است؟ چنین روزهایی را عراق تجربه کرده که خیلی هم از آن نگذشته. اما امروز در کربلا و نجف چه خبر است و صدام کجاست؟ مکه، مدینه، قبرستان بقیع، فلسطین اشغالی مسجد الاقصی، اروپا، آمریکا، شرق و غرب عالم، تا انتهای افق... اندکی صبر سحر نزدیک است... 🌍به کانال خبری🇮🇷🇮🇷 بپیوندید👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cdb2484b0a6
احترام روی چه حسابی؟ یادم هست یکبار رستورانی رفتیم که در نوع خودش خاص به حساب می‌آمد. به نوعی لاکچری محسوب می‌شد و قیمت غذاها بالا بود. پیش از ورود اطلاعی از وضعیت داخل رستوران و قیمت‌ها نداشتیم و فقط می‌خواستیم با این رستوران جدید آشنا شویم. به محض ورود ما دو خدمه رستوران با شتاب به سمتمان آمدند. زمستان بود و هر دو کاپشن داشتیم. کاپشن‌ها را گرفتند و با احترام روی چوب لباسی گذاشتند و گفتند جایی آویزان می‌کنند که ما راحت باشیم. بعد دو نفر دیگر آمدند و ما را به سمت میزی که باید می‌نشستیم راهنمایی کردند. کمی سریعتر حرکت کردند و صندلی ما را عقب کشیدند تا بنشینیم. وقتی نشستیم میز را مرتب کردند و شمع روشن کردند و... در طول صرف غذا هم بارها سراغمان آمدند که اگر کم و کسری هست اطلاع دهیم. حتی کشیک ایستاده بودند و وقتی لیوان نوشیدنی ما خالی می‌شد خودشان می‌آمدند و پر می‌کردند (که چه حس بدی داشت...) صرف غذا تمام شد. در نهایت یک رقم سنگین پرداخت کردیم و با کمال احترام کاپشن‌های ما را تحویل دادند و ما به آن‌ها لبخند زدیم، آن‌ها به ما لبخند زدند و از آن رستوران ویژه خارج شدیم. آن روز تمام شد، اما حسم خیلی حس بدی بود. یک حزن خاصی داشتم و پکر بودم. اصلا بهم خوش نگذشته بود انگار و از آن همه تحویلی که گرفته بودند، حس خوشایند و حال خوب نداشتم. چرا؟! با خودم فکر می‌کردم... چون تمام آن احترام‌ها بخاطر پول بود! چون ما پول داشتیم. چون ما پول پرداخت کردیم. اگر پول نداشتیم اصلا راهمان می‌دادند؟ اگر راهمان می‌دادند، اینطور تحویلمان می‌گرفتند؟ این حس آزاردهنده همیشه با من بوده است. (در تمام این سبک تجربه‌ها. مثل سی‌آی‌پی فرودگاه‌ها) که کسی به شأن و شخصیت من کاری ندارد. مهم این است که پول داشته باشم... اما برای شما بگویم از اربعین و مسیر نجف تا کربلا... حتما زیاد شنیده‌اید یا تجربه کرده‌اید. از کسانی که ما را رها نمی‌کردند و اصرار و التماس که خانه ما هست! لطفا بیایید برای استراحت! پذیرایی عالی و سفره‌های آنچنانی، شستن لباس‌ها، نگرفتن هزینه راه، در اختیار قرار دادن کل خونه با وسایل آن و نهایت عزت و احترام. نهایت عزت و احترام... بی‌منت، بی‌چشم‌داشت... چرا؟ چون ما انسانیم. و یک عشق مشترک داریم. عشقِ مردی از تبار انسانیتِ متعالی، که برای حفظ دین و مکتب و آیینی که این آداب و رسوم را به انسان بیاموزاند، جان خود و خاندانش را نثار کرده‌است و همه ما دوست داریم شبیهش شویم... ، داستانش این است. نمایش معیارهایی که انسان جدا شده از مکتب الهی، عموم آن‌ها را از دست داده است... آشنا کردن مردم دنیا با شاخص‌هایی که انسانیت را بر نفسانیت غلبه می‌دهد و آرامش و تعالی و صلح و سلامت روان و افکار بلند را به بشریت هدیه می‌دهد. و آموزش ملاک‌ها و دلایل احترام به انسان و بشریت که با سبک و سیاق دنیای حساب و کتابی امروز زمین تا آسمان متفاوت است و فطرت همهٔ انسان‌ها به آن کشش دارد... و همه خواه ناخواه به سمت این رشد در حرکت هستند و پیشتاز این حرکت جهانی است... همان‌هایی که زمینه سازان ظهور قائم این خاندان و این فرهنگ هستند... ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، ، ایران و 🌍به کانال خبری🇮🇷🇮🇷 بپیوندید👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cdb2484b0a6
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 وقتی هواداران صهیونیست تیم مکابی تل آویو با شعارهای نژادپرستانه روی مخ هلندی ها رژه رفتند ... 🔷 اینجا بود که هلندی ها تصمیم گرفتند به آنها حمله کنند. @AntiLiberalism
ترجمه متن نامه‌ای که در صندوق پستی ما در انداختند: « روز بخیر، من دوست داشتم به شما سر بزنم، اما چون در حال حاضر برای من امکان پذیر نیست، برای شما می نویسم، زیرا آنها در تعجب هستند که آیا زندگی بر روی زمین در مدتی دیگر امکان پذیر خواهد بود. می‌بینیم که طبیعت از تعادل خارج شده است. و ما می بینیم که دولت‌های فعلی در مراقبت از مردم و زمین شکست می‌خورند. آیا زمین از بین خواهد رفت؟ نه قطعا نه. در یکی از کتاب‌ها چنین آمده است: «صالحان زمین را تصاحب خواهند کرد و تا ابد در آنجا زندگی خواهند کرد». ما می‌توانیم مطمئن باشیم، زیرا همه چیزهایی که در آن کتاب نوشته شده و پیش‌بینی شده است، تا کنون با جزئیات به حقیقت پیوسته است. اما عواقب آلودگی را همه می‌بینند. پس باید اقدام کرد. به همین دلیل است که دولت جدیدی تشکیل شده که منتخب مردم نیست. این به زودی بر تمام زمین حکومت خواهد کرد. چگونه این را بدانیم؟ در کتاب نشانه‌ای ترکیبی از رویدادهایی وجود دارد که به یکباره اتفاق می‌افتند تا شاهدی بر آمدن این دولت باشد. و ما قبلاً شاهد وقوع آن هستیم. می‌گوید هزینه‌های غذا و زندگی بالا می‌رود: «یک لیتر گندم برای یک دینار». یک دینار برابر است با دستمزد یک روز. درباره نگرش مردم گفته می‌شود، "مردم فقط به فکر خود و پول خواهند بود. و هر چه مردم بیشتر و بیشتر بی قانون شوند، عشق اکثر آنها سردتر می‌شود." و: «یک قوم با دیگری خواهد جنگید، و یک پادشاهی با دیگری، زمین لرزه‌های بزرگ و کمبود مواد غذایی و بیماری های همه گیر یک جا پس از دیگری رخ خواهد داد». خوشبختانه، برای پایان دادن به همه بدبختی‌ها و آلودگی‌هایی که در حال حاضر وجود دارد، به موقع اقدام می‌شود. می‌گوید: «روزی را قرار داد که می‌خواهد زمین ساکنان را به عدالت داوری کند». پس از آن زندگی چنان خواهد بود که در اینجا نوشته شده است: "او در میان بسیاری از مردمان داوری خواهد کرد و امور را در رابطه با امت های دوردست و قدرتمند شمشیر خواهد کشید و آنها دیگر جنگ را یاد نخواهند گرفت." دیگر مردم شریر وجود نخواهند داشت" همه زیر درخت انگور و زیر درخت انجیر خود خواهند نشست و از هیچ کس نمی‌ترسند. بر روی زمین غلات فراوان خواهد بود.» و هیچ ساکنی نخواهد گفت: «من بیمارم». بگذارید گوشت او سالم تر از جوانی شود. بگذار به روزهای جوانی خود بازگردد.» خانه‌ها می‌سازند و در آنها ساکن می‌شوند، تاکستان‌ها می‌کارند و میوه‌هایشان را می‌خورند.» هر اشکی را از چشمانشان پاک خواهد کرد. مرگ دیگر نخواهد بود. دیگر نه ماتم است، نه گریه و نه دردی. چیزهای گذشته تمام شده است. آن که بر تخت نشست گفت: «ببین! من همه چیز را جدید می‌سازم.' او همچنین گفت: "این سخنان قابل اعتماد و درست است." خانه و باغ خود را، اما بدون وام مسکن سنگین و یا هزینه های طولانی مدت....» ✍🏻 تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران 🌍 کانال خبری🇮🇷🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cdb2484b0a6
1.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 بیش از ۱۰۰ هزار نفر امروز در لاهه، هلند، در اعتراض به پاکسازی قومی و نسل‌کشی در غزه راهپیمایی کردند و خواستار پایان دادن به همدستی دولت هلند در این جنایت شدند. 🔷 آنها به نشانه‌ی خونریزی‌های اسرائیل در غزه، لباس قرمز پوشیده بودند. @AntiLiberalism