#پای_خاطرات_رزمندگان 🇮🇷 حاج حسین از رفقای جنگی بعد از جنگ ماست، امام حسنی است! در یکی از سفرهای راهیان نوری اولین جمعه اسفند هر سال در قم سوار قطار شده و به ما می پیوست تا با هم راهی گردهمایی رزمندگان امام حسنی در پادگان شهید بهروز غلامی شویم. خاکی و بذله گو ؛ اینقدر که در یه جاهایی شان و بزرگی اش رو کمی رعایت نکرده و خجل از او شوم. بقول خودش هم امام حسنی است و هم قراره نصرتی! دیروز روبروی او نشستم و شنیدم ش چقدر هم و فهم از جنگ برای گفتن داشت. بگذاریم بچه های خودمون که عرق جبهه بر جبین و چهره شون نشسته از هم و برای هم بگویند... 🌍 کانال خبری🇮🇷#آتـش‌نـیـوز🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cd2816452eb

#پای_خاطرات_رزمندگان 🇮🇷 دلاور رزمنده: برادر مرتضی میرزایی معمولاً قبل از مصاحبه، فقط یه اسم از طرف دارم، مثل امروز که می‌دونستم قراره با یه تخریب‌چی به نام مرتضی میرزایی مصاحبه کنم. زنگ که خورد، مثل همیشه با شوق رفتم در رو باز کردم. تا چشمم بهش افتاد، تو دلم گفتم: نکنه... نکنه...؟! همین که سلام و علیک کردیم و روبه‌روی هم نشستیم، بی‌مقدمه گفتم: شما مربی تخریب تو دانشکده فرماندهی بودید، درسته؟ با یه مکث و تعجب گفت: آره، چطور؟ لبخند زدم و گفتم: بعد از سی‌وچند سال... سلام استاد! من افتخار شاگردی شما رو داشتم! با همین آشنایی و چند دقیقه گپ، مصاحبه رنگ و بوی دیگه‌ای گرفت. سه ساعت فقط گوش می‌کردم و غرق خاطرات نابش بودم. طبق معمول، از کودکی و دوران قبل از جنگ شروع کردیم. حالا دو نکته براتون بگم: اول اینکه، خاطرات قبل از جنگ هم شنیدنی‌ان، البته اگه اجازه بدن به اون بخش از زندگی‌شون وارد بشیم... که معمولاً راه میدن! و دوم، چقدر صداقت و سادگی این آدم‌ها دل‌نشینه... همین صداقت باعث می‌شه کلامشون به دل بشینه. حالا موندم این خاطراتو در حد یه قطعه کوتاه پنج‌دقیقه‌ای منتشر کنم، یا اگه استقبال باشه، همه‌شون رو منتشر کنم. شما چی میگید؟ 🌍 کانال خبری🇮🇷#آتـش‌نـیـوز🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cd2816452eb

#پای_خاطرات_رزمندگان 🇮🇷 دلاور رزمنده: برادر مرتضی میرزایی هنوز میگه من خوش بودم اون روزها یه دنیا حرف تو این خوشی هست... مگه میشه این مدلی خوش بودن؟!! بچه های قدیم لذتهاشون قشنگ تر بود لذتهاشون تو رد کردن سختی ها بود نه انقدر خوشی و فراهمی که بزنه زیر دلت و دنیا برات تموم بشه این بود که بچه های قدیم زود مرد میشدن چون سختی رو خوب درک می کردند و مردترینهاشون بعد از سخت ترین کارها خوش ترین لحظه ها رو داشتند و در پیشانی حمله ها میشدن رزمنده کم حرفی نیست یه بچه کم سن پای سختی بمونه تو یخبندان و گل و لای طاقت بیاره تا یاد بگیره اول قراره با دلش به رزم بره 🌍 کانال خبری🇮🇷#آتـش‌نـیـوز🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cd2816452eb

#پای_خاطرات_رزمندگان 🇮🇷 برادر جلال مرامی چه مقایسه‌ی پرمعنایی‌ست مقایسه‌ی دنیای جبهه و دنیای پس از مرگ انگار حقیقت پنهان در باطن پدیده‌های عالَم جز در مواجهه با مرگ عیان نمی‌شود و تو ، آگاهانه و با پای اختیار به دالانی از جنس آتش و خون پا گذاشتی تا آن‌سوی زندگی را ببینی و با تمام جانت بچشی لذت موتوا قبل ان تموتوا را همان که سید مرتضی آوینی زندگی مرگ‌آگاهانه می‌نامیدش و می‌گفت لذت زندگی مرگ‌آگاهانه را جز اولیاء خدا کس نمی‌داند تو دیوار به دیوار مرگ زندگی کردی و دیدی که جنگ بهانه ایست برای آنکه تو نسبت خودت را با حقیقت عالَم دوباره پیدا کنی و خودت را ببینی، که دل از همه‌ی ظواهر و ابزار مادی برداشته‌ای با هر آنچه داری به جنگ آهن و آتش رفته‌ای و ما رمیت اذ رمیت می‌خوانی و می‌بینی حقیقتِ یدالله فوق‌ ایدیهم را که با دستهای تو به عرصه‌ی ظهور می‌رسد..... 🌍 کانال خبری🇮🇷#آتـش‌نـیـوز🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cd2816452eb

#پای_خاطرات_رزمندگان 🇮🇷 برادر مرتضی میرزایی ۱۲ منِ مرتضای ۱۴ ساله شدم معاون دسته عجب ! مگه میشه؟!! این مرتضای ۱۴ ساله تا همینجاش خیلی راه رفته بود که خیلی ها نرفته بودند، اما چطور یه فرمانده به یه بچه ۱۴ ساله اعتماد می کنه؟! مگه قحط آدم بود؟ آدمهای قَدَر کم نبودند اما فرمانده میخواد بسازه نه که فقط بجنگه اینه تفاوت همون جنگ به اصطلاح بی اصول ما با همه جنگهای قاعده مند دنیا اتفاقا سازنده ترین اصول در جنگ ما بود که بعد از جنگ و تحیر همه دنیا نظریه پردازان جنگ در دنیا جنگ عقیدتی رو مقابل همه روشهای جنگی طرح کردند و حتی هنوز نفهمیدند اصول این جنگ چطور جنگ رو پیروز می کنه ؟! و چطور بچه ها رو مرد می کنه؟! و چطور الگوی مقاومت در دنیا میشه؟! 🌍 کانال خبری🇮🇷#آتـش‌نـیـوز🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cd2816452eb

#پای_خاطرات_رزمندگان 🇮🇷 برادر سعید فتحی ۱۰ اگه بخوای بین دو اسم خطی بکشی فاصله حاج محسن رو با علی گاوی چه اندازه ترسیم می کنی؟! شاید بگی در دو سمت یک کاغذ هم نام این دو اسم قرار نمیگیره کنار هم اما او هنر اتصال داشت جسارت و شجاعتی کم مثال و تو دستش از جنس نور یه افسار! سرجاش نمی موند تا آدما بیان خودش می رفت سراغشون روح جاری و استاد روابط اجتماعی زودتر از اختراع هر وسیله ارتباطی او در هر فضایی که حضور داشت اپراتوری از عشق و جنون راه می نداخت ناجی بود و دم مسیحایی داشت دل‌های مرده و سرد و سخت رو زنده می کرد بعد دوباره قلم رو دستت میداد و می‌گفت حالا ترسیم کن فاصله من رو با اونها که همه بهشون میگن اشرار! و تو مات و مبهوت نگاه می کردی و اونها رو روی کاغذ نه وسط خانه و خانواده خودت در کنار هم وصل میکردی! از میان آدم هایی که این روزا میشناسی مردمی به این صفات سراغ داری؟ جذاب جذاب جذاب! فرمولشو می خوای؟ با راوی میدان همراه شو تا برات فرمول طلایی "گاوصندوق جذب" رو رمز گشایی کنه ... فرمول هایی که شاید توی هیچ کتابی پیداش نکنی و نه از زبان هیچ سخنرانی 🌍 کانال خبری🇮🇷#آتـش‌نـیـوز🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cd2816452eb

#پای_خاطرات_رزمندگان 🇮🇷 برادر رفعتی ۱ اسم ش رو لابلای خاطرات بچه های تخریب شنیده بودم ولی ندیده بودم ش. طبق روال یه تصویر ذهنی از او برای خودم درست کرده بودم که کارکردش تا دیروز صبح اعتبار داشت و با آمدن ش همه معادلات م رو بهم زد . این بهم ریختگی برای من یه فرصت جذاب بود، با یه گونه نو خاطرات روبرو شده بودم. تا نشست گفت: خلوت خونه تون کجاست! گفتم کجا گفت خلوت خونه سعید که همراه او آمده بود گفت: میخواد سیگار بکشه کجا بکشه! خنده ام گرفت گفتم ش همین جا، همین جا 😂 راهی نداشتم جز همراهی تا او هم به من راه دهد و در نهان خانه دل رو باز کنه مصاحبه رو شروع کردم طبق قاعده معمول پیش رفتم از خودش و خانواده و محله و مسجد ... زود متوجه شدم این سبک سوال به کار او نمیاد 😁 یهویی رفتم سر اصل مطلب! چی شد سر از جبهه در آوردی ؟ گفت حقیقت ش ..... امروز با مردی روبرو شدم که گذشته خودم رو بهتر به رخ م کشید دل به دل ش دادم خودم و خیلی ها رو خوب مرور کنم تا در پس این روایت ها به یه اسم بزرگ و درخشان برسیم! "امام" "خمینی" با ما همراه شوید تا کلیشه های روایت گری رو کمی تغییر دهیم، به گمانم جوان امروز ما بیشتر طالب شنیدن حاج منصور ها است ... 🌍 کانال خبری🇮🇷#آتـش‌نـیـوز🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cd2816452eb

#پای_خاطرات_رزمندگان 🇮🇷 دکتر حجت بختیاری سؤال: چطور ممکنه شماهایی که توی اوج جهاد اصغر و اکبر بودید، و می‌گفتید جنگ، جنگ تا رفع فتنه از کل جهان، نگران این باشید که نکنه بعد از جنگ آلوده‌ی دنیا بشید؟! پاسخ: مگه اون روزهای نفس‌گیر، اصلاً اجازه می‌داد که به بعد از جنگ فکر کنید؟ آره... اجازه می‌داد. شهید سرچمی، و امثال او، به ازای هر بار بریدن زیر آتش، هر بار تردید آوردن جلوی فرمان، هر بار چشم در چشم مادر نگران‌شون، به خودشون نهیب می‌زدن: دیدی؟ هنوز دلبسته‌ای... هنوز با مرگ کنار نیومدی... و این زمزمه‌ها، شد تسبیحی که مدام زیر لب‌شون بود. میدونی اینا یعنی چی؟ یعنی ما هم امروز باید برای خودمون تکلیف تعریف کنیم؛ باید خودمون رو بندازیم وسط یه مصاف دشوار بین «ادای تکلیف» و «دنیادوستی» تا کم‌کم یاد بگیریم چطور با دل کندن اُنس بگیریم، چطور با بی‌تعلقی اُلفت پیدا کنیم... آره؛ راهش همینه. 🌍 کانال خبری🇮🇷#آتـش‌نـیـوز🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cd2816452eb

#پای_خاطرات_رزمندگان 🇮🇷 برادر امیر جامعی 🌍 کانال خبری🇮🇷#آتـش‌نـیـوز🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cd2816452eb