eitaa logo
حامیان قرآن
1.7هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
6.8هزار ویدیو
436 فایل
آموزش و انتقال مفاهیم قرآنی، اخلاقی و تربیتی، داستان ان شاءالله بتونیم کنارهم از خودشناسی به خداشناسی برسیم😍 کپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان(عج) ارتباط با ادمین @Ramazanian7 تبلیغات : @Ramazanian7 آیدی کانال 👇 @Hamian_ghoran510
مشاهده در ایتا
دانلود
✅خالصانه و متعهدانه کار کنیم.... 🌺وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَرَجًا 🌺وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحتَسِب هر كس تقواى الهى پيشه كند، راه نجاتى براى او فراهم مى‏ كند، و او را از جايى كه ندارد روزى مى‏ دهد. 🔰[ الطارق آيه 2 و 3 ] 🌷 : بین اهل ایمان معروف است که یکی از علمای اهل سنت، که در بعضی از فنون علمی، استاد علامه حلی است کتابی در رّد مذهب امامیه نوشت و در مجالس و محافل آن را برای مردم می‌خواند و آنان را به شيعه بدبين مي كرد، و از ترس آن که مبادا کسی از علمای شیعه او را ردّ نماید، آن را به کسی نمی‌داد که نسخه‌ای بردارد. 🌸علامه حلی همیشه به دنبال راهی بود که کتاب را به دست آورد و ردّ کند. 👌ناگزیر رابطه استاد و شاگردی را وسیله قرار داد و از عالم سنی درخواست نمود که کتاب را به او دهد. آن شخص چون نمی‌خواست که دست ردّ به سینه علامه حلی بزند، گفت: 👌« یاد کرده‌ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم.» مرحوم علامه همان مدت را نیز غنیمت شمرد. کتاب را از او گرفت و به خانه برد که در آن تا جایی که می‌تواند از آن نسخه بردارد. 🌷مشغول نوشتن بود كه درب خانه به صدا در آمد و هنگامي كه علامه حلي در را باز كرد شخصي گفت : 🌺مي خواهم امشب شما باشم علامه حلی گفت : 👌بفرماييد ؛ اما امشب نمي توانم پذيرايي كنم و انشاء الله فردا در خدمتم. 💟آن شخص را به اتاقي راهنمايي كرد و خود مشغول نوشتن شد، شب به نیمه آن رسید، بر ایشان غلبه نمود. 👌وقتی از خواب بیدار شد، كتاب را كاملا نوشته شده ديد كه آخر آن نوشته شده بود: کَتَبَه بخط الحجه [این نسخه را حجت نوشته است.] 🔰منبع :نجم الثاقب ؛ باب هفتم ؛ حكايت 15 ؛ صفحه 452 [با تصرف و استفاده از متون ديگر] 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم @hamyanquran
📚 شخصي تلاش پروانه براي بيرون آمدن از سوراخ کوچک پيله را تماشا مي کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسيد که خسته شده و ديگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قيچی سوراخ پيله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پيله خارج شد اما جثه اش ضعيف و بال هايش چروکيده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت کند اما چنين نشد. در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روي زمين بخزد. و هرگز نتوانست با بال هايش پرواز کند. آن شخص مهربان نفهميد که محدوديت پيله و تقلا براي خارج شدن از سوراخ ريز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسيله مايعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پيله به او امکان پرواز دهد. 📔✍نتيجه‌ی اخلاقی : گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نياز داريم. اگر خداوند مقرر می کرد بدون هيچ مشکلی زندگی کنيم فلج می شديم. به اندازه کافی قوی نمی شديم و هر گز نمی‌توانستيم پرواز کنيم. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌