eitaa logo
کانال همیاری پایه اول
12.2هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
7.6هزار ویدیو
5.3هزار فایل
@hamiaryy_1 لینک کانال ☝☝ https://eitaa.com/joinchat/91553927Cf95946d840 لینک گروه همیاری پایه اول ☝☝☝
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزانم ببینید درباره اعداد و نوشتن انها من نمیتونم درویس بگم از الان شروع کنید چون قانونا باید طبق کتاب پیش رفت اما شما بعنوان معلم میتونید کلاستون رو مدیریت کنید اگر بچه هاتون درپیش دبستان رو خوندن و نوشتن پس شما میتونید از پایان تم سه ، نوشتاری و مفهومی آموزش اعداد رو هم کار کنید هیچ مشکلی هم نداره اگر هم میبینید ضعف دارن میتونید تا تم هفت صبر کنید دقت داشته باشید که ❌فقط خواندن و نوشتن عدد مهم نیست ❌ مهم تر از اون درک ⭕️مفهوم عدد👌 است. باید به درک این موضوع برسند که 👌 دوتا از هرچیزی 👌سه تا از هرچیزی ⁉️یعنی چه⁉️ موفق باشید
نوار کاغذی برای الگوها.pdf
51.8K
نوار (الگوسازی با نخود ، لوبیا، پولک،دکمه و...) @Hamiaryy_1
چنانچه دانش آموزی میتونه با کل نگری انجام بده عالیه اجازه بدید یکباره رو ببینه و انجام بده @Hamiaryy_1
26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با سلام و وقت به خیر و تشکر از زحمات شما فیلم اموزش نوشتن
همکار خوبمون👌👌👌👌👌🌹🌹🌹
🐿 سنجاب حسود تو یه جنگل سرسبز و بزرگ یه سنجاب زبر و زرنگ بود که تو یک درخت مهربان زندگی می کرد. درخت با همه حیوانات جنگل خوب بود و میوه های رنگارنگش را در اختیار همه حیوانات جنگل می گذاشت. اما این کار سنجاب را اذیت می کرد او دوست داشت که درخت فقط مال او باشد. اما چون درخت این طور می خواست سنجاب هم چیزی نمی گفت. یک روز که هوا خیلی طوفانی بود، یک کبوتر تنها که تو طوفان گرفتار شده بود به درخت پناه آورد و درخت هم بهش میوه و جا داد. باز هم این کار باعث ناراحتی سنجاب شد و سنجاب حسادت کرد. یک روز که کبوتر برای تهیه آب و دانه به اطراف جنگل رفته بود، سنجاب شروع به غیبت کردن کرد و به درخت گفت که کبوتر همش می گه که درخت خیلی کهنه است و همین روزهاست که خشک بشه و میوه هاش هم تلخ و بی مزه است. آن قدر این حرف ها را زد که درخت باورش شد و وقتی کبوتر برگشت اون رو از خودش راند و بیرونش کرد و هر چی کبوتر می گفت که حرفی نزده درخت باور نمی کرد. کبوتر به ناچار و با ناراحتی درخت آن جا را ترک کرد. یک کمی که از آن جا دور شد مرد تبر به دستی را دید که به سمت درخت می رفت فهمید که چه خطر بزرگی درخت رو تهدید می کنه. یک هو یاد جنگل بان افتاد و چون کلبه اش را بلد بود سریع به سمت او رفت. ولی وقتی سنجاب متوجه مرد تبر به دست شد و فرار کرد و هر چه درخت صداش کرد و کمک خواست توجهی نکرد. ولی همین که مرد تبر به دست اولین ضربه را زد مرد جنگل بان به موقع رسید و جون درخت را نجات داد. حالا درخت پی به اشتباهش برده بود، کبوتر را در آغوش گرفت و از او تشکر کرد. آنها سالیان سال در کنار هم خوش و خرم زندگی کردند. و اما سنجاب قصه ما که فکر می کرد خیلی زرنگه هنگام فرار گرفتار صیاد شده بود و این عاقبت کسی است که با حسادت و غیبت می خواهد به خوشختی برسد اما به تباهی خواهد رسید.
شکل های مشخص شده در بالای صفحه را پیدا و رنگ آمیزی کن
نقاشی برای آموزش حرف « ه »
ایده نقاشی ماهی با اثر کف دست
🌸 احترام به والدین خدای مهربونم نوشته تو کلامش هر پدر و مادری واجبه احترامش باید باشه رفتارت همیشه با محبّت بالا نبر صداتو پیش اونا تو صحبت بابا و مامان ما مثل چراغ خونن نشونه ی رحمتِ خدای مهربونن