بنام خداوند
فرصت امروز را غنیمت می شمارم و اعلام می کنم من مولا علی امیرالمومنین علیهالسلام را بسیار دوست دارم و به این عشق افتخار می کنم
میلاد امیرالمومنین مبارک باد
حمید رضا آیت اللهی
*نظریه ای درباره عناصر تربیتی برگرفته از آموزه های امام صادق (ع)
بخش چهارم*
از مجموع سیره و گفتار امام صادق (ع) می توان ویژگی های زیر را به عنوان منظومه فکری ایشان استخراج کرد. این چهارچوب نظری پیشنهادی می تواند با بسیاری نظریات تربیتی موجود در فضای علمی این رشته دانشگاهی تفاوتهایی داشته باشد؛ و آن نیز به علت تفاوت نگرش ایشان به تربیت بانگرش های علمی جهانی است. پس اگر بخواهیم دیدگاه ایشان را بخوبی بشناسیم بهتر آن است که تفاوت آن را با نظریات تربیتی غالب در جهان نشان دهیم و مزیت آن را بگوییم. در محورهایی که برای مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه امام صادق (ع) بیان خواهیم کرد سعی خواهد شد نشان داده شود که آموزه های ایشان چه تمایزی را با نظام های تربیتی غربی دارد.
در این نوشتار محورهای اصلی دیدگاههایی در تربیت برگرفته از آموزه های امام صادق (ع) را در چند شماره هر هفته مطرح خواهیم کرد که امید است خوانندگان پیوستاری آن را دقت فرمایند:
الف- ویژگی های زیستی و روحی و معنوی انسان: در شماره قبلی توضیح داده شد
ب-توجه به هدف زندگی: در شماره دوم توضیح داده شد
ج- ارائه نظام ارزشی: در شماره سوم توضیح داده شد
د- اصول ارزشی در تعلیم و تربیت: در شماره سوم توضیح داده شد
1- درک محدودیت های خود و توجه به تفاوتهای فردی: در شماره سوم توضیح داده شد
*2- امید و نشاط متعادل برای فعالیت:* یکی از مبانی تربیتی که امام صادق (ع) ترسیم می فرمایند داشتن امید و نشاط متعادل برای کار است. هرگونه تنبلی و کسالت در زندگیِ انسانی را مردود اعلام می کنند.
ایاک و الضجر و الکسل؛ انهما مفتاح کل سوء. انه من کسل لم یود حقا و من ضجر لم یصبر علی حق. (وسائل ج4، ص105)
از افراط در کار و تلاش بیش از حد بپرهیز و همچنین از سستی و مسامحه کاری اجتناب نما؛ که این هر دو، کلید تمامی بدیها و بدبختی هاست. زیرا افراد مسامحه کار انجام وظیفه نمی کنند و حق کار را آن طور که باید ادا نمی نمایند؛ و افراد زیاده رو، در مرز حق توقف نمی نمایند و از حدود مصلحت تجاوز می کنند.
در روال تربیتی جامعه ما نتیجه فعالیت متربی اهمیت دارد و تمامی تلاش مربی رساندن متربی به نتایج مطلوب است، در حالی که فرآیند فعالیت نیز به اندازه همان نتیجه اهمیت دارد. اگر نتیجه ای حاصل شود ولی در فرآیند انجام عمل رضایت و بهجت از انجام آن کار صورت نپذیرد ارزش این فعالیت و نتیجه به شدت کاهش می یابد و توقعی که از نتیجه داریم در مراحل بعدی محقق نخواهد شد. امام صادق (ع) در این دستورالعمل تاکید بر فرآیند را متذکر می شوند. این فرآیند نه باید با دلزدگی و کسالت باشد و نه باید با رغبت های بی مبنای افراطی کار را از مسیر حق منحرف سازد. ایشان تاکید می کنند که زیاده روی و کسالت معیاری برای ارزش داشتن نتیجه است. حصول نتیجه باید با این معیار هم سنجیده شود.
لیکن طلبک المعیشه فوق کسب المضیع و دون طلب الحریص الراضی بدنیاه المطمئن الیها (مجموعه ورام ج1، ص13)
تلاش تو در راه کسب معاش باید بالاتر از کسی باشد که بر اثر سستی حق کار را ضایع کرده است و پائین تر از حریصی باشد که به زیاده روی و افراط گرائیده است، حریص و فرومایه ای که تنها به دنیای خویش دلگرم و مسرور است و اطمینان خود را به دنیا گره زده است.
یکی از آموزه های انبیاء و اولیاء دوری از افراط و تفریط است. امام صادق (ع) در این روایت دستور به رعایت تعادل در زندگی معیشتی انسان می کنند تا نه دنیا گریزی باعث سستی و کسالت گردد و نه نشاط فعالیت باعث حرص و زیاده روی انسان گردد. مربیان همواره باید مواظب باشند که متربی را در مسیر نگه دارند و جنبه ای از تربیت آنها باعث در غلطیدن به جنبه های افراطی و یا تفریطی متربی نگردد.
کنوز الله فی ارضه و مافی الاعمال شیء احب الی الله من الزراعه....(وسائل 4،ص103)
گنجهای الهی در زمین نهفته است و هیچ کاری نزد خداوند محبوبتر از زراعت نیست.
ازرعوا و اغرسوا و الله ما عمل الناس عملا احل و لا اطیب منه .... (بحار ج23، ص20)
زراعت کنید و درخت بکارید. بخدا قسم هیچ عملی مباح تر و پاکیزه تر از آن نیست...
در دو روایت فوق حضرت از روش توصیه و تشویق در تربیت استفاده کرده اند تا ضمن توصیه مشخص سازند که نشاط فعالیت در تفکر شیعی از اهم روشهای تربیتی است.
لا تکرهوا الی انفسکم العباده (کافی ج2، ص85 و 86)
عبادت خداوند را با وجود خستگی و بی میلی برخود تحمیل ننمایید.
اوحی الله عز و جل الی داود (ع): یا داود بی فافرح و بذکری فلتذذ و بمناجاتی فتنعم (امالی صدوق، ص118)
خداوند به حضرت داود وحی فرستاد که ای داود به من بیندیش و شاد باش، بایاد من معنای لذت را بچش، و با مناجات من متنعم شو.
از آنجا که یکی از مهم ترین ابعاد تربیت، تربیت دینی و عبادی افراد است، امام صادق (ع) مقید بودن به عبادت را برای تربیت دینی کافی نمی دانند بلکه نشاط و سرزندگی در انجام عبادات را اصل مهمی در انجام عبادات می دانند. ایشان در روایت دوم تاکید می کنند که علی رغم اینکه بسیاری از مردم عادی لذت و نشاط عبادت را درک نمی کنند، خاصان اولیاء نه تنها در انجام عبادات با نشاط هستند بلکه نتیجه عبادتشان نیز شادمانی و لذتی وصف ناشدنی برای آنها برایشان به ارمغان خواهد آورد. پس در تربیت دینی هم نشاط و عدم کسالت در فرآیند عبادت اهمیت دارد و هم برای خواص نتیجه هم به همراه لذت خواهد بود.
3- در آموزه های امام صادق علیه السلام ایده آل اندیشی برای همه انسانها پسندیده قلمداد نمی شود، بلکه توجه به محدودیتهایی که هر فرد دارد اهمیت داده می شود. لذا ایشان ما را به تفاوت های فردی مان توجه می دهند که متناسب با آن باید تربیت صورت پذیرد:
ما من شیئ الا و له حد (تحف العقول، ص361)
هیچ موجودی نیست مگر این که برای آن حد مخصوصی مقرر است.
بی توجهی به محدودیت های فردی و توقع نابجا داشتن از خود بسیاری از مشکلات تربیتی را برای انسانها بوجود می آورد. تذکر آن بزرگوار برای آن است که بجای تقلید از راه رفتن کبک، باید تمامی توان خود را در معرض محدودیت های استعدادی خویش قرار دهیم.
لو ان العباد اذا جهلوا وقفوا و لم یجهدوا، لم یکفروا (کافی ج2، ص388)
اگر بندگان خدا در مقابل آنچه نمی دانند توقف کنند و انکارش ننمایند، به کفر و بی دینی مبتلا نمی شوند.
یکی از محدودیت های فردی یک متربی معرفت اوست. معرفت خاصیت انباشتی دارد. ولی اقدام و عمل در مواردی که معرفت انسان بخوبی به محدوده آن کار نرسیده است متربی را به قضاوتهای نابجایی می کشاند که ناشی از نقص معرفتی اوست. این فرد در قضاوتهایش از حق تعدی خواهد کرد و نهایتا به کفر خواهد انجامید. مربیان باید «نمی دانم» را به متربیان خود یاد دهند و صبر در قضاوت را در آنها نهادینه کنند تا به انواع انحرافها دچار نگردند.
قال قال رسول الله (ص): رحم الله من اعان ولده علی بره. قال قلت کیف یعینه علی بره؟ قال یقبل المیسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یلحقه و لا یخرق به (کافی ج6،ص50)
امام صادق (ع) فرمودند که رسول اکرم (ص) فرموده اند: خداوند رحمت کند کسی را که در نیک شدن به فرزند خود کمک کند. پرسیده شد: چگونه بر نیکی اورا یاری کند؟ حضرت فرمودند: آنچه که کودک در توان دارد و انجام داده است از او قبول کند، آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرساست از او نخواهد، و به او ستم نکند و او را به نادانی و حماقت نیندازد.
پدر به عنوان یکی از مربیانِ همراه کودک بجای مقایسه فرزندش با خود و دیگران، در ابتدا باید محدودیت های او را درک کند و نه تنها بیش از ظرفیت از او نخواهد بلکه موفقیت کودک را با میزان توانایی های او بسنجد. چه بسا کاری در محدوده افراد عادی کار بزرگی نباشد ولی در محدوده توان یک کودک کاری بسیار ارزشمند و قابل تحسین باشد. متاسفانه نظام تربیتی جامعه ما که به رتبه های دانش آموزان در کلاس اهمیت می دهد این دستور امام صادق (ع) را نادیده گرفته است. نتیجه فعالیت یک فرد اهمیت کمی دارد، انچه مهم است این است که نسبت آن نتیجه با محدوده استعدادهای فرد ارزیابی شود.
نکته دیگری که ایشان در این روایت اشاره می فرمایند توجه به عزت فردی کودک متناسب با محدوده توانایی های اوست. رفتارهای پدر و مربی نباید باعث شود عزت فردی او لطمه ببیند و او خود را نادان و کودن درک کند.
نظریه ای درباره عناصر تربیتی برگرفته از آموزه های امام صادق (ع) - بخش چهارم.docx
20.9K
نظریه ای درباره عناصر تربیتی برگرفته از آموزه های امام صادق (ع) - بخش چهارم
*درسهایی درباره فلسفه تطبیقی به زبان انگلیسی*
*Lessons on Comparative Philosophy, Session 7*
You can listen to this lesson via a video uploaded in aparat from
link: https://www.aparat.com/v/ZPemo
Please Listen to it by using google chrome
• Comparing two traditions is so important in those each of them has tried to solve some philosophical problems.
• Causality is an important subject in philosophy.
• Causality in the view of Berkley:
• Before explaining causality, he tried to explain reality and existence.
• The external existence of objects means their being perceived.
• Causality isn’t an objective matter.
• What has been named cause and effect is now a signifier and signified. For all the relations established among objects, Berkley is among the first ones to attach a subjective aspect to the causality
• The analysis of causality is possible only through an awareness of the way God acts to present perceptions.
• As a result, although in Berkley’s attitude causality transforms into significance in what we call the external object and turns into a subjective issue, he accepts that real causality exists between man and his perception.
*ضرورت تحلیلِ زمینه های مسیحی در مباحث فلسفه دین
بخش اول*
فیلم این بخش از سخرانی را می توانید در آپارات به آدرس ذیل مشاهده کنید:
https://www.aparat.com/v/Ak6cf
در این سخنرانی مطالب زیر مورد بحث قرار می گیرد:
فلسفه دین که خاستگاهی غربی داشته است در فضای دینی غرب که اساسا مسیحی است نضج گرفته است در نتیجه پیش فرض های فکری آنها تفکر مسیحی بوده است.
در این گفتار در نظر است برخی از این زمینه های مسیحی نشان داده شود و نسبتش با اندیشه دینی اسلامی به اجمال بررسی گردد. نشان داده می شود که تفکر دینی در مسیحیت چه اقتضائاتی را برای ارزیابی عقلانی در آنها داشته است و چرا در تفکر اسلامی نوع رویکرد و اقتضائات بگونه ای متفاوت قابل طرح است.
در بخش اول این درس گفتار، ابتدا به نحوه ورود فلسفه دین در ایران و تحولات آن تا روز آمدی آن در اوایل دهه 1390 صحبت می شود. سپس به فعالیتهایی که برای مقایسه این نوع اندیشه ورزی با فلسفه اسلامی و آموزه های اسلامی پس از آن شده است اشاره می شود.
سپس با تعریف فلسفه دین و مساله محوری آن، نشان داده می شود که فلسفه دین با سایر شاخه های دین پژوهی چیست.پس از آن به خاستگاههای مسیحی از جهت مساله محوری در فلسفه دین غربی اشاره می شود. در این بخش این تفاوت ها بحث می شود:
1- تفاوت بنیادین مسیحی گردیدن و مسلمان شدن.
2- مسیحیت ذاتا دینی تاریخی است و اسلام دینی گزاره ای.
3- تفاوت وحی در اسلام و مسیحیت
4- تفاوت تصویری که از خدا در اسلام و مسیحیت ارائه شده است.
بسمه تعالی
*نظریه ای درباره عناصر تربیتی برگرفته از آموزه های امام صادق (ع)
بخش ششم*
از مجموع سیره و گفتار امام صادق (ع) می توان ویژگی های زیر را به عنوان منظومه فکری ایشان استخراج کرد. این چهارچوب نظری پیشنهادی می تواند با بسیاری نظریات تربیتی موجود در فضای علمی این رشته دانشگاهی تفاوتهایی داشته باشد؛ و آن نیز به علت تفاوت نگرش ایشان به تربیت بانگرش های علمی جهانی است. پس اگر بخواهیم دیدگاه ایشان را بخوبی بشناسیم بهتر آن است که تفاوت آن را با نظریات تربیتی غالب در جهان نشان دهیم و مزیت آن را بگوییم. در محورهایی که برای مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه امام صادق (ع) بیان خواهیم کرد سعی خواهد شد نشان داده شود که آموزه های ایشان چه تمایزی را با نظام های تربیتی غربی دارد.
در این نوشتار محورهای اصلی دیدگاههایی در تربیت برگرفته از آموزه های امام صادق (ع) را در چند شماره هر هفته مطرح خواهیم کرد که امید است خوانندگان پیوستاری آن را دقت فرمایند:
الف- ویژگی های زیستی و روحی و معنوی انسان: در شماره قبلی توضیح داده شد
ب-توجه به هدف زندگی: در شماره دوم توضیح داده شد
ج- ارائه نظام ارزشی: در شماره سوم توضیح داده شد
د- اصول ارزشی در تعلیم و تربیت: در شماره سوم توضیح داده شد
1- درک محدودیت های خود و توجه به تفاوتهای فردی: در شماره سوم توضیح داده شد
2- امید و نشاط متعادل برای فعالیت: در شماره چهارم توضیح داده شد
3- تعامل انسانها و حسن خلق و محبت محوری در روابط اجتماعی: در شماره پنجم توضیح داده شد
*4- توجه جدی به خانواده: در منظومه فکری امام صادق (ع) اهمیت خانواده و روابط انسانی و محبت آمیز خانوادگی و تاثیر و تاثری که از این طریق برای انسان حاصل می شود تاکید شده است.
ان الله لیفلح بفلاح الرجل المومن ولده و ولد ولده (بحار ج15، ص178)
امام صادق (ع) فرمودند: با رستگاری مردان با ایمان، خداوند فرزندان و فرزندزادگان آنها را سعادتمند می کند.
امام صادق (ع) تاثیر منش پدران را در تربیت پنهان فرزندانشان در این روایت مشخص می کنند. در نظریه های آموزش توجه به تعلیم پنهان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به همین صورت تاثیر عمیق تربیت های پنهان در رشد و بالندگی کودک مورد تاکید قرار گرفته است. لذا حتی اگر پدری با سبک زندگی اسلامی و بر مبنای راستی و درستی در خانواده حضور داشته باشد بدون آن که اقدامی تربیتی انجام دهد خود می تواند در راست و درست شدن فرزندان و حتی فرزندان فرزندانشان نیز موثر باشد. این سنت الهی در این روایت توجه داده شده است.
طوبی لمن کانت امه عفیفه (بحار ج23، ص79)
خوش به حال کسی که مادرش دارای گوهر عفت و طهارت باشد.
عوامل وراثتی نقشی تعیین کننده در تربیت یافتن افراد دارد. حضرت در این روایت به اهمیت تاثیر وراثتی مادران به تربیت شدن فرزندان اشاره می کنند. ایشان با ذکر «طوبی» نشان می دهند که با طهارت عرق، مراحل مهمی از تربیت گذر شده است و در مراحل بعدی است که باید عوامل دیگر تربیتی را بکار آورد.
یکی از مهم ترین جلوه های تربیت اجتماعی باید در خانواده دیده شود. امام صادق (ع) به صورتهای مختلف هرگونه محبت را در خانواده از ارزشهای تربیتی می دانند. باید توجه داشت که بین محبت به افراد خانواده و ابراز محبت فرق است. برخی محبت خویش را از افراد خانواده پنهان می کنند و به عللی این احساس خویش را بروز نمی دهند. در روایات بعدی امام صادق (ع) بر اهمیت رفتارهایی از انسان تاکید می کنند که نشان از احساس درونی انسان باشد. پدر و مادر نمی توانند به صرف محبت به فرزندشان که در تربیت اهمیت بسیاری دارد وظیفه خویش را در تربیت فرزندشان کافی بدانند. این محبت وقتی اثر گذار است که به بهترین وجهی بروز پیدا کند و رفتارهای فرد چه برای فرزند و چه برای دیگران نشان دهد که او احساسی محبت آمیز نسبت به فرزند دارد.
ان الله عزوجل لیرحم الرجل لشده حبه لولده (مکارم الاخلاق، ص113)
شخصی که نسبت به فرزند خود محبت بسیار داشته باشد مشمول رحمت وعنایت مخصوص خداوند بزرگ است.
من قَبّل ولده کتب الله عز و جل له حسنه (کافی ج6، ص49)
آن کس که فرزند خود را ببوسد، حسنه ای در نامه عمل او ثبت خواهد شد.
قال قال رسول الله (ص): من قَبَّل ولده کتب الله عز و جل له حسنه و من فرحه فرحه الله یوم القیامه (کافی ج6،ص49)
امام صادق (ع) فرمودند که پیامبر (ص) فرموده اند: آن کس که فرزند خود را ببوسد خداوند حسنه ای در نامه عمل او ثبت خواهد کرد و آن کس که فرزند خود را شاد کند خداوند او را در قیامت مسرور می نماید.*
*در دو روایت فوق به اهمیت بوسیدن فرزند اشاره شده است. ابراز محبت به فرزند می تواند به صورتهای مختلفی چه زبانی و چه عملی باشد ولی امام صادق در این میان بوسیدن فرزند را دارای وجهی بخصوص می دانند که نمی تواند بخاطر سایر وجوه محبت آمیز نادیده گرفته شود. حضرت ضمنا به نکته ای دیگر نیز اشاره دارند که محبت به فرزندان باید تاثیر عمیق روانی در فرزند داشته باشد. برخی افراد از سر محبت برای فرزندانشان کارهایی را انجام می دهند ولی خود طفل آن را نمی فهمد در نتیجه احساسی را در او برنمی انگیزد. حضرت تاکید می کنند که این محبت ها باید موجب برانگیختن احساس شادی در طفل گردد تا تاثیر تربیتی خود را بگذارد.
قال جعفر بن محمد علیهماالسلام، قال والدی: والله لاصانع بعض ولدی و اجلسه علی فخذی و اکثر له المحبه و اکثر له الشکر و ان الحق لغیره من ولدی، ولکن محافظه علیه منه و من غیره لئلا یصنعوا به ما فعل بیوسف اخوته. و ما انزل سوره یوسف الا امثالا لکیلا یحسد بعضنا بعضا کما حسد یوسف اخوته و بغوا علیه (مستدرک ج2، ص626)
امام صادق از پدر گرامی شان (علیهما السلام) نقل کردند که آن حضرت می فرمود: بخدا قسم رفتار من با بعضی از فرزندانم از روی تکلف و بی میلی است؛ او را روی زانوی خود می نشانم، محبت بسیار می کنم، از وی قدردانی می کنم، با این که احترام و تقدیر شایسته فرزند دیگر من است. به این تکلف تن می دهم، او و برادرانش را بیش از حد احترام می کنم برای این که فرزند شایسته ام از شر آنان در امان باشد؛ و این بلحاط آن است که با فرزند عزیز من رفتاری که برادران یوسف با یوسف نمودند ننمایند. خداوند سوره یوسف را بر پیامبرش فرستاد تا تمثیلی باشد که افراد نسبت به یکدیگر حسد ورزی نکنند و مانند برادران حسود یوسف آلوده به حسد و ستم نشوند.
همانگونه که از روایت فوق برمی آید ابراز محبت وظیفه پدر و مادر است حتی اگر بدلایلی این محبت در آن حد ابراز شده نباشد. همانگونه که قبلا گفته شد از لحاظ تربیتی ابراز محبت مهم تر از خود محبت به فرزندان است. آرامشی که فرزند در اثر این ابراز محبت به دست می آورد او را از در غلطیدن به تنشهای زندگی مانند حسادت برحذر می دارد. در روایات دیگر آمده است که اگر کسی را دوست دارید به او متذکر شوید و صراحتا به او بگویید که دوستش دارید. ابراز محبت با تشویق فرق می کند. تشویق در قبال عملی است که فرزند انجام داده است ولی ابراز محبت انتقال احساس پدر و مادر است.
عن ابیعبدالله (ع) قال قال رسول اله (ص): احبوا الصبیان و ارحموهم و اذا وعدتموهم ففوا لهم فانهم لایرون الا انکم ترزقونهم (وسائل ج5، ص126)
کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربانی کنید و وقتی به آنها وعده ای می دهید حتما به آن وفا کنید زیرا کودکان، شما را رازق خود می پندارند.
امام صادق (ع) در این روایت به نکته مهمی در تربیت اشاره می کنند و آن توجه دادن والدین است به آن که منظر فرزندان به علت رشد نیافتگی با منظر رشد یافتگان تفاوت های اساسی دارد. یکی از ویژگی های رشد آن است که انسان برای هر واقعه ای بتواند یک عامل را علت نداند و عوامل متعدد و متنوع برای رسیدن به یک ویژگی را متوجه شود. کودکان هنوز به این مرحله نرسیده اند و برای هر چیز یک عامل خاص را علت تامه آن می دانند و در صورت مایوس شدن از این علت رسیدن به معلول را ناممکن تلقی می کنند. امام (ع) در این روایت تاکید می کنند که اطفال به همین جهت تنها منشا رزق خود را پدر و مادر می دانند و در اثر خلف وعده ناامیدی برای آنها بوجود می آید. گذشته از مطالب فوق، این روایت به نقش تربیتی عمل به وعده توسط پدر برای تربیت یافتگی فرزندان اشاره دارد که وفای به عهد را به فرزند می آموزد.
قال: صلی رسول الله (ص) بالناس الظهر؛ فخفف فی الرکعتین الاخیرتین. فلما انصرف قال له الناس: هل حدث فی الصلوه حدث؟ قال: و ما ذاک؟ قالوا: خففت فی الرکعتین الاخیرتین. فقال لهم: اما سمعتم صراخ الصبی؟ (کافی ج6، ص48)
امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول اکرم (ص) نماز ظهر را با مردم به جماعت می گذراندند، دو رکعت آخر را با سرعت برگزار کردند. پس از نماز، مردم پرسیدند: یا رسول الله، آیا در نماز پیش آمدی شد؟ حضرت پرسیدند: مگر چه شده است؟ عرض کردند: دو رکعت آخر را با سرعت ادا کردید. فرمودند: مگر صدای شیون و گریه کودک را نشنیدید؟
بر اساس این روایت، پیامبر تاکید می کنند که مومن باید از رنج کودکان، به رنج بیاید و مشغولیتهای دیگر نباید مانع برطرف کردن رنج از کودک شود. مربی نمی تواند حتی در باطن خود نسبت به رنج کودک بی تفاوت باشد.*
هدایت شده از Hamid
نظریه ای درباره عناصر تربیتی برگرفته از آموزه های امام صادق (ع) - بخش ششم.docx
20.9K
نظریه ای درباره عناصر تربیتی برگرفته از آموزه های امام صادق (ع) - بخش ششم
*ضرورت تحلیلِ زمینه های مسیحی در مباحث فلسفه دین
بخش دوم*
فیلم بخش دوم این سخنرانی را می توانید از آپارات به آدرس ذیل مشاهده فرمایید:
https://www.aparat.com/v/60rQx
در این سخنرانی مطالب زیر مورد بحث قرار می گیرد:
فلسفه دین که خاستگاهی غربی داشته است در فضای دینی غرب که اساسا مسیحی است نضج گرفته است در نتیجه پیش فرض های فکری آنها تفکر مسیحی بوده است.
در این گفتار در نظر است برخی از این زمینه های مسیحی نشان داده شود و نسبتش با اندیشه دینی اسلامی به اجمال بررسی گردد. نشان داده می شود که تفکر دینی در مسیحیت چه اقتضائاتی را برای ارزیابی عقلانی در آنها داشته است و چرا در تفکر اسلامی نوع رویکرد و اقتضائات بگونه ای متفاوت قابل طرح است.
در بخش دوم این درس گفتار به تفاوت های مسیحیت و اسلام در فلسفه ورزی درباره موضوعات ذیل در رشته فلسفه دین اشاره می شود:
1- تفاوت تصویری که از خدا در اسلام و مسیحیت ارائه شده است.
2- تفاوت مساله شرور در مسیحیت و عدل در اندیشه اسلامی بر اساس نگاه متفاوت به ویژگی خداوند
3- تفاوت نگرش کاتولیکی و پروتستانی در فلسفه ورزی درباره دین
4- رابطه انسان با خدا در مسیحیت که ضرورت واسطه رسمی وجود دارد در حالی که در اسلام هیچ واسطه ای در این باره نمی تواند باشد.
5- تفاوت نحوه عقد ازدواج در اسلام و مسیحیت براساس ضرورت واسطه در مسیحیت و بی واسطه بودن در اسلام
6- تفاوت نقش روحانیون در اسلام و مسیحیت
7- تفاوت بحث عقل و ایمان در مسیحیت و اسلام
8- تجربه دینی در مسیحیت و نسبتش با آموزه های اسلامی
9- تفاوت برداشت از معجزه در مسیحیت و اسلام
10- تفاوت اسلام و مسیحیت در بحث تکثرگرایی و انحصار گرایی دینی
https://ble.ir/prof_ayatollahy
*ضرورت تحلیلِ زمینه های مسیحی در مباحث فلسفه دین
بخش سوم*
فیلم بخش سوم این سخنرانی را می توانید از آپارات به آدرس ذیل مشاهده فرمایید:
https://www.aparat.com/v/FLHdX
در این سخنرانی مطالب زیر مورد بحث قرار می گیرد:
فلسفه دین که خاستگاهی غربی داشته است در فضای دینی غرب که اساسا مسیحی است نضج گرفته است در نتیجه پیش فرض های فکری آنها تفکر مسیحی بوده است.
در این گفتار در نظر است برخی از این زمینه های مسیحی نشان داده شود و نسبتش با اندیشه دینی اسلامی به اجمال بررسی گردد. نشان داده می شود که تفکر دینی در مسیحیت چه اقتضائاتی را برای ارزیابی عقلانی در آنها داشته است و چرا در تفکر اسلامی نوع رویکرد و اقتضائات بگونه ای متفاوت قابل طرح است.
در بخش دوم این درس گفتار به تفاوت های مسیحیت و اسلام در فلسفه ورزی درباره موضوعات ذیل در رشته فلسفه دین اشاره می شود:
1- تفاوت نگرش مسیحی و اسلامی به تنوع ادیان.
2- مساله تعارض تکامل با اندیشه دینی در مسیحیت و تفاوت آن با نگرش اسلامی
3- سکولاریسم در فضای مسیحی و تفاوت طرح آن در نگرش سیاسی اسلامی
4- چگونگی پیدایش پروتستانتیسم در مسیحیت و امکان طرح آن در فضای اسلامی
5- تفاوت نوع رویکرد مسیحی و اسلامی به برهانهای اثبات وجود خداوند
6- ربوبیت خداوند به عنوان تفکر محوری در اسلامی و مقایسه آن با فضای مسیحی غربی
7- توحید و مسائل آن در اندیشه اسلامی به عنوان موضوعی در فلسفه دین
8- ارزیابی اسلام و مسیحیت و یهودیت از یکدیگر از منظر اندیشمندانی از هر سه دین
https://ble.ir/prof_ayatollahy