eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
7.1هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
همه مدالها چه طلا چه نقره و... توهمین دنیا یا فرخته میشن یا بعد از فوت قهرمان در موزه نگهداری می شوند این مدالها بروی سینه پدر برای همیشه جاودان خواهند ماند تا اسم مدال میآد همه ما به فکر مدال طلا می‌افتیم همیشه مدال‌ها از جنس طلا نیست! بعضی وقت‌ ها از جنسِ خون جگر است و داغِ دل ... ✅مدال افتخار پدر پنج شهید حسنعلی ضرغام‌پور @Hamrahe_Shohada
21.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️ره توشه زوار قسمت (۱) ✅به هیچ وجه این فایل ها رو از دست ندین!! 🍃شریک در ثواب و شاد کردن، دل حضرت زهرا (سلام الله علیها) ادامه دارد... @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 شهید آوینی: «در هر لحظه حیات شهدا، حتی در معمولی‌ترین لحظات عمرشان، برای ما واماندگان عبرتی نهفته است که از أُولِی الْأَبْصَار پوشیده نیست.» @Hamrahe_Shohada
ef0d1859cd190b65256d025cab9319841043779_00.mp3
2.38M
🔷 هدیه ویژه کانال «روایت فتح» به اعضای گرامی کانال ♦️تنها آرزوی سید شهیدان اهل قلم برای خودش که محقق شد. 🔸صداهای آغازین این فایل، آخرین صحبت‌های شهید آوینی در این دنیای فانی در قتلگاه خود در فکه با مدیر تولید مستند «روایت فتح» آقای اصغر بختیاری است! @Hamrahe_Shohada
🔷 شهید آوینی: «آنان را که از مرگ می‌ترسند از کربلا می‌رانند. مردانِ مرد، جنگاوران عرصه جهادند که راهِ حقیقت وجودِ انسان را از میان هاویه آتش جُسته‌اند. 🔹آنان ترس را مغلوب کرده‌اند تا فُتوّت آشکار شود و راه فنا را به آنان بیاموزد. و مونسان حقیقت آنانند که رَه به سرچشمه فنا جُسته اند.» @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴عشق یعنی نام زیبای حسیـــــن(ع)❤️ 🏴عشق یعنی نوکری پای حسیــــــن(ع)💚 🏴عشق یعنی سرورت باشد حسیــــــن(ع)❤ @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ali Fani - Hossein.mp3
4.89M
حسین....💔 گوش بدید آرامش خالصه @Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_صدوپنج پیام می‌فرستم برای یکی از فرماندهان که دو
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 که یادم می‌آید امروز، مراسم میثاق پاسداری در دانشگاه برگزار شده. اخبار را دنبال می‌کنم و از تلویزیون بخش‌هایی از مراسم را می‌بینم. آقا می‌گفت تفکر اسلامی شما را وادار می‌کند که زیر بار جبهه دشمن نروید؛ آقا می‌گفت که اگر مومن باشیم، دست برتر با ماست و جمله‌ای که شنیدنش، مثل همیشه چراغی شد در دلم:«جوان‌های عزیز...شما هستید که بار مسئولیت را بر دوش دارید...خرمشهرها در پیش است، نه در میدان جنگ نظامی، در میدانی که از جنگ نظامی سخت‌تر است...» سخت‌تر از جنگ نظامی... تمام رنج‌هایی که در این یک ماه و چند روز شاهدش بوده‌ام، جلوی چشمم رژه می‌روند و فکر می‌کنم همه این سختی‌ها، در برابر سختی کاری که آقا از آن حرف می‌زند، آسان است. زنگ می‌زنم به حاج‌حمید. خودم در چند آیین میثاق پاسداری حضور داشته‌ام و می‌دانم که حاج‌حمید از چند روز قبل، روز و شب نداشته تا این مراسم به بهترین شکل برگزار شود. به اندازه خودم، از او تشکر می‌کنم و حالی از هم می‌پرسیم. گلایه‌ای نکردم از این روزهایم اما حاج‌حمید صدای مرا می‌شناسد؛ لابد فهمیده که دوست دارم این‌جا بیش‌تر فعال باشم، بروم به خط... حرف‌هایمان که تمام می‌شود، هنوز جمله‌های آقا توی ذهنم سرگردان‌اند؛ باید فکر کنم. می‌خواهم به میثاق پاسداری‌ام عمل کنم... کاش آن‌ها که مخاطب سخن این مرد حکیم‌اند، گوش‌شان شنواتر شود... هزار حرف بر زمین مانده‌اش گواه است که آن‌چنان که باید او را نشنیده‌ایم... باید آگاهی‌ام را بیش‌تر کنم. .... ۱۰۶ 📔