▪️فرازی از وصیتنامه:
شهادت چیزی نیست که مفت بدست بیاید، بنده خدا بودن میخواهد نه بنده هوا و هوس.
🌷شهید #کریم_رئیسی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
تمومِ عالم میدونن، که دخترا بابایی ن
بابا نیاد ... نمیخوابن، منتظرِ لالایی ن
#شهادت_حضرت_رقیه(س)💔
#شهدا را یاد کنیم
با ذکر #صلوات🌺
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
18.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥پنجم صفر، سالروز شهادت حضرت رقیه(س)
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🌺امام خامنه ای:
بالاتر از شهدا ما هیچ قهرمانی نداریم.
۱۴۰۲/۴/۴
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
💌امامخامنه ای:
💎پدر و مادر و همسر شهید گنجینه ی یادهای شهیدند،
🌹یاد شهدا باید زنده بماند
چه کسی یاد اینها را می تواند زنده نگه دارد؟
🕊پدران و مادران آنهایی که اینها را بزرگ کردند
🕊آن همسری که مدتی با اینها زندگی کرده...
۱۴۰۲/۴/۴
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
با گردآوران خاطره شهدا همکاری کنید
☀️امام خامنه ای :
(خطاب به والدین شهدا)
اگر مراجعه کردند و خواستند که شما همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید، مصاحبه کنید،
⚠️امتناع نکنید،
شهید را هر چه می توانید معرفی کنید،
بیشتر معرفی کنید
بیشتر بگویید
این وظیفه همه ما است.
۱۴۰۲/۴/۴
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
📢فراخوان هنرمندان در تمامی رشته ها
♦️امام خامنه ای :
من یکخطابی بکنم به کسانی که
💭اهل هنرند،
💭اهل رسانه اند،
💭اهل نگارشند،
💭قلم به دست اند،
💭شاعرند،
💭نقاشند،
💭هنرمندند،
این خاطره(شهیدان) را با زبان هنر بایستی نگه دارند.
۱۴۰۲/۴/۴
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_صدودوازده امروز رحیم و امیر به روستای «قراصی»
.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_صدوسیزده
دشواری کار در منطقه را که میدیدم به این فکر میکردم که اگر صفر تا صد کار دست خودمان باشد، هماهنگیها بیشتر میشود و میتوانیم بهتر عمل کنیم. یک روز که دور هم نشسته بودیم، همین را گفتم. گفتم که باید ساماندهی و آمادهسازی نیروها بر عهده خودمان باشد؛ چون وقتی این مسئولیت را قبول کنیم، نیروها را بهتر میشناسیم و در حین کار، هم تجربه کسب میکنیم و هم میتوانیم نو به نو این تجربهها را در کار استفاده کنیم.
اگر این کار را میکردیم ابتکار عمل بیشتری داشتیم و نیروهای کمتری از ما به شهادت میرسیدند. این حرفها بیتأثیر نبود. من به فاصله کوتاهی به عنوان فرمانده گروهان معرفی شدم. سنگینی این مسئولیت را روی شانههایم احساس میکردم. تلاشم برای شناخت بیشتر منطقه، مضاعف شد. میخواستم وجب به وجب منطقه را بشناسم. از هرکس که اندک اطلاعاتی داشت، استفاده میکردم و سوال میپرسیدم. فکر کنم کلافهشان کرده بودم!
سلاح جدیدی اگر مییافتم، بازش میکردم و اجزاء آن را دقیق میدیدم و کار کردن با آن را یاد میگرفتم.
....
۱۱۳
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
#همراه_شهدا