eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
8.3هزار ویدیو
75 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
2.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 نقشه جالب حاج قاسم و حاج باقر برای شهید حاج احمد کاظمی که بدون آن ها به مسافرت رفته بود 🔹یکی دو ماهی بود که حاج احمد به حاج قاسم و محمد باقر اصرار می کرد که سفری به تنکابن داشته باشند 🔸اما یک بار حاج قاسم درگیر کار میشد و بار دیگر محمدباقر، آخر سر هم احمد کلافه شد و به حسن گفت: بابا اینها همه‌اش درگیر کارن هی امروز و فردا میکنن. بیا خودمون بریم 🔹اینها این قدر درگیرن که اصلاً متوجه نمیشن ما رفتیم اما همین که رفتند خبرش به گوش حاج قاسم و محمد باقر رسید. 🔸صبح جمعه بود که در بالکن منزل محمد باقر نشستند و نقشه کشیدند که چطور او را برگردانند حاجی در طراحی نقشه های این چنینی استاد بود 🔹از ابتکاراتی که در جبهه به کار میبردند، استفاده کرد و یک نقشه تمیز کشید از دفتر فرماندهی با حاج احمد تماس گرفتند و گفتند یه اتفاقی افتاده که شما باید فوراً خودتون رو برسونین!» 🔸به حاج احمد گفته بودند اتفاق خیلی عجیبی افتاده و چیزی که برایش توضیح دادند خیلی نادر بود احمد خیلی شوکه شد. او که نمیدانست از کجا آب میخورد 🔹گفت من الان جایی هستم که نمیتونم فوری بیام باید با هلی کوپتر برگردم خیلی زود یک هلی کوپتر فرستادند دنبالش و او برگشت. ساعت یازده صبح نقشه کشیده شد و حاج احمد ساعت یک ونیم ظهر دم در خانۀ محمد باقر بود. تا رسید فهمید داستان از چه قرار است 📚 کتاب عزیز زیبای من @Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
💢 نقشه جالب حاج قاسم و حاج باقر برای شهید حاج احمد کاظمی که بدون آن ها به مسافرت رفته بود 🔹یکی دو
🔸همین که از پله ها بالا آمد و چشم حاج‌قاسم به او افتاد گفت احمد آقا غلط میکنی بی اجازه بری سفر دیگه بدون اجازه جایی نری ها!» 🔹چقدر آن روز سه نفری خندیده بودند حاج قاسم آن روز برای حاج احمد خطونشان کشید که دیگر تنهایی و بدون او جایی نرود. اما چهارده سال بود که شهادت بین آنها جدایی انداخته بود. 📚 کتاب عزیز زیبای من @Hamrahe_Shohada