2.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 نقشه جالب حاج قاسم و حاج باقر برای شهید حاج احمد کاظمی که بدون آن ها به مسافرت رفته بود
🔹یکی دو ماهی بود که حاج احمد
به حاج قاسم و محمد باقر اصرار
می کرد که سفری به تنکابن داشته باشند
🔸اما یک بار حاج قاسم درگیر کار
میشد و بار دیگر محمدباقر، آخر سر
هم احمد کلافه شد و به حسن گفت:
بابا اینها همهاش درگیر کارن هی امروز
و فردا میکنن. بیا خودمون بریم
🔹اینها این قدر درگیرن که اصلاً متوجه
نمیشن ما رفتیم اما همین که رفتند
خبرش به گوش حاج قاسم و محمد باقر رسید.
🔸صبح جمعه بود که در بالکن منزل
محمد باقر نشستند و نقشه کشیدند که
چطور او را برگردانند حاجی در طراحی
نقشه های این چنینی استاد بود
🔹از ابتکاراتی که در جبهه به کار
میبردند، استفاده کرد و یک نقشه تمیز
کشید از دفتر فرماندهی با حاج احمد
تماس گرفتند و گفتند یه اتفاقی افتاده
که شما باید فوراً خودتون رو برسونین!»
🔸به حاج احمد گفته بودند اتفاق خیلی
عجیبی افتاده و چیزی که برایش توضیح
دادند خیلی نادر بود احمد خیلی شوکه شد.
او که نمیدانست از کجا آب میخورد
🔹گفت من الان جایی هستم که نمیتونم
فوری بیام باید با هلی کوپتر برگردم خیلی
زود یک هلی کوپتر فرستادند دنبالش و او
برگشت. ساعت یازده صبح نقشه کشیده شد
و حاج احمد ساعت یک ونیم ظهر دم در
خانۀ محمد باقر بود. تا رسید فهمید داستان
از چه قرار است
📚 کتاب عزیز زیبای من
#احمد_کاظمی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
💢 نقشه جالب حاج قاسم و حاج باقر برای شهید حاج احمد کاظمی که بدون آن ها به مسافرت رفته بود 🔹یکی دو
🔸همین که از پله ها بالا آمد و چشم
حاجقاسم به او افتاد گفت احمد آقا غلط
میکنی بی اجازه بری سفر دیگه بدون اجازه
جایی نری ها!»
🔹چقدر آن روز سه نفری خندیده بودند
حاج قاسم آن روز برای حاج احمد
خطونشان کشید که دیگر تنهایی و بدون او
جایی نرود. اما چهارده سال بود که شهادت
بین آنها جدایی انداخته بود.
📚 کتاب عزیز زیبای من
#احمد_کاظمی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada