#خاطراتشهدا
🔸دردورنجمردماذیتشمیڪرد،هرگزبےتفاوت نبود.همیشہدرحالجهیزیہدادنبہیڪخانواده بودمخصوصاًدخترانشـــهدا...
بہفقراومستمندانمیرسید،بہساختمسجد ڪمڪمیڪرد،براےبچہهاےبےسرپرستمڪانےرودرستڪردهبودڪہمدتهابعدازشهادتش،ڪسےخبرنداشت.اگرمیخواستپولشوجمعڪنہیڪےازثروتمندترینافرادمیشد؛ولےهمینڪہانقلابشد،مغـازهاشراڪردتعاونےوحدتاسلامےازجیبشمیگذاشتتااجناسارزانتربہدستمردمبرسد...
#شهیدسیدمجتبیهاشمی🌹
اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ🍃
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
#خاطراتشهدا
شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است.
آن موقع نیمهشب از خواب بیدار شدم.
حالت غریبی داشتم،
آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است.
صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود.
به بچهها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم.
احساس میکردم مهمان داریم.
عصر بود که همسرم، مهدیه دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س)آمدند.
صدای زنگ در بلند شد.
به همسرم گفتم حاجی قویباش خبر شهادت محمدرضا را آوردهاند.
وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است.
من میدانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است...
به روایت مادر شهید 20 ساله مدافع حرم ، #شهیدمحمدرضادهقان
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
#خاطراتشهدا
مادر شهید مى گوید: زمانی که على اکبر در بیمارستان بقیة الله تهران بسترى بود، چون تعداد عیادت
کنندگان او زیاد بود براى رعایت حال دوستان و علاقه مندان او سعى مى کردم اکثرا از پشت شیشه
اتاق، فرزندم را ببینم، گاهی هم دو سه دقیقه مختصر کنار او مى ایستادم و بر مى گشتم.
پس از اینکه اکبر در بیمارستان به شهادت رسید و او را براى غسل به غسالخانه بردند باز هم وقتى
براى دیدن او به غسالخانه رفتم، این فرصت را در اختیار دیگران گذاشتم.
هنگامى که در بهشت زهرا((علیها السلام)) مى خواستند ایشان را به خاک بسپارند و داخل قبر
بگذارند احساس کردم زمان وداع آخر با فرزند دلبندم فرا رسیده است.
خیلى دلم شکست چون مى دیدم مدتهاست او را با چشم باز ندیده ام.
در این هنگام پسر دیگرم در داخل قبر بند کفن او را باز کرد تا صورتش را روى خاک بگذارد.
من که بالاى قبر ایستاده بودم، در همان لحظه به امام حسین((علیه السلام)) متوسل شدم و گفتم:
یا اباعبداالله((علیه السلام)) من در این مصیبت فرزندم گریه و زارى و شیون نمى کنم.
تو هم در کربلا به بالین فرزندت على اکبر رفتى و مى دانی که چه حالى دارم و چه اشتیاقى دارم که
یکبار دیگر روى فرزندم را ببینم و به چشمان او نگاه کنم.
بعد عرض کردم خدایا از تو مى خواهم عنایتى کنی تا فرزندم چشمانش را باز کندتا من مانند دوران
حیاتش یک بار دیگر براى آخرین بار به چشمانش نگاه کنم.
بعد امام حسین((علیه السلام)) را قسم دادم که به حق على اکبر دوست دارم چشمان فرزندم را
که بسته است مانند زمان حیاتش باز ببینم و به آن نگاه کنم.
ادامه ⬇️
#خاطراتشهدا
پدر مهدی اسباب و وسایل مسجد را در اختیار داشت به همین دلیل در جشن تاجگذاری شاه از او خواسته شد که بلندگوی مسجد را برای برگزاری این مراسم به مدرسه بدهد.
وی از انجام این امر ناراحت و ناراضی بود، مهدی با سن کم ولی تیز بینی و هوش سرشار متوجه شد که پدر از دادن بلندگو امتناع ورزد ممکن است دچار دردسر و مشکل شود به همین دلیل از وی می خواهد دستگاه بلند گو را سپاه دانش ده تحویل دهد و قول می دهد که اجازه نخواهد داد که از این دستگاه برای روز جشن تاجگذاری استفاده شود.
در روز برگزاری مراسم جشن مدرسه را با فرشهای رنگین تزئین نموده بودند و بلندگو نیز در جای مخصوص خود نصب شده بود. عبور سیمهای بلندگو نیز از زیر قالی های مفروش صورت گرفته بود و قرار بود که از بلندگو ساز و آواز پخش شود. به محض شروع جشن و بلند شدن صدای آواز از بلندگو بلافاصله پس از چند دقیقه صدای بلندگو قطع شد و هرکسی را که در روستا از وسایل برقی اطلاع داشت آورده شد ولی هیچ یک از آنها نفهمید که علت قطع دستگاه بلندگو چیست؟ و خرابی آن از کجاست؟ بعداً مهدی به پدر می گوید که با سیم چین یک لای سیم را که زیر فرشها رد شده بود را قطع کرده و هیچ کس علت قطع شدن بلندگو را نفهمیده است.
🌹خاطره ای از شهید مهدی کازرونی🌹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
#خاطراتشهدا
چند وقت پیش مشکلی داشتم و رفتم سر قبرش.
کلی گله کردم که چرا حاجت همه را میدی ولی ما را نه؟!
شب خوابش را دیدم.
بهم گفت ، آبجی! ، من فقط وسیله ام ،
ما دعاها را خدمت امام زمان (عج) عرض میکنیم و حضرت برآورده میکنن.
من واسطه ام ، کاره ای نیستم ،
اگر چیزی میخواهید اول از #امامزمان (عج) بخواهید...
#شهیدکاظمعاملو
📕 سه ماه رویایی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفرج👍🌺
#همراه_شهدا 🏴
@Hamrahe_Shohada