دختری میگفت:
من همکلاسی بابک بودم...
خیلی تو نخش بودیم هممون...
اما انقد باوقار بود که همه دخترا میگفتند:
این نوری انقدر سرسنگینه حتما خودش دوس دختر داره و خیلی عاشقشه!
من گفتم: میرم ازش میپرسم تا تکلیفمون روشن بشه.
رفتم رو در رو پرسیدم
گفتم: بابک نوری شمایی دیگه؟
بابک گفت: بفرمایید؟
گفتم: چرا انقدر خودتو میگیری؟ چرا محل نمیدی به دخترا؟
بابک یه نگاه پر از تعجب و شرمگین بهم کرد و سریع رفت.
واینستاد اصلا....
بعدها که شهید شد، همون دخترا و من فهمیدیم بابک عاشق کی بوده که به دخترا و من محل نمیداد...
عاشق بود...
خیلی هم عاشق بود...
عاشق حضرت زینب و شهادت.. 🥺💔
#شهید_بابک_نوری
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
‹🔗📙›
بهنقلازهمرزمشهید :
شبقبلازشهادت #بابڪ بود.💔
یہماشینمهماتتحویلمنبود.🚖
منهمقسمتموشکیبودموهم
نیرویآزادادوات.اونشبهواواقعا
سردبود🌬❄️
#بابڪ اومدپیشمنگفت:
" علےجانتوۍچادر⛺️جانیستمنبخوابم.
پتوهمنیست🤦🏻♂"
گفتم : توهمشازغافلہعقبےبیاپیشخودم
گفتم:بیااینپتو ؛اینمسوءیچ 🔑
بروجلوماشین🚘بخواب،منعقبمیخوابم🤗
ساعت3شبمنبلندشدمرفتمبیرون🚶🏻♂
دیدمپتوروانداختہرودوشخودش
دارهنمازمیخونہ📿
(وقتیمیگمساعت(۳)صبحیعنےخداشاهده
اینقدرهواسردهنمیتونےازپتوبیاۍبیرون!!)😥
گفتم: #بابڪ
بااینکاراشهیدنمیشےپسر ..حرفےنزد🖐🏻
منمرفتمخوابیدم.🚶🏻💤
صبحنیمساعتزودترازمنرفتخط وهمون روز شهید شد.
#همراه_شهدا
#شهید_بابک_نوری
@Hamrahe_Shohada
🔰 فرار از گناه؛
حدود دوماه قبل از شهادتش بود.
زنگ زد گفت: امشب بیا بریم قم...؟!
گفتم: کار نمی تونم...
اصرار کرد که حتما باید امشب بریم و راهی شدیم..
بعدا ازش پرسیدم :چرا گفتی حتما امشب بیایم قم؟
گفت: برای فرار از گناه...
شرایطی بود که نمی خواستم حضور داشته باشم..
بابک دوست نداشت در جوهای آلوده قرار بگیره..
📚به روایت دوست شهید
شهید بابک نوری هریس🌷
ولادت: ۱۳۷۱/۷/۲۱
شهادت: ۱۳۹۶/۸/۲۷، مصادف با شهادت امام رضا علیه السلام
(امروز مصادف با سالروز شهادت شهید به تاریخ قمری)
#شهید_بابک_نوری
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🌷... به تو حسادت میکنند تو مکن
تو را تکذیب میکنند آرام باش
تو رو میستایند فریب مخور
تو را نکوهش میکنند شکوه مکن
مردم از تو بد میگویند اندوهگین مشو
همه مردم تو را نیک میخوانند مسرور مباش
آنگاه از ما خواهی بود
حدیثی بود که همیشه در قلب من
وجود داشت(از امام پنجم) ...
🍃وصیت نامه شهید بابک نوری🍃
#همراه_شهدا
#شهید_بابک_نوری
@Hamrahe_Shohada
🌟«یک روز قبل از اعزامش رفت مسجد و با همه نمازگزاران خداحافظی کرد و حلالیت طلبید. به همه گفته بود میخواهم بروم خارج از کشورهست. آن موقع همه ی مردم فکر میکردند میخواهد برود المان چون من و برادرش خیلی اصرار به رفتنش داشتيم! اما بابک به جای المان سوریه را انتخاب کرد.
روزی که میخواست بره مادرش خیلی بیتابی کرد اما بابک گفت من خواب حضرت زینب (س) رو دیدم و دیگر نمیتوانم اینجا بمانم باید بروم سوریه. اطرافیان بهش گفته بودند چطور میخواهی مادرت را تنها بگذاری.
بابک گفته بود مادر همه ما انجا در سوریه است من بروم سوریه که بی مادر نمی مانم میروم پیش مادر اصلی مان حضرت زینب (س).
#شهید_بابک_نوری🌷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada