خرید کتاب
🌺امام خامنه ای:
باید جورى بشود که در سبد کالاى مصرفى خانوادهها، کتاب یک سهم قابل قبولى پیدا کند،
و کتاب را بخرند براى خواندن، نه براى تزئین اتاق کتابخانه و نشان دادن به این و آن!
۱۳۹۰/۴/۲۹
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
📚 هیچچیز جای کتاب را نمیگیرد
🌺امام خامنه ای :
بچهها را به کتابخوانی عادت دهید و کتابهای مفید مناسب سن آنها تهیه کنید.
این که کسی تصور کند با پدید آمدن وسائل ارتباط جمعىِ جدید و نوظهور، کتاب منزوی خواهد شد، #خطاست.
کتاب روزبهروز در جامعهی بشری اهمیت بیشتری پیدا میکند.
➡️ ۱۳۷۷/۰۶/۰۷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🏳باید در تاریخ ثبت ڪرد🏳
☀️امام خامنه ای :
یک کتابی تازه خواندهام که خیلی برای من جالب بود. دختـر و پسـر جوان -زن و شوهر- متولّـدین دههی ۷۰، مینشینند برای اینکه در جشن عروسی شان گناه انجام نگیرد، نذر میکنند سه روز روزه بگیرند!
به نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسّل میشوند، سه روز روزه میگیرند.
پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) می شود؛
گریهی ناخواستهی این دختر، دل او را می لرزاند؛ به این دختر -به خانمش- می گوید که گریهی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمیلرزانَد!
و آن خانم می گوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمی خواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمهی زهرا سرافکنده باشم!
ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است،
مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقتهای درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛
اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمیشود»؛ نه،
بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل.
این دو -زن و شوهری که عرض کردم- هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد میرود شهید میشود؛ جزو شهدای گرانقدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است.
وضعیّت اینجوری است.
۱۳۹۷/۰۶/۱۵
💎معرفی ۵۷ عنوان کتاب تقریظ شده رهبرمعظم انقلاب حفظه الله تعالی
1 🔹 «آن بیست و سه نفر»
2 🔹 پنجرههای تشنه
3 🔹 «سفر به قبله»
4 🔹 «گلستان یازدهم»
5 🔹 «وقتی مهتاب گم شد»
6 🔹 دختر شینا
7 🔹 آب هرگز نمیمیرد
8 🔹 فرنگیس
9 🔹 در کمین گل سرخ
10 🔹 آتش به اختیار
11 🔹 اردوگاه عنبر
12 🔹 بابانظر
13 🔹 پا به پای باران
14 🔹 پایی که جا ماند
15 🔹 پرواز شماره 22
16 🔹 پیشانی شیشهای
17 🔹 تپههای لاله سرخ
18 🔹 تیپ 83
19 🔹 جدال در زیویه
20 🔹 جشن حنابندان
21 🔹 جنگ پابرهنه
22 🔹 جنگ خیابانی
23 🔹 خداحافظ کرخه
23 🔹 فرمانده من
24 🔹 دا
25 🔹 دسته یک
26 🔹 دشت شقایقها
27 🔹 زندهباد کمیل
28 🔹 سفر به شهر زیتون
29 🔹 سفر به قلهها
30 🔹 شانههای زخمی خاکریز
31 🔹 عبور از آخرین خاکریز
33 🔹 ضربت متقابل
34 🔹 گزارش یک بازجویی
35 🔹 لشکر خوبان
36 🔹 مدال و مرخصی
37 🔹 مقتل
38 🔹 نجیب
39 🔹 نورالدین پسر ایران
40 🔹 نونی صفر
41 🔹 همپای صاعقه
42 🔹 هنگ سوم
43 🔹 یادداشتهای خرمشهر
44 🔹 یادداشتهای ناتمام
45 🔹 یاد یاران
46 🔹 یاور صادق
47 🔹 از الوند تا قراویز
48 🔹 خاکهای نرم کوشک
49 🔹 خط فکه
50 🔹 عباس دستطلا
51 🔹 فرهنگ جبهه: شوخ طبعیها
52 🔹 من زندهام
53 🔹 «سرباز کوچک امام»
54 🔹 «تَن تَن و سندباد»
55 🔹 «رهنمای طریق»
56 🔹 «دختران آفتاب»
57 🔹 «حماسه هویزه»
📘📗📕📒📘📗📕📒
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
ابوتراب را گفتند :
یا علی ما فعلتَ حتّی تصیرَ علیاً؟
چه کردی که "علی" شدی؟
حضرت فرمودند:
إنّی کنتُ بوابّاً لقلبی.
نگهبان دلم بودم !
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
#معرفی_کتاب تا نیمه راه 🌱
«تا نیمهی راه» خاطرات شفاهی خدیجه میرشکار اولین زن اسیر ایرانی جنگ تحمیلی ایران و عراق است که ابوالقاسم علیزاده (آل یاسر) از راه مصاحبه با خانم میرشکار، آنها را گردآوری و بازنویسی کرده است:
چشمان پر از اشک خدیجه قادر هستند دفترچه آبی را مرور بکند و این معجزه چشم است تا شاید برای لحظهای آرام بگیرد، دفترچه آبی ورق میخورد و خدیجه به صفحهای خیره میشود که در آن فقط نوشته است: جمعه. اول فروردین. سال ۱۳۳۷.
خیابان فرهنگ، بستان ناخواسته با خواندن تاریخ تولد، لبخند صورتی رنگی حالش را بیش از پیش بهتر میکند، فروردین ۱۳۳۷ یادآور تولد دختری است که بی هیچ تصویری از آیندهی خویش در شهر مرزی بستان متولد میشود.
او مثل تمام بچههای بستان هیچ خبری از آینده خویش ندارد، اما حالا افسوس گذشته را میخوردکه چرا از دوران کودکی خودش، چیزی را به یاد ندارد و با حسرت میگوید: - ایکاش دفتر یادداشت روزانهای داشتم که در آن حتی کوچکترین اتفاقات روزمرهاش را نوشته بودم.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#آزاده_خدیجه_میرشکار 🕊🌱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
عهد بستهایم
با #شهیدان که پرچم را
به مهدی (عج) برسانیم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🕊🤲
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
💠 دنبال فرغون بود! گفتم: علی جان فرغون رو برای چی میخوای؟! نکنه زدی تو کار ساخت و ساز. _نه بابا ... لازمش دارم ... ساعتی بعد علی آقا را دیدم که یک پیرزن فرتوتی را توی فرغون نشانده و نفسزنان دارد میرود! گفتم: کجا؟! گفت: حمام، مادربزرگمه، چند ساله که زمینگیر شده نمیتونه خودش بره حمام. من تا در حمام میبرمش تا مادرم بیاد اونجا شستوشوش بده. چشمهایم از تعجب گرد شد!! یک جوان رعنا چقدر راحت غرورش را میشکند و این کار بزرگ را انجام میدهد.
💠 بعدها از مادرش شنیدم که حتی برای دستشویی رفتن مادربزرگش کمک میکرد، ناخنهایش را میگرفت، پسته و بادام میخرید و میکوبید میداد میخورد.
#شهید_علی_محمد_صباغ_زاده
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
حَربه وتوطعه دشمن ایجادتفرقه ونفاق وازبین بردن اتحادبین آحادملت است تابه اهداف پلیدش دست یابد؛؛بیشترمراقب باشیم واز بهانه جویی دوری کنیم🇮🇷🌷🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
#طنز_جبهه😂
داشتم تو جبهه مصاحبه میگرفتم📹
کنارم ایستاده بود که یهو یه خمپاره اومد و بوممممم....🙆🏻♂
نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین دوربینو 📹 برداشتم رفتم سراغش.
بهش گفتم تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو..😢
در حالی که داشت اشهد و شهادتین رو زیر لب زمزمه میکرد گفت:
من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم.🙃
اونم اینکه وقتی کمپوت میفرستید جبهه خواهشا پوستشو اون کاغذ روشو نکَنید😁
بهش گفتم:بابا این چه جملهایه قراره از تلویزیون پخش شه ها یه جمله بهتر بگو برادر...😑
با همون لهجه اصفهونیش گفت:اخوی آخه نمیدونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده...🥫😂
#شادےروحشهداصلوات🕊
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
در حمله جدید صهیونیستها به نوار غزه؛ ۲ نفر #شهید شدند.
♦️از ساعتی پیش موج جدید حملات هوایی رژیم صهیونیستی در غزه
و متقابلا حملات راکتی مقاومت فلسطین به شهرکهای صهیونیستنشین