🌱 امام کاظم (ع) فرمود:
🔳 به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنی ندهند مگر به سبب #حسن ظن و امیدواری او به خدا و #خوش اخلاقی اش و #خودداری از غیبت مؤمنان .
#شهادت_امام_کاظم(ع)
#تسلیت_باد🖤
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات خاصه امام کاظم(علیه السلام)
◾️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ
النُّورِ الْمُبِينِ (الْمُنِيرِ) الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ
◾️اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ
و كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ
◾️ربِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
شهادتامامموسیکاظمعلیهالسلامتسلیتباد
@Harf_Akhaar
زندگی بازگشت اندیشه ها،
گفتارها، و کردارهای ماست،
که دیر یا زود به ما باز می گردد.
🌱" اسکاول شین"🌱
@Harf_Akhaar
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به هر چیزی که وابسته تر باشی زودتر اونو از دستش میدی
بنابر این زمانی چیزی را از دست میدهید که به داشتنش اعتماد دارید
🌱دکتر انوشه 🌱
@Harf_Akhaar
📗#داستان
خانمی با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار نخ نما شده خانه دوز در شهر بوستن از قطار پایین آمدند و بدون هیچ قرار قبلی راهی دفتر رییس دانشگاه هاروارد شدند. منشی فورا متوجه شد این زوج روستایی هیچ کاری در هاروارد ندارند و احتمالا شایسته حضور در کمبریج هم نیستند.
مرد به آرامی گفت : « مایل هستیم رییس راببینیم .» منشی با بی حوصلگی گفت :« ایشان تمام روز گرفتارند.» خانم جواب داد : « ما منتظر خواهیم شد. »
منشی ساعت ها آنها را نادیده گرفت و به این امید بود که بالاخره دلسرد شوند و پی کارشان بروند.
اما این طور نشد. منشی به تنگ آمد و سرانجام تصمیم گرفت مزاحم رییس شود ، هرچند که این کار نامطبوعی بود که همواره از آن اکراه داشت. وی به رییس گفت :« شاید اگرچند دقیقه ای آنان را ببینید، بروند.»
رییس با اوقات تلخی آهی کشید و سرتکان داد. معلوم بود شخصی با اهمیت او وقت بودن با آنها را نداشت. به علاوه از اینکه لباسی کتان و راه راه وکت وشلواری خانه دوز دفترش را به هم بریزد،خوشش نمی آمد. رییس با قیافه ای عبوس و با وقار سلانه سلانه به سوی آن دو رفت.
خانم به او گفت : « ما پسری داشتیم که یک سال در هاروارد درس خواند. وی اینجا راضی بود. اماحدود یک سال پیش در حادثه ای کشته شد. شوهرم و من دوست داریم ؛ بنایی به یادبود او در دانشگاه بنا کنیم. » رییس تحت تاثیر قرار نگرفته بود ... او یکه خورده بود. با غیظ گفت :« خانم محترم ما نمی توانیم برای هرکسی که به هاروارد می آید و می میرد ، بنایی برپا کنیم. اگر این کار را بکنیم ، اینجا مثل قبرستان می شود .»
خانم به سرعت توضیح داد :« آه ، نه. نمی خواهیم مجسمه بسازیم. فکر کردیم بهتر باشد ساختمانی به هاروارد بدهیم .» رییس لباس کتان راه راه و کت و شلوار خانه دوز آن دو را برانداز کرد و گفت : « یک ساختمان ! می دانید هزینه ی یک ساختمان چقدر است ؟ ارزش ساختمان های موجود در هاروارد هفت ونیم میلیون دلار است.»
خانم یک لحظه سکوت کرد. رییس خشنود بود. شاید حالا می توانست ازشرشان خلاص شود.
زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت:«آیا هزینه راه اندازی دانشگاه همین قدر است ؟ پس چرا خودمان دانشگاه راه نیندازیم ؟» شوهرش سر تکان داد. قیافه رییس دستخوش سر درگمی و حیرت بود. آقا و خانم" لیلاند استفورد" بلند شدند و راهی پالوآلتو در ایالت کالیفرنیا شدند ، یعنی جایی که دانشگاهی ساختند که نام آنها را برخود دارد:
دانشگاه استنفورد ،
یادبود پسری که هاروارد به او اهمیت نداد.
@Harf_Akhaar
⛔️ *زندگیتونو با بقیه مقایسه نکنین، تا سالم بمونین!
طبق تحقیقاتی که انجام شده، افرادی که زندگی دیگران رو با زندگی خودشون مدام مقایسه میکنن،
حرص میخورن و حسادت میکنن،
نسبت به دیگران ۷۰ درصد بیشتر احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی دارن و آمار سکته و بیماریهای اعصاب و روان بینشون خیلی بیشتر از بقیهی مردمه.
🌱پس لطفا، به خاطر اینکه خودت آسیب نبینی خودتو با دیگران مقایسه نکن*🌱
@Harf_Akhaar
14.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا کاری کن همه یه جوری توی خوشبختی غرق بشن
که هیچ راه نجاتی نداشته باشن
خدایا هر کس پیش خودش یک موفقیت به خودش بدهکاره
مارو پیش خودمو شرمنده نکن
خدایا برای اونایی که هیچ کسی جز تو ندارن همه کس و همه چیز باش
🌱🌱🌱
@Harf_Akhaar
📗داستان: "مرد حکیم و باغبان"
روزی روزگاری در یک دهکدهی کوچک، مردی حکیم و دانا زندگی میکرد. او به همهی مردم دهکده مشاوره میداد و همیشه به دنبال فرصتی بود تا از تجربیات خود به دیگران بیاموزد.
یک روز، باغبانی به نام محمود که سالها در باغ خود مشغول به کار بود، نزد حکیم آمد و گفت: "استاد، من در زندگیام همیشه سخت تلاش کردهام. باغ من همیشه سرسبز بوده و من تمام عمرم را در آن گذراندهام. اما هیچگاه احساس نکردهام که زندگیام ارزشمند است. به نظرم این تلاشها بینتیجه است."
حکیم لبخندی زد و گفت: "محمود، آیا میتوانی به من نشان دهی که درختان باغت چه زمانی به بهترین شکل رشد میکنند؟"
محمود کمی فکر کرد و گفت: "خب، زمانی که به آنها آب میدهم، زمانی که آنها در آفتاب مینشینند و زمانی که دقت میکنم به اندازهای که نیاز دارند، رشد میکنند."
حکیم سرش را به نشانه تایید تکان داد و گفت: "همانطور که درختان به زمان، آب و نور احتیاج دارند، زندگی انسانها نیز نیاز به زمان، تلاش و محبت دارد. تو به باغ خود آب میدهی و از آن مراقبت میکنی تا رشد کند. اما زندگی تو هم به همان اندازه نیازمند محبت، مراقبت و توجه است. اگر خود را نادیده بگیری و تنها به کار و تلاش بپردازی، همانند درختانی میمانی که هیچگاه گل نمیدهند، حتی اگر رشد کنند."
محمود با دقت به حرفهای حکیم گوش داد و اندکی مکث کرد. سپس گفت: "پس شما میخواهید بگویید که در کنار تلاشهای روزانه، باید به خودم و لحظات زندگیام نیز اهمیت بدهم؟"
حکیم با لبخند پاسخ داد: "دقیقاً. زندگی، همانند باغ است. وقتی به آن عشق ورزی، آن را با دقت مدیریت میکنی، نه تنها محصول خوبی میگیری، بلکه از زیبایی و آرامش آن لذت میبری."
محمود پس از این گفتوگو به خانه برگشت. او شروع کرد به زمانی برای خود صرف کردن، به زیباییهای اطرافش توجه کردن و از لحظات ساده زندگی لذت بردن. به این ترتیب، زندگی او نه تنها پر از تلاش و کار، بلکه پر از خوشبختی و آرامش شد.
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشبخت کسی ست که ...
🌱🌱🌱
@Harf_Akhaar
📗ماجرای مرغ پرندهباز
در روستایی کوچک، مرغی به اسم «قدسی» زندگی میکرد که برخلاف بقیه مرغها، آرزو داشت پرواز کند. هر روز مینشست روی دیوار مرغداری و به پرندگان آزاد نگاه میکرد. یک روز گفت: «چرا باید همیشه این دانهها رو نوک بزنم؟ من میخوام پرواز کنم و دنیا رو ببینم!»
همه مرغها به قدسی خندیدند. خروس رئیس گفت: «آخه تو یه مرغی، نه عقاب! این فکرها رو بریز دور!» ولی قدسی گوش نداد. با کلی تلاش، بال زدن یاد گرفت و از دیوار مرغداری پرید بیرون. البته پروازش بیشتر شبیه سقوط آزاد بود، ولی خودش فکر میکرد قهرمان المپیک شده!
همینطور که قدسی داشت به خودش افتخار میکرد، پایش به یک جوی آب گیر کرد. وقتی بالا را نگاه کرد، دید چند بچه روستایی با تعجب به او زل زدهاند. یکی گفت: «این مرغ داره فرار میکنه! بگیریمش؟» قدسی با تمام سرعت شروع کرد به دویدن.
بچهها هم دنبال قدسی دویدند و این مرغ بیچاره مجبور شد از روی چند حصار، میان باغ و حتی از روی سگ نگهبان عبور کند. بالاخره به کوهی رسید و نفسنفس زنان ایستاد. خوشحال بود که آزاد شده، اما یکدفعه متوجه شد که روی قله کوه، یک عقاب واقعی نشسته است!
عقاب با نگاهی جدی گفت: «تو چیکار داری اینجا؟»
قدسی گفت: «اومدم پرواز یاد بگیرم. مثل تو!»
عقاب خندید و گفت: «پرواز با این هیکل؟ برگرد همون مرغداری!»
قدسی که از شنیدن این حرف ناراحت شده بود، گفت: «من یه مرغ خاصم. روزی پرواز میکنم و به همه ثابت میکنم که اشتباه میکنن!» عقاب سری تکان داد و گفت: «باشه، ببینم چیکار میکنی.»
از آن روز به بعد، قدسی هر روز بال میزد و از کوه پایین میپرید. البته هنوز بیشتر شبیه یک توپ پرنده بود، اما عقاب هر روز به او نگاه میکرد و زیر لب میخندید.
یک روز، وقتی قدسی دوباره با کله به زمین افتاد، گفت: «فهمیدم! پرواز به درد من نمیخوره. باید برگردم مرغداری.»
قدسی برگشت به روستا و همه مرغها از دیدنش تعجب کردند. خروس رئیس گفت: «خب، چه خبر؟ پرواز کردی؟»
قدسی با غرور گفت: «پرواز نکردم، ولی فهمیدم دنیای بیرون خیلی سختتر از چیزی که فکر میکنیم!»
از آن روز، قدسی به یک مربی انگیزشی برای مرغها تبدیل شد و سخنرانیهایی با عنوان «رؤیاهایت را دنبال کن، اما حواست به کلهات باشد» برگزار کرد. 😄
@Harf_Akhaar
اگه آدما بهت سنگ پرتاب میکنن، تو دوباره سنگ هارو به سمتشون پرت نکن، به جاش اونارو جمع کن و یک امپراطوری برای خودت بساز
@Harf_Akhaar
#داستانک
🌼در هر شرایطی همینقدر اخلاقمدار باشید
شخصی نقل می کرد یکی از دوستام و خانمش میخواستن از هم جدا بشن.
یه روز تو یه مهمونی بودیم، ازش پرسیدم:
خانمت چه مشکلی داره که میخوای طلاقش بدی؟
گفت:
یه مرد هیچوقت عیب زنشو به کسی نمیگه.
وقتی از هم جدا شدن، پرسیدم:
چرا طلاقش دادی؟
گفت:
آدم پشت سر دختر مردم حرف نمیزنه.
بعد از چند ماه از هم جدا شدن و سالِ بعدش خانمش با یکی دیگه ازدواج کرد.
یه روز ازش پرسیدم:
خب حالا بگو چرا طلاقش دادی؟
گفت:
یه مرد هیچوقت پشت سر زنِ مردم حرف نمیزنه.
👈یادمان نرود نامردترین انسان کسی است که راز دوران دوستی را به وقت دشمنی فاش سازد.
@Harf_Akhaar