eitaa logo
دهه هشتادیا
689 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
254 فایل
خوش‌اومدی‌رفیق‌! کپی‌محفل‌هاوساخت‌های‌خودمون‌بازارسال‌بشه کپی‌بقیه‌مطالب؟حلالت‌رفیق اگریادتون‌بود‌یه‌صلوات‌واسه‌ظهور‌مولا‌بفرستین https://daigo.ir/secret/8660267651 می‌شنویم💚
مشاهده در ایتا
دانلود
#‍فاطمیه + مستقیم! وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنی؟؟؟؟ گفت: حاجی اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه... +میدونم...ولی عزادارم! - شرمنده...! و ضبط رو خاموش کرد. - تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟ + بله .... - واقعا تسلیت میگم. خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. 😔 + خدا رحمتش کنه - خدا مادر شمارم بیامرزه... بعد پرسید - مادر شما هم مریض بودن؟ + نه.مجروح بود.... - مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟😳 + نه ... یه عده نامرد ریختن سرش و تا میخورد زدنش. - جدأ؟😳😳شمام هیچکاری نکردی؟ ● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم..... ○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟ 😳 ● آره... مادرم بستری شد و بعد از دنیا رفت.... 😭 ○ حاجی ببخشیدا...عجب بی‌ناموسایی بودن! من خودم هر غلطی میکنم؛ گاهیم عرق میخورم ولی پای که وسط باشه نمیتونم آروم بشینم ....😡 بغضم گرفت ...تو دلم گفتم کاش چندتا جوون عرق‌خور مثل تو بودن اون روز..... نمیذاشتن به جسارت بشه......😭 سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم....😕 ● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه باشه... ○ آخ آخ... جوون بودن؟؟ ● آره ...💔 ○ گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟ شما خودت بیشتر از هیجده سالته😒 حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله همه‌ی ما شیعه ها .....🥀 یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....😶 ○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچ‌وقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...😔 ● لحظاتی به سکوت گذشت - یه سی‌دی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه.... و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت؛ جواب ندادم... خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط. چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد. یاحسین غریب مادر🎼 من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف... [کپی‌از‌مطالب‌آزاده‌باذکر‌صلوات‌بر‌مهدی ♥️🖇]