____________🥀________________
-سر قبر نشسته بودم باران مے آمد.
روۍ سنگ قبر نوشته بود : شهید مصطفۍ احمدۍ روشن...
-از خواب پریدم. مصطفی ازم خواستگارۍ کرده بود، ولۍ هنوز عقد نکرده بودیم. بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
-زد رو دنده ی خنده و شوخے
گفت : بادمجون بم آفت نداره😁
-ولۍ یه بار خیلے جدۍ پاپے اش شدم که :کے شهید مے شۍ مصطفۍ؟
مکث نکرد،گفت :سے سالگۍ...
- باران مے بارید شبے که خاکش می کردیم...🥀
#شهیدانه💔
•
#شهیدجهادمغنیه:
مافرزندانکسانیهستیمکهمرگ،
راهآنهارانمیشناسد...
چراکهآنهابهوسیلهیمرگ
درمسیرخداصعودکردهاند...:)🌱✨
#شهیدانه👀
@Havaye_Haram313
شھیدحججۍمیـگفت:
یهوقتـاییدلڪندناز
یهسـریچیـزای"خـوب"
باعـثمیشھ..
چیـزای"بهترے"
بدسـتبیاریم..
بـرایرسیـدن به
مھـدیزهـرا"عج"
ازچـیدلڪندیم؟!🖐🏻
#شهیدانه
ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
📽 : بࢪوز تࢪین محتوا مذهبے و مداحی و رسانه
ای مداحان و جلسات شیعه
🎙 #مداحے • #مذهبے • #خبرے
﴿♥️﴾ هوای حرم ...♥️
@Havaye_Haram313
اوج خونسردی
بچـههـای محـل مشغـول بازی بودند که ابراهیـم وارد کوچه شد. بازی آنقدر گرم بود که هیچکس متوجه حضور ابراهیم نشد. یکی از بچهها توپ را محکم به طرف دروازه شوت کرد؛ اما به جای اینکه به تور دروازه بخورد، محکم به صورت ابراهیم خورد. بچهها بیمعطلی پا به فرار گذاشتند. با آن قد و هیکلی که ابراهیم داشت، باید هم فرار میکردند! صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود. لحظهای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد. همینطور که نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستیاش درآورد؛ کنار دروازه گذاشت و داد زد: «بچهها کجا رفتید؟! بیایید براتون گردو آوردم».
شهید ابراهیم هادی
کتــاب سلام بر ابراهیم، ص41-40
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋✨
امام حسين (عليه السلام)
با گذشتتريـن مـردم، كـسى است كـه در زمان قـدرت داشـتن، گـذشت كند.
بحـــــــــــــــارالانـــــــوار، ج71، ص 400
#شهیدانه
#ابراهیم_هادی
پرسیدم:چندبارمجروحشدے؟
باتبسمگفت:۱۱بار!
واگرخدابخوادبہنیت۱۲امام
درمرتبہدوازدهمشهیدمیشم
رضاهمانطورڪہوعدهدادهبود
مدتےبعدتوےشرهانے
باترڪشخمپارهشهیدشد...
#شهیدرضاشاهچراغی♥️
#شهیدانه
دختࢪبودڪہ
پدࢪششهیدشد . .
دانشگاه ڪہقبولشد، همہگفتند:
باسهمیہ قبول شده!!!
ولے...
هیچوقت نفهمیدند.
ڪلاس اول وقتےخواستندبہاویادبدهند
ڪہبنویسد بابا!
یڪهفتہ دࢪتب سوخت... 💔:)!
#شهیدانه🖤✨
#اللهمعجللولیڪالفࢪج
میگفت:
اگرانسانسرشرابہسمتآسمانبالابیاورد
وڪارهایشرافقطبراۍرضاۍخداانجامدهد
مطمئنباشدزندگیشعوضمۍشودوتازه
معنیزندگۍڪردنرامیفهمد👀👌🏼!"
‹شهیدابراهیمهادی ›
#شهیدانه♥️
چَـشمهـٰاییڪشـھید
حَتـۍازپشـتِقآبِشـیشِـھای؛
خیـرهخـیرهدنبـٰآلِتـوسـت
ڪھبـھگنـٰآهآلـودهنشوی..:)
بـھچَـشمهآیـشآنقَسـم،
تورامۍبینـند...!
#شهیدانه
#شهیدانه
رفیق...
بهدنیا،زیادیمَحَلنده...
دنیایِزیادی،روحروخفهمےکنه!!(:
یابهقولمعروف...
غرقدنیاشدهراجامشھادتندهند..))
🦋 •• ⎚ #شهیدانه
گفت؛عاشقۍراچگونہیادگرفتہاۍ؟!
گفتم؛ازآنشھیدگمنامۍڪہمعشوقرا
حتۍبہقیمتِازدستدادنهویتشخریدار
بود
🥀 •• ⎚ #شهیدانه
-حاجیمیدونستیمابالبخندهتوعکستهمبغضمیکنیم؟🫠😅💔
-🦋 •• ⎚ #شهیدانه
درزندگیآدمیموفقتراستکه
دربرابرعصبانیتدیگرانصبورباشد
وکاربیمنطقانجامندهد!(:
شهیدابراهیمهادی♥️
هرموقع بہبھشتزھرامیرفت!
آببرمیداشتوقبورشھدارومیشست
ومیگفت(:باشھداقرارگذاشتیمڪہمن
غبارروازرویقبرآنھابشورموآنھا
همغبارگناهراازرویدلمنبشوࢪند..
•|شھیدرسولخلیلے|•
#شهیدانہ
بهشگفت:
اینچیهروسینهاتچسبوندیهادی؟!
گفت:ایناینباتریقلبمه:)💚؛
#لبیک_یا_خامنه_ای🌿
#شهیدانه
دختࢪی بودڪہ
پدࢪششهیدشد . .
دانشگاه ڪہقبولشد، همہگفتند:
باسهمیہ قبول شده!!!
ولے...
هیچوقت نفهمیدند.
ڪلاس اول وقتےخواستندبہاویادبدهند
ڪہبنویسد بابا!
یڪهفتہ دࢪتب سوخت...! 💔 :)
#شهیدانه