هدایت شده از اشعار طباطبایی ندوشن(امید)
استاد محمدعلی بهمنی دار فانی را وداع گفت. 🥀
روحشان شاد و قرین رحمت الهی باد.
با همهٔ بیسروسامانیام
باز به دنبال پریشانیام
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پی ویرانشدنی آنیام
آمدهام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظهٔ توفانیام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمادهام تا تو بسوزانیام
آمدهام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانیام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانیام
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانیام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنهٔ یک صحبت طولانیام
ها، به کجا میکشیام خوب من؟
ها، نکشانی به پشیمانیام
#محمدعلی_بهمنی
■■■■■■■■■
با همهء بی سر و سامانی اش
رفته از این دار پریشانی اش
طاقت فرسودگی اش طی شده است
در پی ویران شدن آنی اش
آمده بوده ست نگاهش کنی
در گذر از لحظهء توفانی اش
ناشده شاد از نفس گرم کس
آمده بوده ست بسوزانی اش
داشته در دل عطش سالها
تا دمی از عشق بنوشانی اش
ماهی دریا به مرادش رسید ؟!
چون که تو را گفت بمیرانی اش
خوبترین حادثه اش ! عاقبت
خوبترین حادثه می دانی اش ؟
حرف تو ابر نگهش باز کرد ؟
چون که تو را خواست ببارانی اش
با سخن گرم تو طی گشته است
تشنگی صحبت طولانی اش ؟!
ها ، نکند خوبترین خوب او
باز کشاندی به پشیمانی اش ؟!
سید فضل الله
طباطبایی ندوشن (امید)
شنبه / دهم شهریور ۱۴۰۳
بیست و ششم صفر ۱۴۴۶
@tabatabaeinodoushan