eitaa logo
هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
85 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
223 فایل
ارتباط با مدیر کانال ya110s@
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 سلام ✋ ❄️صبح زیباتون بخیر 🌷امیدوارم ❄️روزی تون افزون 🌷 وجودتون شادی آفرین ❄️دستاتون روزی رسون 🌷آرزوهاتون دست یافتنی ❄️و تنتون سالم وسلامت باشه ❄️صبحتون پر از بهترینها 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
شهادت سردار غلامحسین افشردی (حسن باقری) 1361/11/09 روز سوم شعبان 1375 ه.ق مطابق با 25 اسفند سال 1334 ه.ش در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در تهران چشم به جهان گشود و در سن دوسالگی در سفر کربلا نام( غلامحسین) را بر او نهادند. پدرش که در تربیت وی، جدیت زیادی داشت از همان طفولیت او را با خودبه مسجد و هیأت و مراسم عزاداری سرور شهیدان می‌برد. این حضور معنوی باعث شد که او در آن ایام عضو فعال و مؤثر هیأت نوباوگان محبان‌الحسین(ع) گردد. دوره دبستان را در مدرسه مترجم‌الدوله و دوره متوسطه را در دبیرستان مروی تهران به پایان رساند.در سال 1354 پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته دامپروری دانشکده کشاورزی شهر ارومیه تحصیلات عالی خود را آغاز کرد. در این ایام علاوه بر مطالعه منظم وانسجام یافته در زمینه مسائل اسلامی، با سخنرانی در جمع دانشجویان و برقراری کلاسهایی در زمینه اصول عقاید برای دانش‌آموزان مدارس، فعالیت مذهبی خود را دنبال می کرد و بارها با بعضی از اساتید غرب زده که فرهنگ اسلامی را انکار و مظاهر منحط غربی را ترویج می‌نمودند، به بحث می‌نشست و ماهیت آن فرهنگ و عوامل غرب زده را افشا می‌کرد از این رو، وی به عنوان یک عنصر مذهبی و فعال، حساسیت مسئولان و گارد دانشگاه را برانگیخته بود، که در نهایت به دلیل این فعالیتها پس از یک سال و نیم تحصیل، از دانشگاه اخراج گردید. شهید باقری در اسفندماه سال 1356 به خدمت سربازی اعزام شد و پس از طی دوره آموزشی در پادگان جلدیان نقده به ایلام منتقل گردید.در دوره کوتاه خدمت سربازی با توجه به آشنایی که با مسائل اسلامی داشت به ارشاد و هدایت فکری سربازان پرداخت به دنبال این فعالیتها، تحت کنترل قرار گرفت و ضمن جدا کردن وی از جمع سربازان پادگان، او را به عنوان راننده یک افسر جزء به کار گماردند. همزمان با گسترش انقلاب اسلامی و فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، خدمت سربازی را رها کرد و به موج خروشان و توفنده امت حزب‌الله پیوست و به صورت تمام وقت در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی به فعالیت پرداخت.به هنگام تشریف فرمایی حضرت امام خمینی(ره) به میهن اسلامی، در فعالیتهای کمیته استقبال شرکت چشمگیری داشت و به دلیل برخورداری از آموزش نظامی در تصرف کلانتری 14 و پادگان ولی‌عصر(عج)( عشرت آباد سابق) نقش بارزی داشت. تا خرداد 1358، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر فعالیت داشت و با انتشار روزنامه جمهوری اسلامی، همکاری فعال خود را با این روزنامه در زمینه‌های مختلف آغاز کرد. در این مدت بنا به دعوت جنبش امل لبنان، از طرف روزنامه به عنوان خبرنگار، سفر 15 روزه‌ای به لبنان و اردن انجام داد که طی این سفر، گزارش تحلیلی جامعی از اوضاع نابسامان مسلمین در آن منطقه تهیه کرد. در خردادماه سال 1358 موفق به اخذ دیپلم ادبی شد. سپس در امتحان ورودی دانشگاه شرکت کرد و با رتبه صد و چهارم در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول گردید.او در مدت حضور در محیط دانشگاه، نقش فعال و مؤثری در مقابله با توطئه‌های ضدانقلاب و گروهکها داشت. شهید باقری اوایل سال 1359 به عضویت سپاه در آمد. ابتدا در واحد اطلاعات مشغول به خدمت شد و در زمینه شناسایی و مقابله با گروهکهای منحرف و وابسته، فعالیت خود را استمرار بخشید و در این واحد بود که نام مستعار (حسن باقری) برای ایشان در نظر گرفته شد. تهاجم دشمن بعثی به مرزهای کشور اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، نقطه عطفی در زندگی شهید باقری بود. با احساس تکلیف در دفاع از اسلام و میهن اسلامی بلافاصله پس از شروع جنگ – در روز اول مهرماه سال 1359 – به همراه عده‌ای از برادران پاسدار راهی جبهه‌های جنوب شد و تا آخرین لحظه حیات، در این سنگر باقی مانده و در بسیاری از صحنه‌های پیروز دفاع مقدس حضور فعال و تعیین کننده داشت. تاسیس و راه‌اندازی واحد اطلاعات و عملیات رزمی درستاد عملیات جنوب که پس از گذشت حدود 3 ماه از شروع جنگ، در تمامی محورهای جنوب (از آبادان تا دزفول) با قدرت تمام مستقر شدند و نسبت به شناسایی و تعیین وضعیت دشمن و ارسال گزارش آن اقدام کردند. از اقدامات بسیار مؤثر شهید باقری که در این دوره پایه‌ریزی شد، بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و بخش شنود بی‌سیم های دشمن بود.از دیگر فعالیتهای وی طراحی گردانهای رزمی و تعیین ترکیب سازمان نفرات و تجهیزات و ادوات رزمی و واحدهای پشتیبانی از رزم بود. شهید باقری به دلیل لیاقت، شجاعت و شهامتی که داشت در دی ماه سال 1359 به عنوان یکی از معاونین ستاد عملیات جنوب انتخاب شد و در شکست محاصره سوسنگرد، فرماندهی عملیات امام مهدی(عج)، فتح، ارتفاعات الله‌اکبر و دهلاویه نقش به‌سزایی داشت .
با برکناری بنی‌صدر و با توجه به شرایط سیاسی آن زمان، در اجرای عملیات فرماندهی کل قوا شرکت داشت و پس از مجروح شدن سردار رحیم صفوی هدایت عملیات را به عهده گرفت و دراین عملیات به عنوان فرماندهی لایق و کاردان شناخته شد. شهید باقری که فرماندهی محور دارخوین را به عهده داشت، در عملیات ثامن‌الائمه(ع) شکست حصر آبادان در طرح‌ریزی، سازماندهی و کسب اخبار و اطلاعات دشمن نقش مؤثری داشت. در عملیات طریق‌القدس که برای اولین بار قرارگاه مشترک بین سپاه و ارتش تشکیل گردید، شهید باقری به عنوان معاونت فرماندهی کل سپاه در قرارگاه فرماندهی عملیات مشترک حضور یافت و در شناسایی محورها و تحلیل و پیش‌بینی حرکتهای دشمن و پی‌گیری مسائل رزمی نقش مهمی را ایفا نمود. پس از عملیات موفق طریق القدس ، دشمن بعثی دست به یک حمله در تنگه چزابه زد ، شهید باقری تلاش زیادی برای تثبیت این نقطه استراتژیک و مهم به عمل آورد و با اسقامت عجیبی چندین شب متوالی و بدون لحظه ای استراحت،به هدایت عملیات پرداخت و در یک مرحله، به عنوان فرمانده گردان وارد عمل شدو منطقه ای را که 400 نفر از نیروهای دشمن روی آن مستقر بود و بر نیروهای خودی تسلط داشت به تصرف در آورد. شهید باقری فرماندهی قرارگاه نصر در عملیات فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان وفرماندهی قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب را بعهده داشت. ویژگیهای برجسته شهید اتکال شهید باقری به خداوند تبارک و تعالی بسیار بالا بود و در سایه این توکل، اطمینان و استقامت عجیب وی بخوبی مشهود بود و در سخت‌ترین شرایط و حساسترین موقعیتها ضمن حفظ صبر و آرامش و خونسردی، با تدبیر و قاطع عمل می‌کرد.او عشق و علاقه عجیبی به اهل بیت(ع) و آقا امام زمان(عج) و امام خمینی(ره) داشت.شهید باقری بی‌ریا و بی‌تکلف در مصائب امام حسین(ع) می‌گریست و علاقه فراوان و مستمر به مطالعه کتاب ارشاد شیخ مفید و مقتلهای حادثه کربلا داشت.استعداد و خلاقیت شهید باقری ، قابل توجه و مورد تحسین بود.شهید باقری همواره با هوشمندی و ذکاوت خویش شرایط رزمی و عملیاتی را پیش‌بینی و تحلیل می‌کرد و در کنار آن با قدرت بالای فکری، راههای کار و طرح‌ریزی عملیاتی خود را ارائه می‌نمود و بدون هراس از مشکلات، به فعالیت و تلاش در این زمینه می‌پرداخت. هرگز نسبت به دشمن اظهار عجز و ناتوانی نداشت، بلکه همواره نسبت به برتری نیروهای خودی بردشمن با اطمینان صحبت می‌کرد. کادرسازی و تربیت نیرو از خصوصیات بسیار بارز شهید باقری بود. اهتمام زیادی به رشد و ارتقای همراهان و همکاران خود داشت. در تربیت کادرهای واحد اطلاعات و عملیات بسیار پرتلاش بود و در این زمینه آموزشهای نظری و عملی را توام می‌کرد. بیش از سه دوره آموزش فشرده 30 تا 40 نفره برگزار کرد که بعدها این برادران در واحد اطلاعات – عملیات تیپ ها مسئولیتهای مهمی را عهده‌دار شدند. توجه به هماهنگی و وحدت نیروهای رزمی از دیگر خصوصیات این شهید بزرگوار بود که تجلی آن در هدایت عملیات – خصوصاً عملیات مشترک ارتش و سپاه (در قرارگاه مشترک نصر) – مورد تایید فرماندهان ارتش بود و آنها تحت تاثیر خصوصیات اخلاقی و عمل این شهید قرار می‌گرفتند، بخصوص در مقطعی که ایشان به عنوان نماینده سپاه در شورای عالی دفاع شرکت می‌کرد. تا مدتها همسرش نمی‌دانست که او در جبهه مسئولیت دارد و فرمانده است، در پاسخ به این سئوال که در جبهه چه می‌کند، می‌گفت: من سقای بچه‌های بسیجی‌ام. نحوه شهادت در نهم بهمن ماه 1361 او برای شناسایی و آماده‌سازی عملیات والفجر مقدماتی به همراه تعدادی از برادران سپاه در منطقه فکه در سنگر دیده‌بانی مورد هدف گلوله خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و همراه همسنگرانش شهیدان مجید بقایی، وزوائی و ... به لقاءالله شتافت. آخرین کلامی که از این شهید بزرگوار شنیده شد پس از ذکر شهادتین، نام مبارک امام حسین(ع) بود. 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان شناسی 67.mp3
10.96M
۶۷ ➖ چگونه ثابت می‌کنید، که خداوند فرزندی ندارد، و یا هرگز زاد و ولد نمی‌کند؟ ➖ محل استقرار خدا کجاست؟ 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
🔰برای افزایش مشارکت مردم در تعیین سرنوشت ، از امروز تا روز انتخابات چه کنیم ؟؟ 🖇اقدامات ابتکاری مردمی ، با نقش‌آفرینی حلقه‌های میانی تبیینی در راستای تبیین انتخابات بعنوان حق و تکلیف 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
-1103945982_-1958804128.mp3
4.44M
🎙 از کتاب 📚 🔊 «قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🕒 مدت: ۹ دقیقه و ۱۵ ثانیه 💾 حجم: ۳ مگابایت اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب به قلم: روح الله ولی ابرقوئی ناشر: انتشارات شهید کاظمی 8⃣2⃣ 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرجا دوراهی است ، هر آیینه کربلاست ، نگاه شهیدان به انتخاب شماست... 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷 ◀️ قسمت ۱۶۶م 📒 فصل سیزدهم 🔶🔸همه برادران من ۲. خبر داشتم که لشکر از جنوب به جبهه‌ای در شمال‌غرب رفته منطقه‌ای کاملاً کوهستانی که بدن چابک و آماده می‌خواهد؛ حال آن‌که من حتی قادر نبودم از پله‌های مسجد بالا بروم گفتم: "برو به امان خدا" جعفر رفت وقت رفتن گفت: "نمی‌توانم جای شما را در اطلاعات-عملیات پر کنم ولی ..." حرفش را قطع کردم: "اطلاعات چرا!؟ مگر تخریب نمی‌روی؟!" گفت: "علی‌آقا فرمانده اطلاعات آمد سراغم و گفت: حالا که برادرت تحت درمان است تو جای خالی‌اش را در اطلاعات پر کن" شوق و اندوه توأمان در دلم نشست شوق حضور جعفر در اطلاعات-عملیات و غم‌واندوه خانه‌نشینی و دوری از محیط آکنده از اخلاص جبهه و بچه‌های اطلاعات جعفر رفت اما خیلی زود برگشت این بار به جای من با مادر حرف زد او را راضی کرد که برایش زن بگیرد تا چند روز کارشان این بود که با موتور من به خواستگاری بروند چند روز طول کشید تا این‌که کسی پیدا شد که با شرایط جبهه و جنگ جعفر کنار بیاید مادرم خیلی خوشحال بود پیش خاله‌ام که پسرش را در راه خدا داده بود شادی‌اش را پنهان می‌کرد جعفر هم نمی‌خواست در میان کوچه و محل و همسایه که بیشترشان داغدار بچه‌هایشان بودند سوروسات عروسی راه بیندازد به من گفت: "داداش از روی شما شرمنده‌ام! شما که خیلی کارها برای من کرده‌اید. می‌شود یک ماشین پیدا کنی و خیلی بی‌سروصدا مراسم عروسی را برپا کنی؟ آخر با موتور که نمی‌شود عروس را آورد." از نجابتش لذت می‌بردم آن‌چه را که نمی‌توانست به مادرم و خواهرم بگوید؛ راحت با من در میان می‌گذاشت رفتم و از یکی از دوستان یک پژوی قدیمی ۴۰۵ گرفتم اسم او علی اجاقی و از بچه‌های آغازین جنگ بود از دوستان مشترک من و جعفر آنقدر نزدیک و صمیمی که به رفقای جعفر گفته بود: "می‌خواهم ماشین را از نو رنگ بزنم. مجازید هر چقدر که می‌خواهید به ماشین بزنید!" شب عروسی من شدم راننده جعفر و عروس‌خانم عقب نشستند هنوز از سر کوچه نپیچیده بودیم که سروکله چند ماشین پیدا شد افتادند پشت سرمان من و جعفر متحیر مانده بودیم جلودارشان عبدالرضا ترکمان بود که با یک خودروی وانت بزرگ جلوی‌مان پیچید و اولین ضربه را با سپر به تن ماشین زد تکان خوردیم با اینکه زخم کمر اذیتم می‌کرد؛ ولی سرم درد می‌کرد برای اینجور ماجراجویی‌ها بقیه هم که به ما ملحق شدند؛ صحنه تعقیب و گریز سینمایی شروع شد تا نزدیک خانه‌مان بیش از ۱۰ بار به هم زدیم وقتی به کوچه‌مان رسیدیم تمام نگرانی من این بود که مبادا دوستان جعفر کنار خانه‌های شهدای محل باز هم شیطنت کنند سر کوچه نرسیده به خانه ایستادم بنده خدا عروس‌خانم به قدری ترسیده بود که صورتش را به صندلی چسبانده بود پیاده شدم و خطاب به دوستان جعفر گفتم: "به احترام خانواده شهدا تمامش کنیم!" همین که برگشتم، صدایی که فقط در جبهه شنیده بودم بلند شد منور دستی بود که با ضربه زدن روی زانو زوزه می‌کشید و به هوا می‌رفت عصبانی شدم: "مگر نگفتم تمامش کنید!؟" باز هم خندیدند 🔗 ادامه دارد ... 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا